سه‌شنبه ۲۸ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۰:۲۰
شهدا در محضر قرآن بودند/ پس از اسارت مبارزه شکل فرهنگی و اعتقادی به خود گرفت

یکی از آزادگان دفاع مقدس گفت: وقتی که وارد اسارت شدیم هنوز در حال مبارزه بودیم. باید همچنان مقاومت می کردیم.جنس مبارزه قبل از اسارت نظامی بود اما پس از آن شکل فرهنگی و اعتقادی به خود گرفت.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا ویژه برنامه «شب خاطره» با حضور فرماندهان و پیشکسوتان دفاع مقدس در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس یکشنبه ۲۶ اسفند ماه ۱۴۰۳ برگزار شد.

سردار دهقان، معاون فرهنگی سازمان پیشکسوتان سپاه، در ویژه برنامه شب خاطره اظهار کرد: این جلسه کار مشترک سازمان پیشکسوتان سپاه و باغ موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. طبق توافقی که صورت گرفته، در باغ موزه دفاع مقدس هر ماه در آخرین سه‌شنبه، شب خاطره‌ای برگزار می شود که در آن یاد یاران شهید، جانبازان و رزمندگان دوران دفاع مقدس گرامی داشته می‌شود.

وی افزود: مقرر گردید که در این ماه، شب خاطره به‌صورت رسته‌ای و موضوعی برگزار شود. در این شب‌های خاطره، رسته‌های مختلفی چون توپخانه، زرهی، مخابرات، بهداری، تخریب، اطلاعات و دیگر رسته‌هایی که در دفاع مقدس حضور فعال داشتند و دفاع جانانه‌ای از میهن انجام دادند، معرفی خواهند شد. اما این جلسه به‌ویژه به دلیل هم‌زمانی با ماه مبارک رمضان، به موضوع قرآن در جبهه‌ها و خاطرات قرآنی رزمندگان اختصاص یافته است.

علی دوازده امامی، در خاطرات خود از عملیات کربلای ۵ گفت: در آن عملیات، در محضر قرآن بودیم و در حال تلاوت قرآن بودم که به دوست و همسنگرم سید ناصرالدین فیضی آذر، گفتم: «سید، مفاتیح‌الجنان همراهت است؟» ایشان با تعجب پرسید: «بله، برای چه؟» و من پاسخ دادم: «دوست دارم آداب تفعل و استخاره به قرآن را از روی مفاتیح انجام دهیم و پس از آن، به محضر قرآن مشرف شویم تا ببینیم رزق و روزی ما در این عملیات چه خواهد بود.» سید این پیشنهاد را پسندید و مفاتیح را آورد. همان‌طور که سید بن طاووس از قول رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل می‌کند، ابتدا سوره توحید سه بار خوانده شد و درود بر پیامبر و اهل بیت علیهم‌السلام سه بار فرستاده شد، سپس دعای کوتاه اللهم انی تفعلت به کتابک و توکلت علیک، فرنی من کتابک ما هو مکتوب من سرک المکنون فی غیبک خوانده شد.

وی ادامه داد: پس از انجام این آداب و باز کردن قرآن، عظمت و اعجاز این کتاب عزیز را با تمام سلول‌های بدن خود احساس کردیم. وقتی که سوره مبارکه احزاب، آیه ۲۳ آمد که می‌فرماید: «از مومنان مردانی هستند که راست گفتند عهد و پیمانی را که با خدا بستند، پس بعضی از آنها به شهادت می‌رسند و بعضی از آنها منتظر شهادت می‌مانند و این را تغییر و تبدیلی نمی‌دهند»، بسیار خوشحال شدیم که خداوند از طریق قرآن با ما سخن گفته است. به همین دلیل، با هم عقد اخوت بستیم و صیغه برادری خواندیم و تصمیم گرفتیم هر کدام از ما که شهید شد، دیگری را در روز قیامت شفاعت کند.

علی دوازده امامی در ادامه خاطره خود افزود: یازدهم اسفندماه ۱۳۶۵، در هنگام غروب و درحالی که باران از آسمان می‌بارید و منطقه عملیاتی کربلای ۵ مانند گهواره تکان می‌خورد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شدم. پس از گذشت چند ساعت، سیدناصرالدین فیضی آذر، نیز شربت شهادت را نوشید.

وی خاطرنشان کرد: با اینکه من زبان ترکی را نمی‌دانم، اما به احترام این شهید عزیز و رابطه صمیمی که با قرآن داشتیم، این خاطره را به زبان ترکی تمرین کردم و در کنار مزار پاک و نورانی او در شرفیان تبریز بیان کردم تا همه بدانند که شهدای ما چقدر قرآنی، معنوی، اهل دل و باصفا بودند.

سیدرضا چاووشی در سخنانی با اشاره به سفر قرآنی‌اش در سال ۸۱ گفت: در سال ۸۱، به‌عنوان اولین سفر قرآنی‌مان، به کشور لبنان اعزام شدیم و چند روزی نیز در سوریه حضور داشتیم. دو سه روز از سفر گذشت که دوستان تقاضا کردند از میزبان که اگر امکان دارد، ملاقاتی با جناب سیدحسن نصرالله داشته باشیم. میزبان فرمودند که به دلیل تهدیدات و خطرات امنیتی، این ملاقات ممکن نیست، اما به هر حال این ملاقات در یکی از شب‌هایی که در لبنان بودیم محقق شد. این ملاقات حوالی ساعت ۱۲ شب به بعد انجام شد و ما دقایقی در محضر این سید بزرگوار بودیم. ایشان با گرمی از ما استقبال کردند. جمع حاضر در این محفل، تعدادی از قاریان مصری و سوری و گروه ما و مسئولین جمعیت القرآن‌الکریم لبنان بودند که جمعی حدود ۵۰ یا ۶۰ نفر تشکیل می‌داد.

وی افزود: در این ملاقات، برنامه‌ای که ما در محضر ایشان اجرا کردیم، به دو زبان فارسی و عربی بود و در آن، در مدح امیرالمومنین علیه‌السلام سخن گفتیم. پس از بازگشت از لبنان، در مدت ۱۰ روز، در ۳۱ محفل قرآنی که در شهرهای مختلف لبنان، ازجمله بعلبک، ترابلس، دیرقانون، نبطیه و بیروت برگزار شد، این شعار کوتاه اما ارزشمند را در تمامی این محافل به سمع حضار رساندیم که «ما جانبازان از جمهوری اسلامی ایران آمده‌ایم تا همراه با ملت انقلابی ایران و شما ملت انقلابی لبنان، این شعار را فریاد کنیم: انا علی الاعهد» یعنی ما بر عهد و پیمان خود همچنان محکم و استوار ایستاده‌ایم.

جمشیدی، یکی از آزادگان دفاع مقدس، در سخنانی اظهار کرد: «جوانان شما افسران ارشد جنگ نرم هستید و من با احترام و تعظیم، جلو شما افسران ارشد جنگ نرم ایستاده‌ام. اگر دیروز دوستان و همرزمان ما و این جانبازان و افتخارآفرینان نظام جمهوری اسلامی جنگیدند، امروز شما در جبهه‌ای دیگر مبارزه می‌کنید. در دوران جنگ، دشمن را به‌طور واقعی و با اسلحه‌هایی دیدیم. پدران و برادران شما جنگ را با دندان‌های خود نگه داشتند و سپاه پاسداران با دستان خالی در برابر دشمن مقاومت کرد؛ برای مثال، اولین توپخانه‌ای که سپاه به‌دست آورد، غنیمتی از دشمن بعثی بود و ما آن را علیه خودشان به کار بردیم.

وی افزود: در عملیات خیبر، زمانی که ۴۰ کیلومتر در عمق خاک عراق نفوذ کرده بودیم و محاصره شدیم، هیچ‌کدام از ما دست بالا نبردیم. ایستادیم و مقاومت کردیم. به یاد دارم که در حین اسارت، وقتی مجروح شدم و دو نفر برای انتقال من تلاش می‌کردند، افسر عراقی به من دستور داد دست‌هایم را بالا ببرم. اما من، با وجود مجروح بودن با افتخار گفتم که به هیچ‌وجه دستم را بالا نمی‌آورم. او رگباری به سمت من شلیک کرد.

این آزاده دفاع مقدس در ادامه گفت: در دوران جنگ وقتی که اسلحه‌هایمان را از ما گرفتند و آن‌ها را به آب انداختیم، اجازه ندادیم دشمن به هیچ‌وجه از آن‌ها بهره‌برداری کند. وقتی که وارد اسارت شدیم، با هم گفتیم که هنوز در حال مبارزه هستیم. در آنجا مبارزه نظامی بود، اما اینجا مبارزه فرهنگی و اعتقادی است. باید همچنان مقاومت کنیم. بچه‌ها به طُرق مختلف سعی کردند وجهه مقاومت خود را حفظ کنند؛ آن‌هایی که درس بلد نبودند، در اسارت درس خواندند و آن‌هایی که قرآن حفظ نکرده بودند، در اسارت قرآن حفظ کردند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین