یکشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۰
نقش حساس اعتدال‌گراها و تندروها در پیچ‌های تند تاریخی

علی ططری به مناسبت سالروز مرگ سید حسن تقی‌زاده، از رهبران جنبش مشروطه، گفت: در دوره دوم مشروطه، دو طیف عمده وجود دارند؛ یکی اقلیت روشنفکر تندرو که دموکرات‌ بودند و سید حسن تقی‌زاده در راس آنها قرار داشت و دیگری؛ جمعیت متکثری که جمعیت اعتدالی را تشکیل می‌دادند. در صد و یازده سال اخیر که تاریخ نوین دموکراسی و قانون‌گذاری در کشور ما با حیات مجلس ملی شکل گرفته، این دو گروه تندرو و اعتدالگرا یا اصولگرا و اصلاح‌طلب دیده می‌شود. این جریان‌ها تا همین امروز هم قابل پیگیری است.

خبرگزاری کتاب ایران- سیدحسن تقی‌زاده (زاده ۵ مهر ۱۲۵۷ تبریز - درگذشته ۸ بهمن ۱۳۴۸ تهران)، از رهبران انقلاب مشروطیت ، از رجال سیاسی بحث‌انگیز معاصر و از شخصیت‌های علمی و فرهنگی ایران معاصر، در زمره کسانی است که جمعی به شدت هوادار و موافق او بودند و در عین حال، مخالفانی هم از طیف‌های گوناگون دارد. وی ریاست نخستین دوره مجلس سنا را به عهده داشت و پایه‌گذار کتابخانه مجلس سنا به عنوان یکی از منابع مهم ایران‌شناسی بود. او در دوره‌های مختلف فعالیت سیاسی‌اش، رویکردهای متفاوتی داشت. در دوره اول، بسیار رادیکال و تندرو بود. آن قدر که  نقشه ترور آیت‌الله بهبهانی و حتی محمدعلی شاه قاجار را به او و اطرافیانش منسوب می‌کنند و در دوره بعد از سال 1324، بسیار اعتدال‌گرا بود و حتی تندروی‌های خودش را نقد می‌کرد.
به مناسبت سالروز مرگ سید حسن تقی‌زاده، با علی ططری، رئیس مرکز اسناد کتابخانه مجلس گفت‌و گویی داشته‌ایم که در پی می‌آید؛


ابتدا کمی درباره شخصیت حسن تقی‌زاده بگویید که حاشیه‌های زیاد هم پیرامونش وجود دارد.
سید حسن تقی‌زاده به عنوان یک فرد پارلمانی، دو جنبه شخصیتی دارد؛ یکی: شخصیت علمی و دیگری: شخصیت سیاسی که پست‌ها و مناسب زیادی داشته است. من او را به عنوان یک رجل پارلمانی می‌شناسم. کسی که بیشترین تلاشش را در حوزه قانون‌گذاری در مجلسین انجام داد ودر سال 1328، ریاست نخستین مجلس سنا را بر عهده داشت.
 
کار مجلس سنا چه بود؟
در دوره پهلوی دوم، هفت دوره مجلس سنا تشکیل شد. حسن تقی‌زاده ریاست نخستین مجلس سنا را بر عهده داشت. در واقع مجلس سنا، نظارت بر مجلس شورای ملی و تطبیق کار آن با قانون اساسی را بر عهده داشت. البته در قانون اساسی هم مقرر شده بود که مجلس سنا تشکیل شود اما تا سال 1328 شرایط شکل‌گیری آن محقق نشد. حتی بعد از دوره استبداد صغیر، محمدعلی شاه قاجار می‌خواست این کار را انجام دهد. اما تا سال 1328، شکل‌گیری آن میسر نشد.
 

این جنبه‌های مختلف شخصیتی او را چطور تحلیل می‌کنید؟     
من برای زندگی او هم چند مرحله قائل هستم. یک مرحله که او رادیکال و تندرو است افکاری متاثر از افکار چپ باکو و قفقاز دارد. در دوره اول و دوم مجلس، او چنین افکاری دارد. در دوره دوم مشروطه، دو طیف عمده وجود دارند؛ یکی اقلیت روشنفکر تندرو که دموکرات‌ بودند و سید حسن تقی‌زاده در راس آنها قرار داشت و دیگری؛ جمعیت متکثری که جمعیت اعتدالی را تشکیل می‌دادند. درهمه جریان‌های سیاسی، ردی از این افکار تندرو و اعتدال‌گرا دیده می‌شود تا امروز که دو طیف اصولگرا و اصلاح‌طلب حضور دارند. در صد و یازده سال اخیر که تاریخ نوین دموکراسی  و قانون‌گذاری در کشور ما با حیات مجلس ملی شکل گرفته، این دو گروه تندرو و اعتدالگرا یا اصولگرا و اصلاح‌طلب دیده می‌شود.  این جریان‌ها تا همین امروز هم قابل پیگیری است. در انقلاب سال 57 هم ردپای این گروه‌های تندرو در حمله به سفارت‌ها و... دیده می‌شود. در جریان ملی شدن صنعت نفت هم دو طیف معتدل و تندرو حضور دارند و به طور کلی، نقش آنها در پیچ‌های تند تاریخی، خیلی مهم و حساس است و با تندروی‌ها و اعمال رادیکال خودشان، باعث یک سری عقب‌ماندگی‌ها در کشور شده‌اند. همین ویژگی در سید حسن تقی‌زاده، باعث پیچیدگی شخصیت او شده و نمی‌توان قضاوت‌های دقیقی درباره‌اش ارائه داد. از سال 1285 تا 1295 خورشیدی که یک دهه اول ظهور و بروز او در عرصه سیاست ایران است، ما با ابهامات زیادی مواجهیم و خودش هم بعدها، علاقمند نیست که در این زمینه صحبت کند. همین ویژگی او، باعث رادیکال شدن جنبش مشروطه شد و مشروطه از مسیر و اهدافش منحرف شد.

اما نکته‌ قابل تامل این است که سید حسن تقی‌زاده در تدوین قانون اساسی و متممش، نقش کلیدی داشت. بر اساس تعلیم‌های مورخینی که در همان دوره هم موثر بودند، ما قانون اساسی رادیکالی را انتخاب کردیم.

«قانون اساسی رادیکال» را چطور توضیح می‌دهید؟
در بین دول متمدن که تجربه مشروطه را پیش از ما داشتند، از جمله بریتانیا و فرانسه که زودتر از همه جریان مشروطه را شروع کرده بودند یا انقلاب بلژیک و...، الگوی تندرو و انقلابی فرانسه را انتخاب کردیم. فرانسوی‌ها لویی شانزدهم را به گیوتین سپردند و انقلابی‌ها خیلی تند برخورد کردند. من فکر می‌کنم که فرانسه، الگوی خوبی برای جامعه ما نبود.  ما می‌توانستیم یک الگوی محافظه‌کار نظیر بریتانیا را انتخاب کنیم. بریتانیا در سال 2015، هشتصدمین سال مشروطه‌اش را جشن گرفت. آنها موفق به پیاده‌کردن الگوی محافظه‌کارانه خود شدند.  اما ما به سمت انقلابی‌ترین  الگو رفتیم و نقش سید حسن تقی‌زاده در این زمینه انکار نشدنی است. همین امر باعث شد که جنبش مشروطه نارس بماند و در نهایت هم به یک دیکتاتوری رسید.
اما بعد از دوره رضا شاه و بعد از شهریور 1320،   شخصیت معتدل‌تری از او سراغ داریم. شخصیت او باید در چند مرحله بررسی شود. او هم مثل تمام سیاسی‌ها، شخصیتی چند وجهی و خاکستری دارد.
 
در مورد ارتباط او با انگلیس و پناهنده شدنش به سفارت انگلیس در هنگام به توپ بستن مجلس بگویید.
این اتفاق‌ها هر یک، متعلق به دوره‌ای از زندگی او است و این نکته، متعلق به دوره متاخر زندگی سید حسن تقی‌زاده است. اما زمانی که سید حسن جوان به عنوان نماینده تبریز در مجلس اول حضور داشت، بیشتربحث  فرانسه و حتی بلژیک در ایران مطرح بود و قانون اساسی ما کپی از قانون اساسی بلژیک بود. این نکته را هم ناگفته نگذارم که جو انقلابی و فضای مردم ما در آن روزگار، بر ضد انگلیس بود. اصلا جامعه ایران در آن روزگار، از انگلیس و روس متنفر بود. شاید به دلیل وقایعی که از دوره قاجار شروع شده بود و تا جنبش تنباکو ادامه یافت. مخبرالسلطنه هدایت در خاطراتش اشاره کرده که؛ ما ترسیدیم به سمت انگلیس برویم.

اما در هنگام به توپ بستن مجلس و پناهنده شدن به سفارت انگلیس، علامه دهخدا هم در کنار تقی‌زاده بود. شاه برای سر تقی‌زاده جایزه گذاشته بود و اگر دستگیر می‌شدند، جان خودشان را از دست می‌دادند. در آن زمان، انگلیس از جنبش مشروطه حمایت می‌کرد و روسیه بر علیه مشروطه‌خواهان بود. سند بارز ما، قوای قزاق و لیاخوف روسی هستند که به دستور محمد‌علی‌شاه قاجار، مجلس را به توپ بستند. در چنین فضایی است که دهخدا و تقی‌زاده و دیگران، با پناهنده شدن به سفارت انگلیس، جان خودشان را نجات دادند و سپس تحت حفاظت به انزلی، باکو و بعد به استانبول رفتند.
 
دلیل تندروی تقی‌زاده در دوره اول فعالیت‌های سیاسی‌اش چیست؟
تندروی دموکرات‌ها و بخش دیگری از تئوریسین‌ها که در جنبش مشروطه بودند، بدون تعقل نبود. آخوند‌زاده، میرزا حسین‌خان سپهسالار، میرزا ملکم‌خان، تقی‌زاده و .... معتقد بودند که جامعه ایران، یک جامعه عقب‌مانده است و برای جبران این عقب‌ماندگی باید سرعت بیشتری به خرج دهند. در نتیجه همین نگاه است که این عقب‌ماندگی به تجدد آمرانه منتهی می‌شود. این‌ها کسانی بودند که با تمدن غرب آشنایی داشتند. یا تحصیل‌کرده غرب بودند و یا برخی از آنان از طریق مناسبات فرهنگی و اقتصادی که با استانبول داشتند، با غرب آشنا شده بودند و با حرکت رادیکال می‌خواستند، عقب‌ماندگی جامعه ایران را به سرعت جبران کنند. رادیکال بودن و تندرو بودن تقی‌زاده هم در همین راستا بود. در حالی که بریتانیا، هشتصد سال، سابقه پارلمان دارد.  پارلمانش، به مادر پارلمان دنیا معروف است و بسیاری از نقایص‌شان را هم به مرور زمان اصلاح کرده‌اند تا به اینجا رسیده‌اند. اما حرکت‌های رادیکال، معمولا نتیجه عکس دارد.
 
برخی تقی‌زاده را در تمدید قرارداد نفتی 1933 مقصر می‌دانند. قرار دادی که بنا به گفته مصدق در جلسه مورخ 7/ 8 /1323   مجلس، شانزده میلیارد و یکصد و بیست و هشت هزار ریال برای مردم ایران ضرر داشت. 
     

در مورد تمدید قرارداد 1933، تقی‌زاده بارها گفته که من آلت فعل بودم. ما سندی دال بر خیانت تقی‌زاده نداریم. تقی‌زاده در بسیار از مواقع و حتی در دوره رضاشاه هم وضع مالی خوبی نداشت. به هر حال، اگر زد و بندی داشت، باید مالی به دست‌می‌آورد. در حالی که وضعیتش به شکلی بود که استانداری خراسان را به او دادند تا درآمدی داشته باشد. اگر آدم اختلاس‌گری بود و منتفع شده بود، باید وضع مادی خوبی می‌داشت. در حالی که تقی‌زاده آدم منزوی‌ای بود و زیاد هم به دنبال منافع مادی نبود و ثروت ثبت‌شده‌ای هم نداشت. در حالی که سند داریم که عامل کودتای 28 مرداد، چند میلیون دلار از سی.آی.ای گرفته بود. اما در مورد تقی‌زاده، سندی وجود ندارد. از طرف دیگر، سید حسن تقی‌زاده در دوره ملی شدن صنعت نفت هم مورد وثوق دولت مصدق بود. مصدق هم کسی نبود که با آدم خائن راه بیاید.

او بارها در مورد قرارداد 1933 گفته بود که من آلت فعل بودم و رضا شاه خواسته بود که قرار داد تمدید شود. در این زمینه نمی‌توان تحلیل شخصی داشت و باید بر اساس اسناد صحبت کرد. سندی در این زمینه وجود ندارد.

درباره تاثیر او در تنظیم متمم قانون اساسی بگویید، برای این که قوانین با موازین شرعی، هم‌خوان نباشد.
سید حسن تقی‌زاده به عنوان منتخب اصناف تبریز در مجلس اول حضور دارد اما تا 6، 7 جلسه، زیاد سر و صدایی از او نیست. بعد از آن او وارد نطق می‌شود. این را هم بگویم که او به زبان عربی، انگلیسی، فرانسه و علوم دینی تسلط داشته است. از این رو به عنوان یکی از اعضای تدوین‌گر متمم قانون اساسی هم حضور داشته است. تقی‌زاده در مجلس اول و دوم با بحث تطبیق مصوبات با شرع مخالفت می‌کند. او حتی با نظارت مجتهدین بر مجلس هم مخالفت داشته است. و حتی تهمت می‌زنند که در قتل آیت‌الله بهبهانی که جزء علمای مشروطه‌خواه هم بوده، تقی‌زاده و گروهش نقش داشته‌اند. و یکی از مصادیق، برای تندروی تقی‌زاده همین موضوع بود.
به طور کلی، سه طیف عمده در مشروطه بودند؛  تجار، روشنفکران و روحانیون. این سه طیف، در این جنبش حضور داشتند  و نمی‌شد بخشی از موثرترین طیف‌ها در جنبش مشروطه را نادیده گرفت. ما باید با اعتدال بیشتری پیش می‌رفتیم. اما یکی از مصادیق تندروی سید حسن تقی‌زاده، موضوع جدایی دین از سیاست بود.  به همین خاطر هم، مخالفان تقی‌زاده گفتند که آخوند خراسانی و آیت‌الله مازندرانی – از رهبران جنبش مشروطه- علیه او فتوای تکفیر صادر کرده‌اند. در حالی که آیت‌الله مازندرانی بعدها گفت؛ « ما فتوای فساد مسلک سیاسی تقی‌زاده را داده‌ایم.»  و تکفیر او را تکذیب کرد. منظورش این بود که ما مسلک سیاسی‌ای که مبنایش جدایی دین از سیایت باشد را نمی‌پسندیم. بعد از مساله قتل و ترور آیت‌الله بهبهانی، تقی‌زاده برای چند ماه از تهران دور بود.

حیدرخان عمواوغلی، محمد‌علی خان تربیت و تقی‌زاده به نقشه ترور و قتل بهبهانی  و برخی دیگر از علمای مشروطه و حتی ترور محمد‌علی‌شاه قاجار متهم شدند.

این ترورها، واقعا کار «کمیته دهشت» بود؟ و این کمیته، زیر نظر «انجمن آذربایجان» که یکی از سردمداران آن، تقی‌زاده بود، انجام می‌شد؟
هیچ وقت، سید حسن تقی‌زاده حرفی درباره «کمیته دهشت» و «انجمن آذربایجان» نزد و از کنار این بحث‌ها رد شد. این‌ها گروهی بودند که با این کارها فکر می‌کردند، روند پیشرفت ایران را سرعت می‌بخشند. از سوی دیگر، سندی دال بر این که او در انجمن آذربایجان بوده هم وجود ندارد. هر چند که مرحوم کسروی هم نظرش این است که در این تندروی‌ها، تقی‌زاده دست‌داشته است.
 
آیا تقی‌زاده در برنامه«اصلاحات و توسعه » رضاخانی هم حضور داشته است؟
بر خلاف عده‌ای که عقیده دارند که تقی‌زاده در کنار رضا شاه بوده و حتی در اتاق فکر او بوده، زیاد قائل به این موضوع نیستم. اگر از همان ابتدا، دوران حضور تقی‌زاده را ردیابی کنیم، در سال 1304 که بحث تغییر سلطنت از قاجار به پهلوی به راه افتاد، تقی‌زاده  جزء چهار نماینده مخالف تغییر سلطنت است که شامل مصدق، حسین اعلاء، یحیی دولت‌آبادی و سید حسن تقی‌زاده می‌شود.
او در نطقی، مخالفت خودش را با انحلال قاجار اعلام می‌کند و رضاخان هم کسی نبود که راحت از کنار مخالفان خودش بگذرد. تقی‌زاده پست‌هایی نظیر استانداری و وزارت مالیه را گرفت و در این زمان، در مجامع فرهنگی، نظیر فرهنگستان ایران و انجمن آثار ملی حضور داشت تا این که به سفارت انگلستان رفت و در فرانسه هم حضور داشت. اما در ده سال اول حکومت رضا شاه، تقی‌زاده با او ارتباط نسبی داشت. نه زیاد به رضاشاه نزدیک می‌شد و نه زیاد از او دور می‌شد.
و چنین امکانی وجود نداشت که تقی‌زاده به اروپا برود و از آنجا به رضاشاه، نکته‌ای را دیکته کند. از طرف دیگر، رضا شاه احساس کرد که تقی‌زاده کوتاهی می‌کند و سفارت را از تقی‌زاده گرفت. تقی‌زاده بعد آن، دیگر به ایران برنگشت و فهمید که اگر به ایران بازگردد، جانش در خطر است. از طرف دیگر، تقی‌زاده مولف بود. روزنام‌نگار بود و صاحب وعظ و خطابه. بخشی از این کارها را او مدیون دوره‌ای است که در اروپا به سر می‌برد. از سال 1314 تا 1320. در این دوره 6 ساله، او در کمبریج، علوم اسلامی، تاریخ ادیان و ملل و تاریخ عرب جاهلی را تدریس می‌کرد. از سوی دیگر، او یکی از معدود افرادی بود که روی آئین مانی تخصص داشت.

