به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) به نقل از اسلش، رولد دال داستان نویس و فیلمنامهنویس اهل ولز بریتانیا و از مشهورترین نویسندههای انگلیسی صاحب آثاری مثل چارلی و کارخانه شکلات سازی، جیمز و هلوی غول پیکر، ماتیلدا و جادوگرها است. بیشتر آثار او به فیلم درآمده است ولی طبق گفته نزدیکانش از فیلمهایی که بر اساس داستانهایش ساخته میشد، زیاد رضایت نداشت.
رمانهای رولد دال غریب، لذتبخش و پر از کینه هستند. داستانهای دال به ندرت داستانهای عاطفی درباره جادوی دوران کودکی بودند، در عوض برای توصیف اینکه بچهها چقدر آن را وحشتناک میکنند. در بیشتر رمانهای دال، بزرگسالان ترسناک و توهینآمیز به تصویر کشیده میشوند که بر سر کودکان فریاد میزنند و اغلب از نظر جسمی به آنها آسیب میرسانند، همه اینها در حالی است که کودکان در فقر و تهیدستی زندگی میکنند که نمونه بارز آن ماتیلدا و جیمز و هلو غولپیکر است. بچهها فقط زمانی آزاد میشوند که در مقابل بزرگسالان شرور زندگیشان بایستند و راهی برای رهایی از محیط اطراف خود به سبک داستانهای چارلز دیکنز پیدا کنند.
ولی فیلمهایی که بر اساس رمانهای دال ساخته شده اند، به ندرت حس بدبختی بی عیب و نقص نویسنده را در دوران کودکی به تصویر میکشند. فیلمهایی که اغلب توسط استودیوهای آمریکایی ساخته میشوند، تمایل دارند پایانهای شادتر، صحنههای اکشنتر به آنها بدهند. دال از فیلمهای اقتباس شده از رمانهایش متنفر بود که نقطه اوج آن شخصیت ویلیونکا در کارخانه شکلات سازی بود. این فیلم در سال ۱۹۷۱ به کارگردانی «مل استوارت» ساخت شد.
«جین وایلدر» کمدین مشهور آن روزهای هالیوود در نقش ویلی ونکا ایفای نقش کرد و همین فیلم باعث شد که دال تا آخر عمرش (سال ۱۹۹۰) از دادن مجوز برای ساخت فیلم از آثارش خودداری کند. دال به شخصیتپردازی کارگردان و بازیگر اعتراض داشت و میگفت به متن اصلی وفادار نیستند.
دال از تغییر محتوای داستان در فیلم نیز متنفر بود. کتاب اصلی او درباره پسر جوانی به نام چارلی بود که به لطف یک قرعه کشی، میتواند از کارخانه اسرارآمیز آب نبات شهرش بازدید کند، مکانی که به ندرت توسط دنیای بیرون دیده میشود. کتاب او را در داخل کارخانه دنبال میکند، جایی که او با بنیانگذار عجیب و غریب آن ملاقات میکند و ابزار شگفتانگیز و جادویی درست کردن شکلات را کشف میکند. البته به نظر میرسد «تیم برتون» در نسخه اخیر سینمایی داستان به خوبی به داستان اصلی وفادار بوده باشد ولی فیلم استوارت با چارلی و پدربزرگ سرحالش شروع میشود، ولی در ادامه فیلم ناگهان تمرکز از چارلی به ویلی ونکا تغییر میکند و نوعی تفسیر آمریکایی از این داستان نمایش داده میشود.
به گفته نزدیکان و دوستان نویسنده، دال از موسیقی فیلم نیز متنفر بود. او به آواز خواندن اومپا-لومپاها انتقاد داشت و میگفت اینها کسانی هستند که در یک سرزمین خیالی زندگی میکنند درحالیکه در کتاب در جایی در عمق جنگلهای آفریقا زندگی میکنند.
در سال ۱۹۹۶، فیلیسیتی دال، همسر نویسنده مصاحبه ای با لس آنجلس تایمز انجام داد و گفت که شوهرش به پایان موزیکال فیلم نیز اعتراض داشت. او متعجب بود که چرا یک استودیوی هالیوودی کتابی میخرد و سپس آن را عوض میکند؟
نظر شما