چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۷
درخت در خاکِ شعر/ باغ‌های دل انگیز فخرالدین اسعد گرگانی

گلستان- درخت از دیرباز در شعر و ادب فارسی کارکردی نمادین داشته و در آثار فخرالدین اسعد گرگانی به ویژه در «ویس و رامین»؛ در کنار مصادیقی از بهار و طبیعت فضای خاصی را به تصویر می‌کشد. به بهانه روز درختکاری، حسین ضمیری شاعر گلستانی، با اشاره به جهان شعر اسعد گرگانی، کوشیده با بازخوانی پیوندهای عمیق شعر و طبیعت، ما را به درک بهتری از درخت در خاکِ شعر فخرالدین برساند.

سرویس استان‌های خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - سیدحسن حسینی‌نژاد: از دیرباز و به گواه منابع مکتوب و شفاهیِ شعر و ادب فارسی، درخت و اجزای آن در شعر و ادب فارسی جایگاهی ویژه داشته و به‌عنوان نمادی چندلایه به‌کار رفته و شاعران فارسی از درخت برای بیان بسیاری از مفاهیم عرفانی، اسطوره‌ای، طبیعت‌گرایانه و حتی اجتماعی استفاده کرده‌اند.

درخت در شعر فارسی به‌ویژه درخت سرو، به‌عنوان نمادی از زندگی، پایداری، جاودانگی ارتباطات انسانی و تأثیرات مثبت آن است که می‌توان نمودی از آن را در بیت «درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد» از حافظ شیرازی و یا جلوه‌ای از راست قامتی و پایداری را در بیت «که تو چون سرو خرامان به چمن بازآیی» از سعدی شیرین‌سخن مشاهده کرد.

همچنین درخت در شعر عرفانی گاه به درخت طوبی (درخت بهشتی) اشاره دارد که نمادی از سلوک روحانی و پاداش معنوی است همچون بیت «ما را درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد» از حافظ که در اینجا، درخت دوستی و دشمنی به‌صورت استعاره‌ای برای مفاهیم اخلاقی و عرفانی استفاده‌شده‌اند.

از سویی دیگر و با نگاهی به دیگر منابع؛ برخی دیگر از درختان مانند چنار، سرو، بیدمجنون و … در شعر فارسی با هویت فرهنگی و تاریخی و اجتماعی ایران از دیرباز تا معاصر پیوند خورده‌اند که می‌توان مصادیق ملموسی و آشنایی را در شعر فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و هوشنگ ابتهاج و شعر معروف ارغوانش مشاهده کرد.

با اندکی تعمق درختان مقدسی مانند «درخت آسوریک» نیز در ادبیات باستانی و متون کهن ایران گوش آشنا هستند و به‌عنوان نشانه‌ای از پیوند میان آسمان و زمین تعبیر شده‌اند و یا درخت خرما را با بُز مقایسه می‌کنند و نوعی نماد از برتری فرهنگ کشاورزی بر دامداری است.

درخت گاهی به‌عنوان نمادی برای جامعه یا حکومت نیز در شعر فارسی دیده می‌شود که نمونه‌های گوناگونی چون «ای باغبان بسوز، که در باغ خرمی / زین خشکسال حادثه، برگ تری نماند» اثر ملک‌الشعرای بهار که کارکردی نمادین دارد.

در یک‌کلام، درخت در شعر و ادب فارسی نه‌فقط یک عنصر طبیعت؛ بلکه نمادی از زندگی، رشد، عرفان، تاریخ، هویت و پایداری است که شاعران به‌تناسب مضمون‌های مختلف از آن بهره برده‌اند که به بهانه ۱۵ اسفندماه روز درختکاری، به سراغ حسین ضمیری، شاعر، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ‌عامه گرگانی رفتیم و او ضمن اشاره به دیرینگی شعر و ادب در دیار گرگان و استرآباد، به‌عنوان نمونه و در میان شاعران شاخص و نام‌آشنای استان گلستان از فخرالدین اسعد گرگانی، شاعر قرن پنجم و خالق منظومه ویس و رامین و نیز جایگاه درخت در اشعارش گفت که در ادامه ازنظر مخاطبان می‌گذرد.

حسین ضمیری در ابتدا با اشاره به اینکه شعر و ادبیات در گرگان و استرآباد پیشینه‌ای کهن دارد و شاعران برجسته‌ای از این منطقه برخاسته‌اند که در دوره‌های مختلف تأثیرگذار بوده‌اند، گفت: ابوسَلیک گُرگانی یا ابوسُلیکِ گرگانی از قدیم‌ترین شاعران پارسی‌گوی و از نخستین‌های این کهن دیار است و باوجودآنکه اشعار اندکی از او مانده اما نام او را در شمار معدود شاعرانی آورده‌اند که پیش از رودکی شعر فارسی سروده و در احیای ادبیات ملی اهتمام داشته است.

وی سخن گفتن درباره قدمت و آثار شعری گرگان و استرآباد را پر مجال خواند و گفت: ریشه‌های شعری در منطقه گرگان و دشت عمیق بوده و پرداختن به آن نیازمند نشست‌های سلسله وار است.

درخت در خاکِ شعر/ باغ‌های دل انگیز فخرالدین اسعد گرگانی

ضمیری سپس با اشاره به اینکه زیست‌بوم گرگان و منطقه به‌واسطه طبیعت چهارفصلش در طول تاریخ همواره یکی از منابع الهام بوده است، به بهانه روز درخت‌کاری به‌عنوان نمونه سخنانی را درباره فخرالدین اسعد گرگانی عنوان کرد.

حسین ضمیری گفت: فخرالدین اسعد گرگانی، شاعر قرن پنجم هجری، بیشتر به خاطر منظومه «ویس و رامین» شناخته می‌شود که از آثار برجسته ادب غنایی فارسی است. این منظومه با الهام از داستانی کهن و بنا به نظر کارشناسان احتمالاً ساسانی، مضمونی عاشقانه دارد و یکی از نخستین نمونه‌های عاشقانه سرایی در شعر فارسی به شمار می‌آید.

وی افزود: فخرالدین اسعد گرگانی در این اثر از «درخت» به‌عنوان نمادی چندوجهی استفاده کرده است. او در توصیف‌های خود از مناظر طبیعی، به درختان و باغ‌ها اشاره می‌کند تا فضایی شاعرانه و رؤیایی برای عشق ویس و رامین خلق کند و درختان با گل‌ها و سایه‌هایشان بستری برای ملاقات‌های عاشقانه می‌شوند و نیز باغ‌ها و سبزه‌زارهای پوشیده از درختان، پناهگاهی برای احساسات لطیف و دلدادگی هستند.

حسین ضمیری ادامه داد: همچنین درخت در منظومه‌اش به‌عنوان نماد پایداری و استمرار عشق است؛ همان‌طور که درخت ریشه در خاک دارد و رشد می‌کند، عشق در دل عاشقان ریشه دوانده و جاودانه می‌شود و در برخی ابیات، عشق همچون درختی تصویر شده که زمان و سختی‌ها بر آن تأثیر ندارد.

وی با اشاره به اینکه در ادبیات کهن فارسی، درخت گاهی نمادی از سرنوشت، رشد و تحول است. گفت: در «ویس و رامین»، فخرالدین اسعد گرگانی از تشبیهات و استعاره‌هایی بهره می‌برد که در آن درخت با سرنوشت، زندگی و حتی پایداری عشق مقایسه شده است.

حسین ضمیری، در ادامه به برخی از ابیات همچون «مرا بود او بهار زندگانی زخوبی چون نگار بوستانی»، «نبینی باغبان چون گل بکارد چه مایه غم خورد تا گل برآرد»، «درخت خشک بوده، تر شد از سر، گل صد برگ و نسرین آمدش بر»، «درخت پر گل و باغ بهاری»، اشاره کرد و گفت: از این ابیات می‌توان دریافت که طبیعت، شامل درختان و گل‌ها، در شعرش جایگاه ویژه‌ای دارند.

وی ادامه داد: در مواردی که بدان اشاره داشتم، شاعر زیبایی طبیعت بهاری را با معشوق مقایسه می‌کند که نشان‌دهنده حضور عناصر طبیعی مانند درخت و گل در فضای شعر او است.

شاعر و پژوهشگر گلستانی در خاتمه، گفت: در شعر فخرالدین اسعد گرگانی، درخت و دیگر عناصر طبیعی بیشتر برای خلق فضایی رمانتیک، نشان دادن پایداری عشق و ارائه تصاویر شاعرانه به‌کاررفته‌اند و برخلاف برخی شاعران که درخت را به‌عنوان نمادی عرفانی یا فلسفی استفاده کرده‌اند، گرگانی بیشتر از آن در توصیف عشق و طبیعت بهره برده است.

به گزارش ایبنا، حسین ضمیری شاعر، نویسنده، پژوهشگر فرهنگ‌عامه و فعال اجتماعی در ۱۱ شهریور ۱۳۵۰ در محله آلوچه باغ گرگان به دنیا آمد. وی دانش‌آموخته مدیریت فرهنگی، دارای مدرک رتبه ممتاز خوشنویسی و فعال فرهنگی و اجتماعی است و تا به امروز در کنار قلمی کردن مقاله‌ها و یادداشت‌های متعدد، کتابی چون افسانه بابودردا، روانه بازار نشر شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین