سرویس استانهای خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) – سید حسن حسینینژاد: برای کتابخوانهای حرفهای، در کنار کتابهای پرشمار و متنوع و نیز کتابخانه خانگی بزرگی که دارند؛ ممکن است کتابی که اتفاقاً بسیار نامآشنا و پرمخاطب و یا حتی با قیمت مناسب در بازار نشر حقیقی و مجازی قابل دسترس باشد را به دلایل گوناگون نداشته باشند و در گوشهای از کتابخانه بزرگ شخصی خود جایش را بسیار خالی بدانند.
یا از سویی دیگر ممکن است کتاب یا کتابهای مورد نظرشان تا به امروز ترجمه نشده و چشم انتظار ترجمهاش باشند و یا اینکه چاپ تمام، کمیاب، حتی گم کرده و شاید سفر بیبازگشتی را به کملطفی دوست و آشنایی را تجربه کردهاند.
از دیگر مواردی که میتواند برای به اصطلاح خورههای کتاب، مانع از تحقق خواستهها و بعضاَ آرزوهایشان شود با توجه به شرایط اقتصادی امروزه، موضوع گرانتر شدن کتاب و کاهش توان خرید است که خود حدیث مفصلی است.
به همین بهانهها و با طرح این پرسش که «در حال حاضر چه کتاب یا کتابهایی جایشان در کتابخانه تو خالی است؟» به سراغ تنی چند از شیفتگان فرهنگ کتاب و کتابخوانی با کتابخانههای بزرگ شخصی رفتیم و آنها در فضایی صمیمی از خواستهها، آرزوها و حتی غفلتها و حسرتهای کتابی خود گفتند.
همیشه لیستی بلندبالا برای خرید دارم
سعید صدقی، روانشناس و مرورنویس کتاب با اشاره به اینکه اولین جای خالی شاهکار مارسل پروست است؛ «در جستجوی زمان از دست رفته است»، گفت: سالها پیش میتوانستم با قیمت خیلی مناسب بخرم، اما نخریدن از من و گران شدن مدام قیمتها از آن طرف شرایطی را به وجود آورد که اکنون نامش را در فهرست «کاش داشتمش» قرار داده است.
وی افزود: همچنین در بین کتابهای هنوز ترجمه نشده، بعضی از آثار جولیان بارنز است. هر چند در مجموع کتابهای زیادی است که دوست دارم داشته باشم. مثلاً تمام ترجمهها و تمام آثار داستایفسکی و یا تمام آثار فیلسوفان بزرگ را به جد دوست دارم که در کتابخانه خانگیام داشته باشم.
صدقی ادامه داد: من دائماً لیستی بلندبالا از کتابهای قدیمی و جدید برای خرید دارم. مثلاً تمام آثار توماس مان و مخصوصاً کوه جادو، هرمان ملویل و مشخصاً موبیدیک و خیلی شاهکارهای کلاسیک و جدید را دوست دارم که وجودشان را در کنارم و در کتابخانهام حس کنم.
وی در پایان گفت: اگر بخواهم به گفتوگو ادامه دهم، بیشک فهرست دلم میخواهدهایم بیشتر میشود، مثلاً از نویسندههای ایرانی هم کمبودهای زیادی احساس میکنم. از آثار براهنی، گلشیری، دولتآبادی، احمد محمود و … تا بسیاری دیگر واقعاً جایشان در کتابخانهام خالی است و دوست دارم روزی همه آنها را در کنار یکدیگر در کتابخانهام ببینم.
از بانوان نویسنده نسل جوان تا نویسندگان جذاب اما گمنام
سحر عزتتبار، دیگر کتابخوان گلستانی که دستی در قلم و پژوهش نیز دارد، همچنین عنوان کرد: قصد ندارم بیشتر به نام نویسنده مشخصی یا موضوعی خاص اشاره کنم، اما برای من مهم است که ناشران با کمک مترجمان زبردست به سراغ نویسندگان کمتر شناخته شده در ایران بروند. نویسندگانی که برای ما گمنام اما برای جهانی نام آشنا هستند.
وی افزود: از نویسندگان پر شماری در بلوک شرق و کشورهای حوزه بالکان گرفته تا نویسندگان معاصر و خوش قلمی که در سایه نام قدما و بزرگانشان، آثار پرخوانشان در کشورمان هنوز ترجمه نشده که میتوانم به عنوان نمونهای کوچک به بانوان نویسنده نسلِ جوانِ کشوری چون جمهوری چک اشاره کنم که با اندکی جستجو در فضای مجازی میتوانیم به نام و اثرشان دست پیدا کنیم؛ اما دریغ که بعد از انبوه نویسندگان مردی چون کافکا و کوندرا و کلیما، تقریباً آخرین خاطرهمان از این دیار مردی دیگر چون بهومیل هرابال است.
عزتتبار در پرسشی مجدد که بالاخره جای چه کتاب و کتابهایی در کتابخانهاش خالی است، گفت: از ادبیات غنی خودمان هزار و یک شب، سمک عیار، دیوان کامل شاعران دوره مشروطه و نیز رمان آتش بدون دود و از دیگر ملل، را واقعاً دوست دارم، تمام آثار ترجمه شده و نشده مو یان، نویسنده چینی یا اسماعیل کاداره آلبانیایی تبار را داشته باشم.
وی همچنین گفت: سالها پیش از دو نویسنده داستانهایی خواندم که هنوز در گذر زمان آنها را فراموش نکردم و همچنان در حسرت ترجمه دیگر آثارشان هستم که بدون شک اگر روزی ترجمه بشوند بدون فوت وقت آنها را خواهم خرید.
عزتتبار افزود: اولی لوئیس بریتو گارسیا، نویسندهای ونزوئلایی است که سالها پیش مجموعه داستانی با عنوان «اِلنا» را از او خواندم و مشتاقم روزی بقیه کارهایش ترجمه شود و بخوانم و دیگری ویلی فرمان، نویسنده آلمانی است که تنها از او «موشی که شاه شد» ترجمه و منتشر شده و همچنان نام و یادش در گوشه ذهنم زنده است.
لطفاً، تمام آثار سلین!
عباس اسماعیلی، داستاننویس و فعال و مروج کتابخوانی نیز با اشاره به اینکه از کتابهایی که تا ابد منتظرشان خواهم ماند، باقی کتابهای فردینان دو سلین، به ترجمه مهدی سحابی است، گفت: هنوز که بعدِ قریبِ دو دهه، خاطره دلچسبِ خواندنِ «مرگ قسطی» را مزه مزه میکنم، این بخت را داشتهام که یک بار چنین رؤیایی را تجربه کنم.
وی افزود: مرگ سحابی سال ۸۸ را تلختر کرد و چند ماهی از پیِ آن، ناگهان کتابی را یافتم که نام سحابی عزیز و سلین محبوبم را در کنار هم داشت. روی جلد «قصر به قصر» و آن مسرت از به دست گرفتن کتابی که سحابی برای بعدِ مرگ نابههنگام خود به یادگار گذاشت. آن هم زمانی که حسرتِ به دست گرفتن دوباره کتابی دیگر از او سایه سنگینش را بر سیمای امید کشانده بود.
اسماعیلی ادامه داد: اگرچه سالها بعد، انتشار رمان «نمایش افسانهای برای وقتی دیگر» حظ ناتمامی از ترجمه ناتمام سحابی از این کتاب سلین و اهتمام اصغر نوری برای تکمیل و انتشارش بود.