تقی‌زاده به خاطر دوستی با ادوارد براون، موفق شد به یک سری از نسخ خطی ایرانی در اروپا دست پیدا کند. او در جوانی، در تبریز، عربی، انگلیسی و فرانسه یاد گرفته بود و پدرش یکی از علمای به نام تبریز بود و در محیط خانوادگی‌اش، امکانات لازم برای درس‌خواندن وجود داشت.
علاوه بر این‌ها، یکی از ویژگی‌های او تیزهوشی، نظم  و وظیفه‌شناسی‌اش بود که باعث می‌شد در هر کاری که وارد می‌شود، دست کم به یک موفقیت نسبی برسد. مجله کاوه به مدیریت سید حسن تقی زاده هم بین سال‌های ۱۳۳۴تا۱۳۴۰قمری در برلین منتشر می شد.

کی به ایران باز می‌گردد؟
در سال 1324 خورشیدی، او به تبریز بر می‌گردد و از طرف مردم تبریز به عنوان نماینده مجلس انتخاب می‌شود. اما در این دوره از فعالیتش، دیگر رادیکال نیست. او را به عنوان یک چهره پارلمانی می‌‌شناسند و به نظر می‌رسد که می‌خواهد چهره متعادلی از خودش نشان دهد. در این دوره، اشاره‌هایی هم به تندروی‌های قبلی خودش داشته است.

درباره کتابخانه ایران‌شناسی مجلس هم توضیح دهید.
کتابخانه مجلس سنا، که الان ما آن را با نام «کتابخانه ایران‌شناسی» یا  «کتابخانه شماره 2»  می‌شناسیم، پایه‌گذارش سید حسن تقی‌زاده بود. در این کتابخانه بیشتر از 150 هزار نسخه خطی با موضوع ایران‌شناسی وجود دارد. که حدود 80 هزار نسخه آن تا قبل از انقلاب جمع‌آوری شده بود. اغلب این نسخه‌ها با دستور سید حسن تقی‌زاده از مهم‌ترین کتابخانه‌های اروپا خریده شده است. بعد از این، در تاسیس چاپخانه افست و مراکز علمی و فرهنگی زیادی در دوره پهلوی دوم حضور داشته است. او دیگر آن فرد تندرو بعد از مشروطه نبود و در سال‌های آخر، خیلی منزوی شده بود.
او در 8 بهمن 1348 درگذشت و نماز میتش هم در مسجد سپهسالار انجام و سپس از در مجلس ملی هم تشییع شد و در باغ ظهیرالدوله تدفین شد.
 
و سخن آخر؟
مرحوم ایرج افشار، خاطرات فراوانی از سید حسن تقی‌زاده منتشر کرده است. او کتاب «زندگی طوفانی» را هم که شامل خاطرات تقی‌زاده می‌شود، چند سال بعد از فوتش از همسر او می‌گیرد و منتشر می‌کند. اما با این وجود، اسناد زیادی از تقی‌زاده در بایگانی‌ها وجود دارد که هنوز بازیابی نشده‌اند. با وجود این که افشار در سال‌های آخر عمرش، گروهی از پژوهشگران را بسیج کرد تا اسناد متعلق به تقی‌زاده را جمع‌آوری کنند، اما من در مجموعه‌های خصوصی و دولتی، نامه‌های زیادی از تقی‌زاده دیده‌ام که هنوز منتشر نشده‌اند.

شاید به همین خاطر است که بحث تقی‌زاده، بحث بسته‌ای نیست. کما این که، بحث جنبش مشروطه یا ملی شدن صنعت نفت هم هنوز باز است و وقایع بسیاری مانده که باید روشن شود. این نکته از لذات و نکاتی است ک به علم تاریخ اعتبار می‌دهد. چرا که تاریخ، همیشه به دنبال روشن کردن گذشته است تا چراغی برای آینده باشد. و درس زندگی تقی‌زاده برای ما این است که ای کاش در هنگامی که آدم می‌تواند تاثیرگذار باشد، از تندروی‌های خودش بکاهد. ای کاش طرفدارانش را در طبقه روشنفکر بسیج می‌کرد و با برنامه‌ریزی محافظه‌کارانه‌تری در راستای دغدغه‌هایش کار می‌کرد. شاید آن وقت می‌توانست موثرتر باشد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها