به گزارش خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، توليد آثار سينمايي با توجه به ادبيات داستاني يك امر رايج در همه دنيا است. ادبيات ميتواند دستمايه خوبي براي خلق يك اثر نمايشي باشد اهميت اين موضوع موجب شد نظرات مسوولان و هنرمدان اين عرصه را جويا شويم.
شما به عنوان یکی از مدیران دفتر ادبیات نمایشی سیما فیلم رابطه ادبیات و سینما در ایران را چگونه میبینید؟
در زمینه اقتباس از آثار ادبی در این چند ساله اخیر حرکتها و تلاشهای مثبتی صورت پذیرفته است ولي متاسفانه پیش از این، حرکتهای مورد نظر به هر دلیل در جایی متوقف شده بود یا از تب و تاب افتاده بود. کار خوبی که در سیما فیلم رخ داده این است که تلاش میشود این حرکت به عنوان یک جریان با به کارگیری روشهای تازه و یک تشکیلات منظم شکلی مستمر داشته باشد. میگویم روشهای تازه چون پیش از این کمتر مشاهده میشد که جایی متولی بررسی متون ادبی، تاریخی، انتخاب و خرید امتیاز این کتابها برای استفاده در آثار نمایشی و به ويژه آثار نمایشی تلویزیونی باشد و این کار برای نخستين بار در سیما فیلم به همت مسوولین و مدیران آن رخ میدهد.
ادبيات داستاني چگونه ميتواند ياري دهنده آثار نمايشي باشد؟
ادبیات داستانی میتواند کمک بسیار مفیدی برای آثار نمایشی باشد. مشروط به اینکه نویسندگان آثار ادبی، فیلمنامهنویسان، سازندگان فیلم و آثار نمایشی هر یک متوجه جایگاه مهم خود در این عرصه باشند و ارتباط درستی در این زمینه شکل بگیرد. متاسفانه گاهی گفتوگوها به این سمت میرود که هر یک از این افراد میخواهند نقش خود را پررنگتر قلمداد کنند و در نتیجه سرسختیهایی شکل میگیرد که باعث ایجاد فاصله بین نویسندگان آثار ادبی با سینماگران و فیلمسازان تلویزیون میشود.
باید درک درستی از اقتباس وجود داشته باشد. طبیعی است که در فرایند اقتباس نباید انتظار داشت یک اثر نمایشی کاملا و صد در صد منطبق با متن ادبی که از آن اقتباس صورت گرفته پدید آید. البته در جایی ممکن است فیلمنامهنویس و فیلمساز بخواهند کاملا به متن وفادار باشند ولي در بسياري از موارد نیز برداشتهایی از اثر ادبی صورت میگیرد، مهم روح اثر است.
طبیعی است که هر یک از این دو قالب بیانی ویژگیها، محدودیتها و امتیازات خاص خود را دارند و هنر اقتباسگر چگونگی بهرهگیری از روح و امتیازات منبع اقتباس است. رماننویس و داستاننویس نباید گمان کند که حتما باید سایهاش به شکل سنگینی روی محصول نهایی وجود داشته باشد و فیلمنامهنویس و فیلمساز هم باید بداند اگر از متن ادبی استفاده کند به هیچ وجه زحمات او نادیده گرفته نمیشود.
گاهی دوستان فکر میکنند اگر به منبع اقتباس و عمل اقتباس اشاره نکنند فیلمساز مولف محسوب شده و این موجب منزلت بیشتر آنان نزد مخاطب و اهالی سینما میشود. در حالی که این تصور کاملا غلط است. اقتباس از آثار ادبی یک امر رایج در همه دنیا و به ويژه در مراکز تولید حرفهای است. کافی است برای این منظور نگاهی به آثار برتر سینمای جهان بیاندازیم.
به هر حال زیر ساختهایی که در سیما فیلم برای این منظور طراحی و به اجرا در آمده بسيار خوب است و امیدواریم باعث ارتباط نزدیک بین نویسندگان، فیلمنامهنویسان و استفاده بهتر از ادبیات غنی کشورمان شود.
لطفا چند مورد از آثار ادبی که تاکنون در سیما فیلم مورد بررسی قرار گرفتهاند و صاحب اثر حق بهرهبرداری از آن را به سیما فیلم واگذار کرده است، نام ببرید.
تاکنون کارهای زیادی چه در زمینه آثار ایرانی و چه آثار خارجی در جلسات دفتر ادبیات داستانی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و با صاحبان آثاری که مناسب برای تولید متن تلویزیونی تشخیص داده شدهاند گفتوگوهایی به عمل آمده و امتیاز بهرهبرداری از آنها خریده شده است.
از این گروه، در زمینه آثار داخلی میتوان «در کمین گل سرخ» نوشته محسن مومنی، «کوچه اقاقیا» نوشته راضیه تجار، «خانه دوست» نوشته سهیلا عبدالحسینی، «ققنوس فاتح» نوشته گلعلی بابایی، «مسافر آسمان به زنجیر» نوشته هوشنگ شروین، «بانوی رنگینکمان» نوشته راضيه تجار، «زخم و افغان» نوشته سیدهاشم حسینی، «دوستان خداحافظی نمیکنند» نوشته داود امیریان، «مردان میدان مین» نوشته مژگان شیخی و «پاییز در قطار» کاظم مزینانی را نام برد.
آیا از بین این آثار متنی هم تاکنون به مرحله بهرهبرداری در اثر نمایشی رسیده است؟
بله، از متوني كه نام برده شد «خانه دوست» نوشته عبدالحسینی که توسط فریدون فرهودی مورد استفاده نمایشی قرار گرفت تله فیلم آن آماده شد و «بانوی رنگینکمان» و «بانوی گل سرخ» توسط سید حسن مهدویفر و پروین موسوی در حال تبدیل به فیلمنامه است.
جعفر حسنیبروجردي، کار حرفهای را با ورود به حوزه هنری به عنوان فیلمنامهنویس در سال 68 آغاز كرد. او عضو کانون فیلمنامهنویسان،
کارشناس و عضو شورای فیلمنامه حوزه هنری، مدیر واحد طرح و فیلمنامه دفتر ادبیات نمایشی سیما فیلم است.
چهارشنبه ۳۰ تیر ۱۳۸۹ - ۱۰:۵۸
نظر شما