عباس اسماعیلی سپس گفت: همچنین تمام کتابهای در آن چمدان معروف والتر بنیامین و جلد «زمان بازیافته» مارسل پروست، آنگونه که زندگی فرصتش میداد به ویراست دوبارهاش برایم جذاب بوده و جایش خالی است.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه دیگر کتابی که جایش خالیست؛ کتابِ به فارسی نشر نشده «مرد بیهویت»، از روبرت موزیل است، افزود: یک دههای از روزی که مترجم گرانقدر ادبیات آلمانی «علیاصغر حداد» را در غرفه نشر ماهی در نمایشگاه کتاب دیدم میگذرد. آن روزها نایاب بودن کتاب «مردهها جوان میمانند» آنا زگرس نیز مایه افسوس بود. اما خوشخبر بود که با همان نشر ماهی به زودی تجدید چاپ خواهد شد؛ اما حسرت آن کتاب دیگر یعنی «مرد بیهویت» که البته در برخی منابع با نام «مرد بیخاصیت» خطاب شده مانده است.
عباس اسماعیلی ادامه داد: اتفاقاً پرسیده بودم چرا دست به ترجمهاش نمیزند و تا چه وقت انتظار انتشار فارسیاش را باید بکشیم که حداد عمرش دراز باد و به سلامت، فارغ از مشکلات چاپ آن کتاب، به سن خود اشاره داشت و اینکه ترجیح میدهد کتابهای کوتاهتری را به دست گرفته تا به پایان ببرد. گفته تلخی بود و نگرانی قابل درکی پس از حدود هفت دهه زندگانی، اما به فقدان فارسیِ این کتاب ۱۰ سال و به حسرت خواندنش با ترجمه حداد عزیز افزوده شد.
از دکتر ژیواگو تا یادداشتهای شاهنامه فردوسی
وی افزود: البته کتابی که منتظرش بودم و جایش در کتابخانهام بزودی پر خواهد شد، «گزارش شاهنامه» به قلم جلال خالقی مطلق است که خبر پیش فروش دو جلد از مجموع چهار جلدش از سوی نشرسخن به قیمتی گزاف آمده است که سالها پس از انتشار مجموعه سه جلدی «یادداشتهای شاهنامه فردوسی» از سوی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، خواندن این گزارش نو، فرصت مغتنم و بینیازِ از توضیحی است.
اسماعیلی عنوان کرد: «دکتر ژیواگو» با ترجمهای جدید اثر پاسترناک، کتابی که سالیان انتظارم برای مطالعه آن با ترجمهای مناسب به سر رسید؛ هر چند برای مدتها خواندن «ادبیات علیه استبداد» کتاب عزیز دیگری را نیز به تعویق انداخت؛ چون نگرانم میکرد مطالعه آن پیش از خواندن دکتر ژیواگو، هم درک کامل این کتاب با ارجاعات احتمالیاش به کتاب را ناممکن کند و هم بخشهایی از آن رمان را فاش و فرصت درک مواجهه اولیه با قصه آن را دریغ کند. البته امروز این کتاب را به همت نشرهای ثالث، نو و چشمه دست کم با سه ترجمه مقبول در بازار کتاب میتوانیم پیدا کنیم.
وی در بخش دیگری از سخنانش اظهار کرد: کتابی که جایش مدام خالی میماند در کتابخانهام، «تاریخ تمدن» است که سالهاست هر بار عزمِ خرید آن میشود، برخورد با قیمت جدیدش، عزمِ به پا خاسته را به سنگر انتظار باز میگرداند! کتابی که همچنان به همان مطالعه یک جلد آن در سالیان دور به لطف کتابخانه دانشگاه اکتفا میکنم!
اسماعیلی در خاتمه گفت: کتابی که جایش خالی شد در کتابخانهام، مثنوی معنوی، به تصحیح محمدعلی موحد که هدیه شد به پزشک حاذقی که با مهارت و بیچشمداشت، عهدهدار جراحی موفق یکی از اعضای خانواده شده بود. اگرچه تقدیرش بیگمان روزی بازآمدن در کنار کتاب «نردبان آسمان» خواهد بود.
