بخشعلي قنبري، كارشناس نقد و بررسي كتاب «خدا و انسان در قرآن» اثري از «توشيهيكو ايزوتسو» كه در سراي اهل قلم برگزار شد، با اشاره به اهميت اين اثر در بيان روشهاي معناشناسي اظهار داشت: معناشناسي يعني اينكه بگذاريم متن خودش سخن بگويد، در حقيقت متن را از دل محتواي اثر درك كنيم و تا حد امكان از تفسير به راي بپرهيزيم._
(21 بهمن ماه)با حضور دكتر بخشعلي قنبري، استاد اديان و تاريخ اسلام دانشگاه مذاهب اسلامی و عضو هيأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، دكتر محمودرضا اسفنديار، مدرس و نويسنده حوزه انديشه و عدهاي از علاقهمندان به اين حوزه در سراي اهل قلم برگزار شد، بر توجه به روشهاي معناشناسي در مقابله با تفسير به راي در تحليل مطالب و تفسير آنها بيش از پيش تأكيد شد.
در ابتداي اين نشست، بخشعلي قنبري، استاد اديان و تاريخ اسلام دانشگاه مذاهب اسلامی و منتقد اين اثر با بيان دلايل اهميت نقد و بررسي اين كتاب عنوان داشت: نوشتار حاضر در حوزه معناشناسي تفسير متون به طور اعم و در تفسير متون ديني به طور اخص، اهميت ويژهاي دارد.
وي افزود: اين كتاب با توجه به رويكرد معناشناسي به دو مفهوم كليدي خدا و انسان و رابطه آنها در قرآن ميپردازد و از آن جهت مطالعه و بررسي آن مهم است كه موجب ميشود در تفسير هر متني حتي سخنرانيها، از تفسير به راي تا حد بسيار زيادي جلوگيري كنيم.
سپس دكتر محمودرضا اسفنديار، مدرس و نويسنده حوزه انديشه درباره مطالعات ديني در حوزه پژوهش اديان گفت: از زماني كه در غرب روشهاي تازهاي براي پژوهش تمام موضوعات به ويژه در فلسفه دكارت و كانت در نظر گرفته شد، مفاهيمي به حوزههاي روششناسي راه يافت كه بر اين روشها تاثير بسيار زيادي گذاشت. تقسيم هر پديده به دو بعد «ذات» و «پديدار» از جمله اين دستاوردها بود و اين كه در وادي نظر نميتوانيم به ذات يك مطلب پي ببريم. اين مفاهيم پس از فلسفه در حوزه مطالعات ديني و فرهنگي راه يافتند.
وي افزود: روشهاي دين شناسانه نظير مطالعات تطبيقي، اغلب پيش فرضهايشان را از قلمرو معرفتشناسي حوزه فلسفه غرب گرفتهاند. محقق ميكوشد تا در معناشناسي ذهن خود را از پيش فرضها رها كند و به فهم آن متن وارد شود. مجموعه اين روشها به محقق كمك ميكند به منظور اصلي صاحب متن نزديك شود.
دكتر اسفنديار از «ايزوتسو» به عنوان يكي از بزرگترين محققان حوزه دينشناسي ياد كرد و يادآور شد: نگاه او به قرآن بر خلاف بسياري از مستشرقان كاملا همدلانه است. او پيش فرضهاي ديگر را كنار گذاشت و با تمركز بر الفاظي كه در دل متن جاي داشتند، كوشيد معنا را دريابد. ايزوتسو كليدواژهها را استخراج و رابطه سيستماتيك آنها را با هم تحليل ميكرد؛ به گونهاي كه روش معناشناسي و دقت نظرهايش ستودنياند.
در ادامه دكتر قنبري با بيان اين كه از ديرباز اين سوال به ويژه براي كساني كه متون مقدس را پژوهش ميكنند، مطرح بود كه «چه راهي در پيش بگيرند تا از تفسير به راي جلوگيري كنند» عنوان داشت: نكته اصلي توجه به اين موضوع است كه متن چگونه از خود گزارش ميدهد.
وي با تاكيد بر اين كه ايزوتسو در حوزه كلام اسلامي و متنشناسي اسلامي اقدامات مهمي را انجام داده است، گفت: شايد يكي از اشكالات اين اثر اين است كه مرحوم «احمد آرام»، مترجم اثر، برخي از قسمتهاي متن اصلي را به درستي درك نكرده . اگر مترجم عبارتي را به خوبي فهميده باشد، خواننده آن را به راحتي درك ميكند.
پژوهشگر حوزه دين و انديشه با بيان اين كه اهل پژوهش بايد با نظر به اين كتاب آثار خود را با استفاده از روشهاي معناشناسي صحيح تفسير كنند، متذكر شد: كمتر اثري را ميتوان يافت كه در آن تفسير به راي نباشد. اين موضوع نشان ميدهد تا چه حد از متنهاي اصلي فاصله گرفتهايم. بايد بيش از پيش به اهميت رويكردهاي معناشناسي توجه كنيم.
وي تصريح كرد: ايزوتسو تا حد امكان اهميت رويكرد معناشناسي را نشان داده است. گاهي وقتها مطلبي را دوست داريم و ميخواهيم از زبان نويسنده آن را بشنويم، در اين هنگام در تفسير آن مطلب، موضوع خود را به كتاب نسبت ميدهيم در حقيقت به جاي همدلي با كتاب ميخواهيم كتاب با ما همدلي كند.
همچنين دكتر اسفنديار در نقد اثر ايزوتسو گفت: شايد بسياري از مطالب اين كتاب حرف تازهاي نداشته باشند، اما طرح تازهاي دارند تا بتوانيم معاني قرآني را از منظر ديگري درك كنيم و توضيح دهيم، چرا كه معناشناسي متمركز بر واژهشناسي است. اگر ايزوتسو به زبان عربي آشناتر بود، شايد برخي از معادلها را به گونه ديگري ميآورد كه ملموستر باشند. با استفاده از راهكارهاي او بايد پيش فرضهايمان را در مطالعات قرآني تغيير دهيم، هيچ يك از اين مطالب منافاتي با باور به حقانيت وحي ندارند.
وي با بيان اين كه در فرهنگ اسلامي قرآن مثل خورشيدي ميدرخشد ادامه داد: اين درخشش فراوان موجب شده است به ستارگان كه همان متون قرآنياند، توجه نكنيم. اگر به متن توجه نكنيم، امكان دارد در تفسير كتابهاي مقدس تا حدي دچار ذهنيتهاي خودمان شويم.
در ادامه دكتر قنبري با بيان اين كه معناشناسي راهي براي شناخت فهم مقصود صاحب متن است، گفت: بايد مفسر متون بداند، اگر قرار است در اين خوانش يا تفسير، فردي غايب شود، اوست، چرا كه تفسير راهي براي فهم مقصود صاحب متن است، به تعبير ديگر معناشناسي فهم حاشيههاي نوشته شده بر يك متن نيست بلكه درك اصل آن است.
وي يادآور شد: معناشناسي در صدد است داشتهها، دانستهها انتظارات قبلي و پيشداوريهاي خواننده در فهم متن دخالت نكند يا به حداقل برسند. اين علم(معنا شناسي) ميخواهد بگويد كه بگذاريم متن خودش سخن بگويد، در حقيقت متن را داخل محتوا درك كنيم.
ايزوتسو معتقد بود كه براي فهم قرآن كريم علاوه بر اين كه واژهها را بايد به كار ببريم بايد به واژههاي قبل و پس از آن نيز توجه كنيم.
در ادامه اين برنامه دكتر اسنفديار با بيان اين كه شايد راز آلودگي مفاهيم ديني همواره بايد باقي بمانند، توضيح داد: به دليل اين كه كتاب مقدس كتابي يك لايه و يك رويه نيست تا هركسي با توجه به ظرفيتهاي وجودي خود، لايهاي از اين كتاب مقدس را درك كند. اگر بخواهيم اسطورهزدايي كنيم، كتابهاي مقدس ديگر نميتوانند الهامبخش باشند.
وي افزود: «حيرت آفريني» يكي از ويژگيهاي مفاهيم مقدس است كه در وادي نظر نميتوانيم يك معناي واحد و روشن براي آنها قايل شويم. اين خاصيت كتاب مقدس است كه انسانها بسته به ادراك خود از آن معنا ميگيرند و در زندگي خود از آن استفاده ميكنند.
در پايان دكتر قنبري در جمعبندي نهايي، با مروري بر نكات قبلي به ناشر كتاب «خدا و انسان در قرآن» كه در اين نشست حضور داشت، گفت: اين كتاب از نظر محتوا و كاربرد ارزشهاي فراواني دارد كه اگر دوباره ويراستاري شود، جذابيتهاي بهتري براي خوانندگان فراهم ميكند تا معاني آن را با سهولت بيشتري دريابند.
نظر شما