ابتدا کمی درباره دغدغههایی که شما را بهسمت پژوهش در حوزه پوشاک گلستان کشاند، و نیز فعالیتهایی که در این زمینه انجام دادهاید، برایمان بگوئید؟
بنده دانشآموخته پژوهش هنر با گرایش پوشاک و صنایع دستی، مدرس دانشکده فنی شریعتی تهران، مؤلف و پژوهشگر حوزه اقوام (پوشاک، صنایع دستی، میراث فرهنگی ناملموس و فرهنگ عامه) و ساکن گرگان هستم. مطابق با رشته تحصیلیام که آمیختهای از هنر و فرهنگ است، در کنار فعالیتهای هنری دیگری مانند طراحی لباس (طراحی لباس مشاغل و مانتو اجتماع)، نقاشی روی پارچه، چوب و سفال، نویسندگی، ویراستاری و تئاتر، در یک جای قصه احساس کردم که چقدر جای پژوهش در حوزه تخصص اصلیام پوشاک، خالی است. به نظرم کتابهایی که در این حوزه چاپ میشدند، آنقدر جامع و کافی نبودند. از سویی دیگر کتابی که متعلق به فرهنگ و هنر و اقوام استان گلستان باشد، به رشته تحریر درنیامده بود. درنتیجه پژوهش در حوزه اقوام استان گلستان را انتخاب کردم و در حال حاضر هم در حوزه تحقیق و پژوهش و فعالیتهای بینالمللی در حوزه نساجی و پوشاک، با دانشگاه آکسفورد، آکادمی ایرانشناسی اتریش و دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، همکاری میکنم.
اما دلیل اینکه پژوهش در حوزه پوشاک اقوام را از استان خودم گلستان آغاز کردم، به خاطر موقعیت خاص جغرافیایی و طبیعت هزاررنگش بود. استان گلستان از دیرباز همواره بستر مناسبی برای اقوام متفاوت مانند فارس، مازنی، ترکمن، قزاق، کتول، ترک، بلوچ و سیستانی، سمنانی، خراسانی، کُرد، عرب، اقلیت و غیره بوده و خردهفرهنگهای متفاوت در این استان، آن را به ایرانی کوچک تبدیل کرده است. تنوع پوشاک بهعنوان یکی از مهمترین جلوههای فرهنگ اقوام گلستانی از موضوعات مهم پژوهش و جاذبههای گردشگری است. قومهای متفاوت در مراسم آیینی با لباسهای رنگین، گرد هم میآیند و دایره رنگی زیبایی را تشکیل میدهند. گلستان با داشتن جاذبههای فرهنگی، یکی از استانهای پُربار در تاریخ، هنر و فرهنگ است که این بارِ فرهنگی را میتوان در ابعاد گوناگون ازجمله زبان، آداب و رسوم و سنتها و پوشاک محلی و بومی بهروشنی مشاهده کرد.
بنده با این انگیزه و شناخت از زادگاهم، پژوهش در حوزه پوشاک را از بین زنان روستایی که حاملان اصلی فرهنگ و هویت در پوشاک بومی و محلی است، آغاز کردم. دنیای بینظیری از تنوع اقلیم و قومیت، نمادها و نشانهها و آرایههای تزیینی با نوعی زیباییشناسی خاص دارد که بهشدت نیازمند تحقیق و پژوهش است و من هم برحسب تخصص و علاقه وارد پژوهش شدم.
درنتیجه کتاب «تاریخ پوشاک استان گلستان: اقوام و فرهنگ عامه» را در پژوهشی تقریباً 6 ساله و میدانی تألیف و در سال 96 منتشر کردم و در کنار مقالات متعددی که تا به امروز در سطح ملی و بینالمللی ارائه و چاپ کردهام، کتابهایی با عناوین «عتیقههای قوم ترکمن (کتاب عکس پوشاک و زیورآلات)»، «آنچه در باب هنر باید بدانیم» و «گذری بر نساجی سنتی ایران با رویکرد نساجی شمال کشور» را در دست چاپ دارم.
امروز، نخستین روز نوروز و آغاز سال نو است. کمی درباره آداب و رسوم مرتبط با پوشاک اقوام گلستان و نوروز بفرمایید.
در خصوص آداب و رسوم و فرهنگ عامه در حوزه پوشاک باید گفت که انسان همواره در حال معنی کردن و تبیین محیط اطراف خود و اشیای آن است و به دنبال یافتن معنا، باور و اعتقادی برای آن بوده و پیرو باور و اعتقاد خود اعمال و رفتاری انجام میدهد. در هر فرهنگ و جامعهای مجموعه اعتقاداتی در مورد پوشاک میتوان یافت که این مسئله در نقاط مختلف ایران بسیار متنوع و گسترده است. پوشاک از اندوه و شادی آدمی در فصلهای جمعی حیات وی تأثیر میگیرد و صورتی همگانی و متناسب باارزش و نگرههای بومی و شیوههای شادخواری و سوگگستری او دارد. پوشاک اندوه و مجلس حزن با پوشاک شادی و آذینبندان متفاوت است. وقتیکه پوشاک در متن یک باور، آیین یا فصل معنوی قرار میگیرد، دیگر تنها پوششی ساده نیست بلکه خود معانی عمیق و ژرفی را دربردارد.
باورها از نسلی به نسل بعدی منتقل میشوند و در این انتقال تحت تأثیر محیط قرار گرفته، تغییر کرده و حتی ممکن است فراموش شوند. ورود تکنولوژی به زندگی مردم، سبب فراموشی باورها است و بسیاری از آنها اکنون فقط در یادها ماندهاند. بسیاری از این باورها اکنون کمرنگ شده و برخی نیز بهعلت تغییرات اجتماعی، مهاجرت به شهرها، ارتباط با مردم دیگر شهرها و مناطق، سست شدن روابط اجتماعی بین افراد و غیره فراموش شدهاند. اما آدابورسوم در استان گلستان که در بین زنان اقوام متفاوت وجود دارد، از مادربزرگ به مادر و از مادر به فرزند بدون خواندن و نوشتن، بلکه در اعمال و رفتار انجام شده و دارای بُعد دینی است. در کنار تمامی باورهای مشترک برای نوروز مانند نوروزخوانی، پخت سمنو و شیرینی محلی، تمیز کردن خانه، پوشیدن لباسِ نو از جنس ابریشم و پنبه در نوروز انجام میشد که حتی مادربزرگها و زنانی که دارای تمکن مالی و جایگاه اجتماعی هستند و تازهعروسها، لباسهای ویژه نوروز را برای سال تحویل و ایام عید برای دیدوبازدید بهصورت کامل بر تن میکردند که شامل انواع سرپوش، انواع تنپوش و پاپوش بوده است؛ مانند پوشیدن کُت و قباهایی از جنس ابریشم به همراه تزیینات سکه، یراقدوزی و سوزندوزیهای زیبا.
اما در این مبحث باورهایی برای نوروز و پوشاک اقوام گلستانی وجود دارد که به مواردی اشاره میکنم؛ دوخت پوشاک نو برای نوروز، در روزهای خاصی از هفته (متناسب بافرهنگ هر قوم) برش میخورد و کسی که عهدهدار دوخت لباس نو میشد باید فردی خوشبخت و پُرطالع و دارای خصوصیات اخلاقی خوبی باشد، به این معنا که سال جدید سال پر خیروبرکتی بشود. مثلاً در منطقه «شاهکوه» لباس عید را در دوشنبه برش نمیزنند و چهارشنبه با نگاه به چهارقل (نگاه دینی) برش پارچه خوشیمن میدانستند و یا در روستاهای کردکوی و بندرگز، عموماً چهارشنبه فعالیتی انجام نمیشد و روزهای پنجشنبه و جمعه ثواب داشت و لباس نو خریده و برش زدهشده را به شادی به تن میکردند تا سال پیش رو را بهتر آغاز کنند. همچنین در منطقه علیآباد برای دوختن پارچه چهارشنبه برش میزنند، پنجشنبه میدوختند و جمعه میپوشیدند و در روز تحویل سال دختر دم بخت را از خانه بیرون میکنند. در میان قوم ترکمن هم لباس عروس به رنگهای قرمز و سفید در نوروز و اعیاد است. به باور آن قوم قرمز نمادی از عشق و شور و محبت بوده و سفید نشانهای از سفید بختی و طالع بلند عروس به شمار میآمد. درمجموع پوشیدن لباس سنتی و برگزاری عروسی سنتی در بین قوم ترکمن، نشانهی پایبندی به خانواده و اشخاص بزرگ فامیل است و البته تزیین اسب برای نوروز با ریسههای کاموایی به رنگ قرمز، آویزان کردن زنگوله به گردن گوسفند قبل از سال نو، استفاده از نخهای سیاهوسفید بههمبافته برای چشم نظر بهعنوان آرایههای تزیینی جداییناپذیر از فرهنگ قوم ترکمن بوده است.
در مورد فرهنگ پوشاک قزاقهای استان گلستان هم میتوان گفت که آنها لباسهای کهنه خود را با لباسهای نو و جدید اغلب به رنگ سفید برای نوروز عوض میکردند، با این معنا و امید که این تغییر شادمانی را برای آنها ارمغان خواهد آورد. درمجموع به خاطر تنوع قومیتی در استان گلستان، تنوع پوشش را شاهدیم که پرداختن به هر یک از آنها بحث مفصلی را میطلبد.
لطفاً کمی درباره ویژگیهای منحصربهفرد پوشاک استان گلستان که نیازمند توجه و پژوهش اساسی هستند، توضیح دهید.
استان گلستان بهعلت تنوع قومیتی و جاذبههای گردشگری به نگارستان ایران معروف است. در بین پوشاک متنوع و بینظیر اقوام ساکن در استان، به مواردی برمیخوریم که میتواند موضوعات مهم پژوهش باشند. بدون تعارف جای حمایت، پژوهش و تحقیق با موضوعات اقوام در استان گلستان بسیار خالی است. در یک نگاه کلی، در پوشاک محلی مناطق استان گلستان عواملی مانند داشتن تجانس و قرابت فوقالعاده بافرهنگ جامعه و بهویژه با محل موردنظر خود، راحتی لباس، کامل بودن، تأمین مواد اولیه از منابع داخلی و کمک به تأمین استقلال اقتصادی، متناسب بودن با شرایط اقلیمی و جغرافیایی، استفاده مناسب از رودوزیهای سنتی در تکمیل و تزیین لباس نزدیک به چشم میخورد.
در معنایی کاملاً علمی میتوان چهار عامل مشترک در پوشاک مردم این خطه را نام برد: پوشیدگی، شکل ظاهری، تنوع بینظیر رنگ و جنس و تزیینات؛ بُعد اجتماعی که به جرات میتوان گفت با شرایط جغرافیایی، هویت شغلی و فرهنگی افراد و اسطوره و افسانه در ارتباط است که نیازمند توجه و تحقیق است. همچنین نمادشناسی، صنایعدستی، حوزههای مردمشناسی و مطالعات فرهنگی و دانش بومی که سبک زندگی را کاملاً تحت تأثیر قرار میدهد و رابطه مُد و صنعت و آیندهنگری صنعت پوشاک، بررسی مؤلفههای فرهنگی اجتماعی مؤثر بر هنر-صنعت مُد لباس، بررسی کارکردهای فرهنگی و اقتصادی هنر-صنعت مد، مصرفگرایی صنعت پوشاک، بررسی عوامل مد پایدار متناسب با محیط زیست، همگی میتوانند حوزههای متفاوت تحقیقات ضروری پوشاک اقوام گلستان باشد که نیازمند است به آن توجه نشان بدهیم.
بخش عمدهای از اقوام کشور و نیز برخی از پیروان ادیان دیگر و ملل دیگر چون قزاقها در استان گلستان ساکناند، درباره این ظرفیت عظیم، شایسته است چه فعالیتهای فرهنگی، هنری و پژوهشی انجام دهیم؟
وجود اقوام متعدد در استان گلستان یک امتیاز مهم است و همین امتیاز در سال جاری برای موضوع جشنواره مد و لباس فجر در نظر گرفته شد تا محور نهمین جشنواره بینالمللی مد و لباس فجر، «فرّ گلستان» نامگذاری شود که فرصت خوبی بود برای شناسایی و مطالعه اقوام ساکن؛ اما بهصورت کلی برای شناخت این ظرفیت پیشنهاد میکنم که مسئولین مربوطه (استانداری، فرمانداریها و بخشداریها، ادارات کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری و همچنین شهرداریها) نسبت به معرفی پوشاک اقوام بومی و محلی در استان و شناخت باورها و اعتقادات درباره پوشاک و دیگر عناصر و دستیافتهها، نگاه دقیقتری در حوزه فرهنگ و هنر نشان دهند.
