غلامرضا گلی زواره محصول سه دهه مطالعات، بررسیها و پژوهشهای خود را در قالب بیش از ۴۰ جلد کتاب و ۳۰۰ مقاله منتشر کرده است. قلمرو تحقیقات و نگارشهای وی تاریخ و جغرافیای جهان اسلام، دنیای تشیّع، مشاهیر جهان اسلام، آداب و رسوم مذهبی، کتابشناسی و نقد کتاب است. بخشی از تلاشهای پژوهشی وی به ارزیابی تعزیه و بررسیهای ساختاری و محتوایی این نمایش دینی و مذهبی اختصاص دارد. بر اساس آماری که در کتاب «مقاله شناسی امام حسین (ع)» ارائه شده است، این نویسنده با تألیف ۱۹ مقاله، پس از شهید مرتضی مطهری، رتبه دوم را در میان پدیدآورندگان مقالات امام حسین (ع) داراست.
درباره تاریخچه عزاداری و شکلگیری تعزیه، پیامدهای مثبت و منفی شبیهخوانیها و تحریفاتی که در متون تعزیه راه پیداکرده است، با وی به گفتوگو پرداختهایم که در ادامه میخوانید.
آقای گلی لطفا بفرمایید عزاداری برای واقعه عاشورا از چه زمانی آغاز شده است؟
منابع روایی بر این واقعیت اشاره دارند که رسول اکرم (ص) قبل از وقوع حادثه عاشورا و هنگام تولد امام حسین (ع) بر مصائب آن حضرت گریسته است. حضرت علی (ع) نیز بر رویدادهای سرزمین طف سوگوار بود. بهطورکلی ائمه هدی قبل و بعد از حادثه عاشورا در سوگ واقعه عاشورا، عزاداری میکردند. بر اساس برخی منابع، وقتی حضرت زینب (س) بر بالین برادرش آمد، جملاتی بر زبان آورد که حالت مرثیه و ماتم داشت. در بارگاه ابن زیاد در شهر کوفه، در قصر یزید و نیز هنگام ورود اسیران به مدینه نیز برنامههای عزاداری انجام گرفته است و این روند بهصورت محدود در بین خاندان عترت و پیروان آنان استمرار داشته است.
گزارشهای تاریخی نشان میدهد اولین عزاداری بهصورت رسمی و وسیع در عصر آلبویه صورت گرفته است اما قلمرو آنان کشور عراق و بخشهایی از ایران بوده است. همزمان با رواج عزاداری در دوران حکومت آلبویه، شیعیان و دوستداران خاندان اهلبیت در مقبره امکلثوم و رأس الحسین به عزاداری و سوگواری پرداختند. با افول حکومت آلبویه، سختگیری توأم با اختناق، به شیعیان اجازه نداد عزاداریهای محرم را بهصورتی گسترده و فراگیر برگزار کنند و این روند تأسفبار تا روی کار آمدن دولت صفوی ادامه داشت.
برای اثبات اینکه تعزیه در دوره صفوی به وجود آمده است مدرک مستندی در دست نداریم. اصولاً تعزیه یک پدیده فرهنگی ساده نیست که ناگهان و بهطور غیرمترقبه و بدون سوابق قبلی در مقطعی از تاریخ به ظهور و ثبت رسیده باشد بلکه بهتدریج و پس از قرنها توسط عوامل مختلف اجتماعی، مذهبی، فرهنگی، هنری و فلسفی پدید میآید. اگرچه در عصر صفویه نشانهای از نمایش تعزیه وجود ندارد ولی شکوه و رواج گسترده عزاداریها در این دوره زیربنای فکری و هنری و فرهنگی تعزیه را فراهم کرده است و زمینهساز پیدایش آن در اعصار بعدی شده است.
دو جهانگرد اروپایی به نامهای «سالامون انگلیسی» و «ون گوگ هلندی» که در دوره افشاریه به ایران آمده بودند، در سفرنامههای خود از اجرای نوعی تعزیهخوانی که روی ارابهها صورت میگرفته است خبر دادهاند اما برخی محققان چنین ادعایی را مبنی بر رواج تعزیهخوانی در دوره نادرشاه مورد تأمل قرار دادهاند هر چند اصولاً نادرشاه با اینگونه آداب و رسوم شیعی موافق نبوده است. بعد از پشت سر گذاشتن افشاریان و با روی کار آمدن زندیه، زمینههای روشن و مدارک نسبتاً مستندی برای رواج تعزیه در این عصر وجود دارد. ساموئل هیلمن که از جنوب ایران دیدار کرده و ناظر مراسم محرم بوده است میگوید وقتی دستههای عزاداری بهکار خود پایان میدادند در هر قصهای، صحنههای زندهای از واقعه کربلا نمایش داده میشد. کارستن نیبور سیاح آلمانی نیز به تعزیهخوانی در دوران زندیه اشارههایی دارد و شخصاً چندین مجلس تعزیه را دیده است اگرچه در وصف صحنهها دچار اشتباهاتی شده است.
از این مستندات پراکنده که بگذریم، جالبترین و دقیقترین گزارشهای تعزیه در این ایام مربوط به مشاهدات ویلیام فرانکلین، افسر ارتش انگلستان از تعزیههای شیراز است. او فرازهایی از تعزیه آب فرات و عروسی حضرت قاسم را در سفرنامه خود درج کرده و این نمایشها را از لحاظ هنری و آداب و رسوم مذهبی ستوده است.
شکوه و رواج تعزیه مربوط به چه زمانی است؟
در عصر قاجاریه بهویژه در زمان حکمرانی فتحعلیشاه قاجار و ناصرالدینشاه، تعزیه رونق گستردهای پیدا کرد و اجرای آن در غالب شهرها و روستاهای ایران متداول شد اما بیشتر مجریان و برگزارکنندگان این مراسم حکام مناطق و وابستگان دربار بودند و نفوذ فرهنگ سلاطین به خوبی در مجالس تعزیه قابل مشاهده است. ناصرالدینشاه برای هرچه بهتر برگزار شدن این مراسم تعزیهخوانان هنرمند و ماهر را از نقاط گوناگون ایران فرامیخواند. به گفته عبدالله مستوفی، شاه، شبیهخوانی را وسیله اظهار تجمل و نمایش شکوه سلطنتش قرارداد که سیاحان متعددی گزارشهای جالب و نسبتاً دقیقی از صحنههای شبیهخوانی این عصر ارائه دادهاند.
اگرچه در دوران قاجار بارونق فزاینده و گسترش کمی و کیفی تعزیهخوانی روبهرو هستیم اما متأسفانه بهمحض آنکه فرهنگ اشرافی، رفاهطلبی و نگرشهای شاهان به این مراسم راه یافت، نسخههای تعزیه دچار تحریف و خدشه شد و شاعران و تنظیمکنندگان متون، این نمایش مذهبی را برای خوشامد عوامل حکومتی و تأمین اهداف و مقاصد سلاطین، مضامین و صحنههایی را به آن اضافه کردند که ارتباطی به سوگواریهای محرم و فرهنگ عاشورا نداشت.
همانطور که گفته شد، بخشی از تحریفات مربوط به اجرای تعزیه در حضور شاهان است، این قضیه موجب شده است سرایندگان و تدوینکنندگان متون تعزیه، الفاظی را در مجالس شبیهخوانی بهکارگیرند که به فرهنگ سلاطین نزدیکتر باشد. بهعنوان نمونه در تعزیه امام حسین(ع)، شاه خسرو و سلطان خطاب میشود:
«فدای توای شاه کشور پناه/ رسیدند این دم تمام سپاه
بیا ای شهنشاه مالک رقاب/ بنه پای فتح و ظفر در رکاب
ای نور دو چشمان من ای خسرو خوبان/ بردار یکی مشک بردار و برو جانب عدوان
گر اذن داشتم ز حسین شاه تاجدار/ می شه سر تو طعمهی شمشیر آبدار»
که از این نمونهها زیاد است و شگفتانگیزتر، مجلس تعزیهای است که برای پادشاهان قاجار تنظیم شده است که از آن جمله باید به تعزیه فتحعلیشاه قاجار اشاره کرد. با نهایت تأسف این مجلس تعزیه قبلاً در یکی از نشریات فرهنگی- هنری کشور چاپ شده بود. همچنین در مجلس تعزیهای که برای ناصرالدینشاه سرودهاند چگونگی به قتل رساندن ناصرالدینشاه قاجار با شهادت امام حسین (ع) مقایسه شده است و میرزا رضای کرمانی که با راهنمایی سید جمالالدین اسدآبادی، شاه را به دلیل ستمگری و وابستگی به استعمار، کشت در ردیف اشقیا و دشمنان اهلبیت و امویان تلقی شده است.
تعزیه بهعنوان جلوهای از عزاداری در نشان دادن وقایع کربلا و تأثیرگذاری آن بر تماشاگران چه نقشی داشته است؟
تعزیه را میتوان نمایشی هنرمندانه از تلفیق فرهنگ بومی و مذهب دانست؛ بهگونهای که اعتقادات مذهبی و مسائل اجتماعی و فرهنگی را به شیوهای هنرمندانه درهمآمیخته و جهانبینی و نگرشهای مذهبی مردم و باورهای سنتی را به نمایش میگذارد. تعزیه صرفاً به تشریح وقایع کربلا نمیپردازد و طیف وسیعی از صحنههای تاریخی صدر اسلام، حوادث عصر پیامبران و نیز وقایع سیره امامان را میگیرد، بااینحال کربلا کانون و هسته مرکزی آن است.
تماشاگران در تعزیه با مشاهده برخی صحنههای نمایشی از خود عکسالعملهایی توأم با احساسات و عواطف بروز میدهند، به سر و سینه میزنند، اشک ریخته و فریاد میزنند. بر دشمنان اهلبیت لعنت فرستاده، در بعضی موارد شدت هیجان و شور و اضطرابشان به حدی است که از خود بیخود میشوند گویی صحنهای واقعی را تماشا میکنند. در تعزیه طفلان مسلم شاهد بودم که یکی از تماشاگران در هنگام کشته شدن فرزندان مسلم بهدست حارث از خود واکنشی جدی نشان داد و به حارث سنگ پرتاب کرد!
به نظر شما چه عواملی به باورپذیر شدن این نمایش کمک میکند؟
نوحهها، مرثیههای عامیانه و سوزوگداز مردمی، عادات و رسوم عامیانه و باورهای اقوام در تعزیه حضوری برجسته دارند. در تعزیه بازیگر و تماشاگر حالت نمایشی ماجرا را فراموش میکنند و همه جا را کربلا و تمامی روزها را عاشورا میدانند. تعزیهخوانان برای ترسیم مصائب کربلا و سایر وقایع صدر اسلام در دو جبهه کاملاً مشخص اولیا و اشقیاء به ایفای نقش میپردازند. نوع لباس، رنگ جامه، صوت (موسیقی صدا)، مضامین مورد استفاده، همراهی گروه موزیک شامل طبال و شیپورزن و نی زن با هر شبیهخوان موضع او را در این صف حق و باطل مشخص میکند.
شهادتخوان بهعنوان چهرهای برجسته در گروه موافقخوانان به هنگام روبهرو شدن با اشقیا حالت کاملاً حماسی به خود میگیرد. از مکارم اهلبیت سخن میگوید و نفرت خود را از ستم اعلام میدارد. وی برای آنکه تماشاگران را با خود همراه کند و مظلومیت خویش را به اثبات برساند گاهی با خویشتن سخن میگوید و در این جلوههای هنری میکوشد پیامی معنادار را به تماشاگر منتقل کند. روبهروی صف اولیاء، اشقیا قرار دارند، مخالفخوان (اشقیا) با صدایی بریده، مطنطن، نعره کشیدن، پای به زمین کوبیدن، حالت جانیان را به خود گرفتن و در خیام حرم دویدن نفرت تماشاگران را نسبت به ستمگران برمیانگیزد و ارادت آنان را درباره اهلبیت امام حسین (ع) تقویت میکند. اصولاً از جلوههای جالب تعزیه این است که اشقیا، خود را هم مذمت میکنند. گریهها و ناسزاگوییهای اشقیا برای آن است که از نقش اصلی خود فاصله بگیرند چون از درون نفرتی آشکار از ستمگران دارند و نیز تماشاگران هم از نقش اصلی آنان دلخوشی ندارند.
از همان زمانی که تعزیه شکل گرفت نسخهنویسی و تنظیم مجالس تعزیه هم رواج یافت، معمولاً غالب نویسندگان آنها انسانهایی گمنام هستند و نمیتوان مؤلف یا سراینده مشخصی برای کثیری از مجموعههای شبیه نامه یافت اما سید عبدالوهاب سعیدی کازرونی، یغمای جندقی و فرزندانش، سید محمود رضوی خوانساری، سید مصطفی میرعزا و پسرش، سید کاظم معروف به میرغم از تعزیه سرایان معروف در عصر قاجاریه است. قدیمیترین مجالس تعزیه، مجموعه جنگ شهادت است که تاریخ تدوین آن به زمان فرمانروایی فتحعلی شاه قاجار میرسد. این مجموعه را الکساندر خوجکو ایرانشناس لهستانی فراهم کرد که اصل آن در کتابخانه ملی پاریس به ثبت رسیده است. پس از خوجکو ایرانشناس اهل انگلستان سر لوئیس پلی 37 مجلس از تعزیههای عصر ناصرالدینشاه را فراهم آورد.
اما بزرگترین مجموعه تعزیه در جهان به انریکو چرلی تعلق دارد که حاوی 1055 نسخه خطی تعزیه است. وی که حدود 60 سال پیش سفیر ایتالیایی در ایران بود با کمک علی هانیبال این نسخهها را جمعآوری و به کتابخانه واتیکان اهدا کرد. تعزیهپژوه معاصر استاد دکتر جابر عناصری فهرست این مجموعه را ترجمه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است. در ایران هم مجموعهای از تعزیهها توسط برخی نویسندگان چون صادق همایونی، داوود فتحعلیبیگی، محمدحسن رجایی زفرهای، حسن صالحیراد، سید عبدالعظیم فناء توحیدی، مرتضی هنری و بنده فراهم و تدوین شده است.
آیا تحریفات به نسخههای تعزیه نیز راه یافتند؟ چه عواملی زمینهساز آن شد؟
با وجود اینکه تعزیه از نظر هنری، جلوههای ذوقی و مجهز شدن به برخی امکانات و مانند آنها، به موفقیتهایی دستیافت و تعزیهخوانان خلاقیتهای ویژهای را در این ارتباط از خود بروز دادند اما تعزیه از نظر پیام و محتوا و مطابقت با فرهنگ اهل بیت و عاشورا، مسیری نزولی را پیمود و این قضیه علمای شیعه را وادار کرد تا شبیهخوانی را مورد انتقاد قرار دهند. به گفته استاد سید محمد محیططباطبایی، دانشور ایرانی، مخالفت برخی فقها با شبیهخوانی از اهمیت این مراسم کاست و بهتدریج اجرای آن از حوزه حاکمان و فرمانروایان کنار رفت و جای آن را دستههایی گرفت که در ضمن آنها برخی از مراسم صوری این تعزیهها حفظ شده بود که هنوز هم گوشههایی از آن در برخی نقاط کشور دیده میشود.
عوامل گوناگونی موجب شده است که تحریفات وارد متون تعزیه شود. همانطور که اشاره کردیم نخستین عامل برگزاری مجالس تعزیه در حضور خوانین و پادشاهان و وابستگان درباری بوده است. عامل دوم آداب و رسوم اقوام و قبایل است، بعضی از باورهای عامیانه که آلوده به خرافات بودهاند به متون تعزیهها راهیافته و میتوان در نمونههای بسیاری از اشعار تعزیه این تأثیرپذیری را ملاحظه کرد.
سومین عامل افسانهها و افزودههای غیر مستند است، فرهنگ حماسههای مندرج در شاهنامه را به خوبی میتوان در تعزیهها مشاهده کرد. حتی لقبها و خطابها در شبیهنامهها ارتباط معناداری با مضامین شاهنامه دارد. چهارمین عامل الهام گرفتن از کتاب «روضه الشهداء» ملاحسین کاشفی است. این کتاب ضمن آنکه نثر ادبی خوبی دارد و به زبان فارسی است اما حاوی تحریفات و دروغهایی غیرقابل اغماض است. عامل دیگر، عدم تسلط تعزیهنویسان به منابع مستند شیعه و کتابهای معتبر بوده است. آنان موفق نشدهاند سرچشمههای اصیل و نمونههای ناب و درست را از متنهای تاریخی معتبر استخراج و با این مبنای متقن و استوار تعزیهای آموزنده تنظیم کنند.
این تحریفات چه تأثیرات سوئی بر پیام واقعه عاشورا و اهداف قیام امام حسین (ع) داشته است؟
آفتهایی که به تعزیهها راهیافته و آن را در رسانیدن پیام عاشورا دچار اشکال کرده، در چندین محور مطرح است. مورد اول، واقعی نبودن اشعاری که بهعنوان زبان حال موافقخوان و شهادتخوان است یا آنکه اصولاً فرهنگ ائمه و تعالیم اهلبیت چنین اموری را تائید نکرده است. در یک مجلس تعزیه، شبیه دختر امام حسین(ع) پدر را ناشکیب معرفی میکند و شبیه امام جواب میدهد: «بدان فرزند، بختم واژگون است»؟!
این سرودههای وهنانگیز، نه زبان حال امام است و نه به زبان دختران آن حضرت جاری میشود. بدیهی است امام در نظر و عمل جامعیت دارد و اینگونه نیست که همچون افراد عادی بر اثر حادثهای جلوههای معنوی و روحانی خود را از دست بدهد و دچار بیقراری و بیحوصلگی شود.
توصیف حجله عروسی قاسم و حسرت امام از اینکه علیاکبر را داماد نکرده و او مجرد از دنیا رفته است، تأثیرپذیری از فرهنگ طوایف کوچنشین است و این رسوم نه با فرهنگ اهلبیت سازگاری دارد و نه تاریخ آنها را تائید کرده است. همچنین افسانههای صوفیه نیز در تعزیهها دیده میشود و جوانمرد قصاب که برایش تعزیهای ساختهاند همان عبدالله عامر بصری صوفی معروف است. افسانه آمدن ذوالجناح و سوارشدن شهربانو بر آن، پس از شهادت امام حسین (ع) و نیز ماجرای شیر و فضه فاقد اعتبار و از کتاب روضه الشهدای کاشفی گرفته شده است.
اسفبارتر از تمام اینها، تحریف محتوایی است که بهشدت تعزیه را مورد انتقاد قرار میدهد. در اشعار تعزیه، ائمه که ولایت تکوینی دارند و میتوانند به اذن خداوند و عنایت الهی در پدیدهها تصرف کنند و در جهان خلفت منشاء تغییرات و تحولات باشند، بر اساس یک سرنوشت از پیش تعیینشده به استقبال حوادثی میروند تا به عزاداری و گریه و زاری بپردازند و گویا العیاذ بالله، چارهای جز یک کار اجباری نداشتهاند.
از زبان امام حسین (ع):
«فلک، آخر چرا بر آل پیغمبر جفا داری/ چرا ظلم و جفا بر آل پاک مصطفی داری
امان ز چرخ که یک عهد استوار ندارد/ که بیوفا بود و هیچ اعتبار ندارد
ای چرخ بر حسین ستم بی شماره کن/ ای بیوفا جفای پیاپی نظاره کن
فلک ز داس اجل آه ریشهام برکند / برای من نه برادر گذاشت نه فرزند»
و امام خطاب به زینب (س):
«تقدیر چنین رقم کشیده/ تدبیر چه سازم ای حمیده
باید بروی تو در اسیری/ باید تو عزای من بگیری»
اینگونه باورها با جهانبینی ائمه در تضاد است و شخصیتی را که مظهر فضیلت و کرامت است فاقد اراده معرفی کرده و اهداف مقدس حماسه عاشورا را بهگونهای منفی جلوه میدهد. البته در سنوات اخیر، پیرو تذکرات علما در راستای تهذیب و پالایش نسخ تعزیه، گامهای مثبت و موثری برداشتهشده و سوگنامههای جدید از آفات گذشته فاصله گرفتهاند.
به لطف خداوند و عنایت حضرت اباعبدالله الحسین، کتابهایی درباره عاشورا، تعزیه و محرم تألیف کردهام از جمله «حضرت علیاکبرع) شبیه پیامبر، شهید ولایت»، «حضرت قاسم شکوفه خونین کربلا»، «ارزیابی سوگواریهای نمایشی»، «کندوکاوی در تعزیه و تعزیهخوانی»، «از مرثیه تا تعزیه»، «آبشارهای عاشورایی»، «پنجاه مجلس تعزیه» را تألیف کردهام و کتابی با عنوان «تعزیه و تعزیه پژوهان» را در دست تدوین دارم. مقالات متعددی هم درباره عاشورا، سوگواریهای محرم و نقد و بررسی تعزیه، تألیف کردهام که در دائرهالمعارف تشیع و مجلات کتاب ماه دین، آینه پژوهش، بصائر، مبلّغان، مسجد، فرهنگ کوثر و... چاپ شده است. علاوه بر این، مقالههایی هم در این ارتباط به کنگره امام خمینی(ره) و فرهنگ عاشورا و کنگره عاشورای بوشهر ارائه دادهام که در مجموعه مقالات این همایشها منتشر شده است.
نظر شما