شنبه ۲ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۳:۵۳
ارنست بلوخ؛ متفکری که در جست‌وجویش بوده‌اید!

بلوخ، فیلسوف اتوپیا و امید، چنان که با برداشت او از مفهوم «نه-هنوز» آشنا خواهید شد، می‌تواند متفکری باشد که در جست‌وجویش بوده‌اید تا از تنگنای نومیدی نظری و انسداد عملی که در خود و جامعه‌تان می‌بینید، بگریزید.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) - رضا نساجی: کتابی که در تعطیلات نوروز با اشتیاق می‌خوانم، «اتوپیا و امید: دو جستار» است. این اثر که به قلم جان گرینوی و دیگو فُسارو و با ترجمه شروین طاهری در نشر اسطوره پرومته منتشر شده، در واقع ترجمه دو کتاب کوچک است: «آغازی بر فلسفه اتوپیایی: مقدمه‌ای بر کار ارنست بلوخ» نوشته گرینوی و «فلسفه و امید: ارنست بلوخ و کارل لوویت، مفسران مارکس» از فُسارو.


ارنست بلوخ (Ernst Bloch)، زاده ۱۸۸۵ و درگذشته ۱۹۷۷، فیلسوف مارکسیست آلمانی و از بزرگ‌ترین اذهان دانشنامه‌ای معاصر بود که به‌واسطه پیچیدگی متن‌ها و نوآوری در افکارش، آثارش به‌تازگی در جهان انگلیسی‌زبان کشف و ترجمه می‌شوند. چنانچه ترجمه انگلیسی کتاب «ابن‌سینا و چپ ارسطویی» اثر او سال ۲۰۱۸ با ترجمه پیتر تامپسون و لورن گلدمن منتشر شد.

آنگونه که خود مترجم کتاب را معرفی می‌کند، «کتابچه اول همین امسال منتشر شده و می‌کوشد نشان دهد چگونه می‌توان با ارجاع به فیلسوف اتوپیا، انگاره‌های مدفون‌شده گذشته و نیروی فعال نهفته در آن را در تخیلی انضمامی احیا کرد و بدین‌ترتیب برای به چالش کشیدن دوباره جهان موجود زمینه‌هایی فراهم آورد. بنابراین، متن، متنی امیدوار و مبارزه‌جو است. اما متن دوم که چند سالی پیش نوشته شده میان بدبینی کارل لوویت و امیدواری فلسفی بلوخ مقایسه‌ای ترتیب می‌دهد و می‌کوشد نشان دهد آیا می‌توان فلسفه را با امید همراه کرد یا نه. کنار هم آوردن این دو متن نیز به همین دلیل است. از امید به سوی تردید به امید و برعکس. از طرف دیگر این دو جستار تا حد بسیاری زمینه‌های مقدماتی ورود به فلسفه ارنست بلوخ را فراهم می‌آورند و با طرح برخی مفاهیم مرکزی نظریه او می‌کوشند صورت منسجمی به کارهای او ببخشند.» (صص. ۱۰-۹)


اما این ترجمه بدین دلیل برای من اهمیت دارد که کتابی لابه‌لای صدها کتاب گمنام یا کولاژی از چند جستار پراکنده نیست که مترجمی از باب تفنن از بین هزاران کتاب و صدها نویسنده انتخاب کرده باشد. این بخشی از پروژه طولانی و وسیع مترجم است که سال‌هاست است بر آثار ارنست بلوخ و موضوعات اتوپیا و امید در ساخت فلسفه، ادبیات و الهیات تمرکز کرده و به فراخور ریشه‌های نظری آن به متفکران دیگر چون مارکس، والتر بنیامین، گئورگ لوکاچ و… نیز پرداخته است. گواه آن ترجمه سه مدخل دانشنامه فلسفی آنلاین استنفورد در باب بلوخ، لوکاچ و بنیامین است که در نشر مردمنگار منتشر خواهند شد.

پیوند من با این پروژه و این مترجم، از انتشار کتاب کتاب «دیالکتیک و امید» شامل مجموعه مقالات از بلوخ و درباره بلوخ آغاز شده است. پروژه‌ای که قرار است با دیگر آثار بلوخ همچون «در باب کارل مارکس»، «کارکرد اتوپیا در ادبیات و هنر» و «میراث عصر ما» ادامه یاید. همچنان که به کار مترجمان دیگری برای ترجمه «روح اتوپی» و سه‌گانه «اصل امید» بلوخ امیدوار بوده‌ایم. نیز ویرایش جدیدی از ترجمه فارسی واهیک کشیش‌زاده از متن آلمانی «ابن‌سینا و چپ ارسطویی» با بازنگری طاهری و با ترجمه او از افزوده‌های انگلیسی در دست انتشار است.


پروژه وسیع شروین طاهری اما فراتر از توان یک یا دو ناشر بوده؛ او کتاب «ماتریالیسم نظرورزانه ارنست بلوخ: هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی، سیاست» اثر کت مویر را هم در نشر کتابسرای میردشتی منتشر کرده و کتاب مفصل «خصوصی‌سازی امید: ارنست بلوخ و آینده اتوپیا»، مجموعه مقالات با ویرایش پیتر تامسون و اسلاوی ژیژک، را در دست انتشار دارد. (از دیگر ترجمه‌های اختصاصی و اشتراکی او در اندیشه انتقادی و هنر معاصر می‌گذرم.) او همچنین درسگفتاری با عنوان «اتوپیا و امید: ارنست بلوخ» یا «چگونه می‌توان ماتریالیستی امیدوار بود» ارائه داده است که می‌تواند مدخلی قابل‌توجه باشد.

بنابراین، می‌توان نوعی مسئله‌مندی در کار مترجم یافت که از خلال خوانش و ترجمه متن‌های دشوارفهم بلوخ با پیوندها و دلالت‌های فلسفی، الهیاتی و ادبی - که مستلزم درگیری با دشواری‌های زبان آلمانی است - به‌دنبال ارائه چشم‌اندازی نظری تازه‌ای پیش روی مخاطب ایرانی است که فراتر از دگم‌های نظری حاکم یا مشرب‌های رایج فلسفی می‌رود.

همانگونه که گرینوی توضیح می‌دهد: «در آثار بلوخ با سطح سرسام‌آوری از همه‌چیزخوانی و همه‌چیزخواری فکری مواجه می‌شویم: هر چیزی معنایی دارد. هر چیز شایسته توجه‌کردن است. خوانندگانی که اول بار با شاهکار بلوخ یعنی «اصل امید» مواجه می‌شوند آن را مهیب و غول‌آسا می‌یابند، کوششی رعب‌آور برای تدارک دانشنامه‌ای اتوپیایی از تمامی چیزها و شکل‌بخشی فلسفی به شناختمان از کائنات. با وجود این این بلوخ تنها دلبسته امور عظیم و جلوه‌گرانه نبود بلکه امور خرد، عارضی و زودگذر را نیز دنبال می‌کرد. جای تعجب ندارد، بلوخ دوستی نزدیکی با هموطنش والتر بنیامین داشت و با او در دلبستگی به جمع‌آوری تکه‌پاره‌ها از میان خرده‌ریزها آگاهی انسانی، جمع‌کردن قصه‌ها، رویاهای روزانه، قصه‌های پریان و تمامی اندیشه‌های سرگردانی که ما را به سوی چیزی سوق می‌دادند هم‌مرام بود. همان‌طور که بلوخ می‌گوید کاربست آنها، کاربست این خرده‌گاره‌ها، مانند «ردپاها»، رد و نشان چیزهایی است که باید به‌طور کامل فهمیده شوند.» (صص. ۲۶-۲۵)


اما این درهم‌تنیدگی مفهومی و پیچیدگی تئوری به معنای آن نیست که بلوخ افکارش را برکنار از جامعه و بر فراز برج عاج روشنفکری برساخته. در واقع، پروژه بلوخ را می‌توان همچون آثار متأخر لوکاچ نوعی واکنش به سرخوردگی شخصی و اجتماعی از مارکسیسم ارتدوکس و دگم سرکوبگرانه استالینیسم دانست که به همین جهت برای کنشگر متفکری چون رودی دوچکه، از رهبران جنبش دانشجویی آلمان در دوران ۶۸-۱۹۶۷، اهمیت یافت. برای کسی چون دوچکه که در بالاترین سطح با متفکرانی چون مارکوزه، هابرماس، دارندرف و شخص لوکاچ بحث نظری کرده و افزون بر تحصیل تا دکترای جامعه‌شناسی، تئوری و عمل را در کنش میدانی درآمیخته بود، مباحث لوکاچ و خود شخص او جذابیتی داشت که باعث شد لوکاچ دوست خانوادگی و همبحث او - همچون مارکوزه - تا زمان مرگ باشد. (نک: زندگینامه تازه منتشر شده دوچکه با نام «روح سرخ دانشگاه»، اثر اولریش شوسی و ترجمه مرجانه فشاهی)


این مقدمه شاید بهانه‌ای باشد برای ترغیب مخاطبان به خواندن ترجمه شروین طاهری از دو مقاله پیرامون بلوخ، با عنوان «اتوپیا و امید: دو جستار» و نیز دیگر ترجمه‌های او از و در باب ارنست بلوخ.

بلوخ، فیلسوف اتوپیا و امید، چنان که با برداشت او از مفهوم «نه-هنوز» آشنا خواهید شد، می‌تواند متفکری باشد که در جست‌وجویش بوده‌اید تا از تنگنای نومیدی نظری و انسداد عملی که در خود و جامعه‌تان می‌بینید، بگریزید.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

تازه‌ها

پربازدیدترین