در حوزه گردشگری میتوان بخش لباس محلی و دستاوردهای بومی مناطق که پیشتر به آن اشاره کردم را برای جذب گردشگران داخلی و خارجی فعال کرد. اختصاص و نامگذاری یک روز در تقویم به نام روز یکی از اقوام و برگزاری مراسم و جشنهای خاص آن قوم و توجه به زبان و ادبیات، هنر و صنایعدستی و بزرگان آن قوم بهصورت برنامههای بزرگداشت و نیز ساخت برنامههای پرمحتوا بهصورت مستند و کاربردی و دعوت و استقبال از اقوام و استفاده از فرهنگ و هنر آنها در جشنوارهها و جلسات متفاوت فرهنگی و هنری و اجتماعی ضروری است؛ زیرا تعدد قومیتی در این استان، نشانگر وحدت و تعامل فرهنگی واحد بین اقوام است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی بارها بر ااین نکته تاکید کردهاند که طراحان از ظرفیت اقوام ایرانی در طراحی لباس غفلت نکنند، برای این مهم بهتر است مسئولان، هنرمندان و مردم چه کنند؟
با توجه به جواب سؤال قبل که بدون شک نیازمند حمایت و معرفی مسئولان، صداوسیما در بخشهای متفاوت فرهنگ و هنر است، برای شناخت ظرفیت عالی در این مورد، بهتر است طراحان برای طراحی پوشاک به سبک زندگی امروز، از پوشاک اقوام ایده بگیرند؛ چراکه پوشاک اقوام ازلحاظ برش، تزیینات، رنگ و جنس دارای جایگاه ویژهای هستند. اگر طراحان با شناخت بهتر از پوشاک و موقعیت جغرافیایی، ویژگیهایی مانند پوشیدگی، شکل ظاهری، استفاده از آرایههای تزیینی و جایگاه مالی و اجتماعی (که جزء جداییناپذیر از پوشاک بوده است) را در طرحهای خود در نظر بگیرند، قطعاً بهتر میتوانند در حوزه مد و لباس از ظرفیت فرهنگی و هنری اقوام در این عرصه استفاده کرد. زیرابه جرات میتوان گفت که پوشاک بومی و محلی اقوام، دارای هویت فرهنگی است. موردی که امروزه جامعه پوشاک درگیر آن است، بیهویتی و گم کردن موقعیت استفاده از آن است و البته توجه به این مورد، در کل سال بهعنوان یک تکلیف باید قرار بگیرد. درگذشته صنعت نساجی و پوشاک رونق چشمگیری داشته، زیرا مورد توجه و حمایت حاکمان آن شهر قرار گرفته بودند. با این استناد اگر این موضوع مورد دغدغه و توجه مسئولین بهصورت مستمر قرار بگیرد، جامعه قطعاً میپذیرد که پوشاک امروز بیمار است و نیازمند تغییر است.
در حوزه لباس و پوشاک سنتی مردم مناطق مختلف ایران از گذشته تا به امروز کتابهای مختلفی تألیف شده است، منتهی آنطور که شایسته است در بین مردم دیده و خوانده نشده و بیشتر در فضای دانشگاهی و نهایت فعالان پوشاک دیده و خوانده شده است. دلیلش چیست و در حوزه چاپ و نشر چه باید بکنیم تا دیده و خوانده و کاربردی شود؟
موارد بسیاری را میتوان برای پژوهش بین اقوام در نظر گرفت، این امر بدون شک با حمایت مسئولین و متولیان این امر میسر است. برای معرفی کتابهای این بخش، میتوان نشستهای نقد کتاب و معرفی نویسنده بههمت ادارات کل، صداوسیما، کتابخانههای عمومی برپا کرد. بانک اطلاعاتی مؤلفین و معرفی کامل و حمایت ادارات و شهرداریها ضروری است. همچنین در گام اول، تشویق افراد به خرید و مطالعه کتاب و کاهش هزینههای چاپ و فروش و تلاش برای شکلگیری فرهنگ مطالعه بر اساس مؤلفههای بومی و اقلیمی بسیار مهم بوده که وقتی به این بخشها توجه شود، آن میل و نیاز به مطالعه و پژوهش شکل خواهد گرفت. البته لازم است در اینجا به مسئلهای اشاره کنم؛ شایسته است مسئولان در برنامههای فرهنگی خود از نویسندگان و پژوهشگران این حوزه یاد کنند تا همین مورد انگیزهای برای فعالیتهای مضاعف آنها شده و موجب فراموشی و گوشهگیری و بیانگیزگی آنها نشود.
نظرات