کتابهایی که دیگر برنگشستند
سارا سعیدی، دانشآموخته ادبیات و مدرس و داستاننویس گلستانی نیز عنوان کرد: شاید برای مخاطبان شما جالب باشد که جای «شاهنامه فردوسی» در کتابخانه شخصیام خالی است. چون پدرم شاهنامه فردوسی را همیشه داشته و من هم به همان بسنده کردهام.
وی افزود: از دیگر کتابهایی که زمانی آن را داشتم و به چند نفر جلد جلد امانت دادم و بعد ناقص شد، کتاب «جنگ و صلح» اثر تولستوی است و اکنون واقعاً جایش خالی است.
سعیدی ادامه داد: کتاب «داستانهای کوتاه آمریکای لاتین» هم جایش خالی است. کتابی که چند بار در کارگاههای داستان دست و به دست شد و دست آخر گم شد و کسی گردن نگرفت. البته چند بار خریدم تا اینکه الان یک جلدش ۴۸۰ هزار تومان است و مجبور شدم دست دوم سفارش بدهم و منتظرم برایم بفرستند.
وی در ادامه با اشاره به اینکه کتاب «سور بز» اثر یوسا را چون با ترجمه معرکه عبدالله کوثری با حفظ فرمهای روایی خواندم، خوب به خاطر دارم و جایش خالی است، گفت: همچنین کتاب «پوست انداختن» فوئنتس را خواندم و پوست انداختم و به خاطر سخت خوانی برای دوباره خریدنش تنبلی میکنم؛ انگار چون سخت است، لازم نیست آن را داشته باشم.
سعیدی در بخش دیگری از سخنانش وجود نسخه پی دی اف کتابها و دسترسی آسانتر به آنها را به عنوان یک غنیمت خوب برشمرد و گفت: دسترسی راحتتر و وجود پی دی اف برخی کتابها کاری کرده هر جا که میروی در گوشی همراهت میتوانی بخشی از کتابخانه ات را حمل کنی، مخصوصاً که من این ور و آنور زیاد میروم و هربار میخواهم مثالی بزنم از گوشی پیدا میکنم اما کتاب کاغذی جای خودش لطفی دیگر دارد.
وی افزود: مثلاً در کتابخانه پدری و به صورت پی دی اف مجموعه نمایشنامههای شکسپیر برایم قابل دسترس است، اما نسخه کاغذی چیز دیگری است. همچنین جا دارد اشاره کنم جای دایره المعارف هنر رویین پاکباز و حافظ خراباتی رکن الدین همایون فرخ نیز در کتابخانهام خالی است که دلیلش گران بودنشان است که دومی مخصوصاً با قیمت حدود ۸ میلیون تومانی واقعاً قابل توجه است.
بدون تردید اسامی پاسخ دهندگان به پرسشِ «در حال حاضر چه کتاب یا کتابهایی جایشان در کتابخانه تو خالی است؟» میتوانست همچنان ادامه پیدا کند و ما شاهد فهرست کتابهای پرشماری بودیم؛ ولی میدانیم مجال یک گزارش و حوصله عموم مخاطبان برای پُر و پیمانخوانی و گزارشهای طولانی اندک است اما باور داریم، مخاطبان یادداشت پیش رو، ممکن است حتی پیش از به پایان بردن این مطلب، در ذهن و دل خود سؤال را مطرح و به پاسخهایی برسند که به ذات، جذاب و قابل توجه است و شاید در ادامه، گزارش یا نقلی ولو شفاهی در محفلی دوستانه و ادبی و … بشود که با «دوست داشتم کتابِ» آغاز و با «امیدوارم یا بالاخره حتماً میخرمش» به پایان برسد که بدون تردید چرخه زیبایی از انبوه اسامی کتب تا حسرتها و غفلتها و میل و نیازهاییها به اشتراک گذاشته میشود.
نظر شما