شیفتگان علم چه میخواهند
اگرعلم دوست باشید و وقایع و نظریههای علمی برایتان دارای جذابیت خاصی باشد و همواره گوش به زنگ یافتههای جدید علمی باشید، تبریک میگویم شما یک شیفته علم هستید. قطعا تعداد زیادی از کتابهای کتابخانه شخصیتان مربوط به علم است و اگر فردی چندین ساعت هم درباره یک نظریه مهم مانند تکامل داروین یا نسبیت اینشتین با شما حرف بزند شما بدون آنکه حوصلهتان سر برود همچنان به او گوش فرا خواهید داد. حتمن برای شمایی که عاشق علم هستید پیش آمده است که وقتی درباره یک موضوع علمی برای افرادی که مانند خودتان علاقهمند به علم نیستند صحبت میکنید، حرفهایتان جذابیت چندانی برای آنها ندارد و به نوعی کسالتبار است. وقتش رسیده که به شما بگویم کتاب «به زبان اینشتین» درباره موضوعاتی با شما سخن میگوید که به حل این شکل، یعنی عدم جذابیت علم برای همگان پرداخته است.
نوظهوریان در یادداشتی درباره این اثر معتقد است؛ عامی کردن علم همانگونه که باعث جذابیت آن میشود شاید به همان میزان هم کجفهمی زیادی را برای مخاطب به وجود میآورد و شاید همین امر باعث شده است عموم مردم درک درستی از یک نظریه پیدا نکنند.
وی در ابتدای کتاب آورده است: «در سریالهای تلویزیونی عامهپسند هنگامی که یکی از شخصیتها شروع به صحبت درباره موضوعی علمی میکند با واکنش شدید اطرافیانش مواجه میشود و از او میخواهند که سخن کوتاه کند و صراحتا اعلام میکنند که حال و حوصله گوش کردن به چنین حرفهای کسالتباری را ندارند. در نظر بسیاری، دانشمندان موجوداتی مرموز و البته غیر اجتماعیاند که کارشان صرفا نشستن در آزمایشگاه حل مشکلات بغرنج و سروکله زدن با فرمولهای پیچیده است. بنابراین دانشمندان نوابغی با توانایی فوق بشریاند که ضمن گذران زندگی کسالتبارشان پیوسته سقف فلک را میشکافند و نظریههای انقلابی تولید میکنند و فریاد یافتم یافتم را سر میدهند.»
بنا به تشریح این مترجم در یادداشت خود، اغلب عموم مردم به تماشای دانشمندان پشت ویترین بسنده میکنند چراکه آنها تصور میکنند توانایی درک دستاوردهایشان را ندارند و نمیتوانند به آنها نزدیک شوند. به همین دلیل هم داستانسرایی و افسانهپردازی پیرامون شخصیتهای علمی برای داغ نگهداشتن دانش میان عموم رایج و پرطرفدار است. این داستانها قطعا ساده میشوند و تلاشی در جهت برقراری ارتباط میان دانشمندان با مردم است اما در این مسیر اشتباهاتی رخ میدهد که برای اصلاح آن باید تلاشی چند برابر صرف کرد.
چند نمونه کوتاه
چه کسی میداند که گالیله هیچگاه در دادگاه تفتیش عقاید پایش را به زمین نکوبیده و فریاد نزده است برعکس وی مردی متین و متشخص بود اما کلی گویی های نادقیق در علم باعث تقلیل شخصیت وی شده است همچنین همین مفاهیم سادهانگارانه باعث شده تا بسیاری از مردم تصور کنند نیوتن فردی خوش شانس بوده که در زمان و مکانی درست قرار گرفته است و روزی سیبی از درختی میافتد و وی قانون جاذبه را کشف میکند؛ اما در اصل باید بگوییم جاذبه یا همان گرانش نیازی به کشف نداشت و تیوتن تنها یک تبیین قانونی عالم شمول برای آن برگزید و فهمید نیرویی که باعث افتادن سیب از درخت میشود در آسمانها سبب حرکت ماه و سیارات میشود.
این مترجم در بخش دیگری از یادداشت خود آورده است: «یکی از راههای رسیدن به درکی منطقی از علم و پرهیز از داستانسازیهای گمراهکننده آشنایی با شیوه کار علم است این آشنایی سبب میشود میان تلقیات مبهم عامیانه و تعاریف دقیق علمی تمایز قایل شویم.»
با توجه به عنوان کتاب، داستانهای زیادی از اینشتین خواندهایم اغلب در ذهن خود پیرمردی باهوش با موهای ژولیده متصور میشویم که در دوران کودکی از بهره هوشی کمی برخوردار بوده است. ریچارد ولفسون در این اثر کوشیده است با رهیافتی مفهومی و تاریخی به نظریه نسبیت اینشتین بپردازد. چنین رهیافتی سبب میشود ضمن لذت بردن از داستان تلاشها و شکستها برای رسیدن به درکی جامع و عمیق از حقیقت فیزیکی، در مختصات ذهنی خود، دانشمندان را از انسانهایی کنجکاو و سختکوش ترسیم کند که البته از اشتباه مصون نیستند.
آشفتگی ما در چیست؟
«باید اینشتینی باشی تا آن را بفهمی» این جملهای است که برای فهم نطریه نسبت به افراد عادی میگویند اما نوینسده در این اثر معتقد است نظریه نسبیت اینشتین کاملا قابل درک است و در دل این نظریه ایده بسیار سادهای قرار دارد آنقدر ساده که به راحتی میتوان در یک جمله تشریح کرد اما آن چیزی که باعث آشفتگی من و شما به عنوان یک فرد عادی میشود نتایج حاصل از این نطریه است که فهم متعارف و عمیق ما را از جهان به چالش میکشد.
گفتنی است عنوان اصلی کتاب «اینشتین به زبان ساده است» و به اعتقاد نویسنده این کتاب بیانگر این واقعیت است که مفاهیم اساسی نسبیت اینشتین برای غیردانشمندان نیز قابل درک هستند و با عقل جور در میآید. در واقع در این کتاب خواهید دید که چگونه از ایدههای اساسی نسبیت اینشتین شکل میگیرد. نویسنده بنا نداشته است از آخرین یافتههای فیزیک سخن بگوید در اصل هدف این کتاب کمک به خواننده برای درک صحیح اندیشه اینشتین درباره ماهیت حقیقت فیزیکی است. پس بیایید با هم به تاریخ اندیشههایی سفر کنیم که منجر به شکلگیری بینش ساده اما شگفتانگیز اینشتین شد.
در بسیاری از حوزههای بی ارتباط با فیزیک، مانند اخلاق، زیباییشناسی و سیاست افراد بنابر عادت نطریه نسبیت اینشتین را وارد کردهاند و همواره این گذاره که «همه چیز نسبی است» را به کار میبرند. در این باره در پشت جلد کتاب میخوانیم: «فیزیک علمی است که به مطالعه حقیقت فیزیکی میپردازد؛ آنچه ما از فیزیک انتظار داریم، توصیف عینی این حقیقت است. واقعیت این است که همه چیز هم نسبی نیست. نظریه نسبیت دربردارنده عینیتی است فراتر از کش آمدن زمان و فشرده شدن فضا که به حق برای ما شگفتی آفرینند.»
کتاب «به زبان اینشتین» در 267 صفحه، به قیمت 42 هزار تومان از سوی انتشارات فاطمی روانه کتابفروشیها شد.
نظر شما