یکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۰
رفتار درست با محیط زیست را به صورت کاربردی به بچه‌ها ارائه دهیم/مطبوعات از کتاب‌ها موثرترند

مرجان فولادوند معتقد است ما به کتاب‌هایی نیاز داریم که اطلاعات مربوط به گل و گیاه و محیط زیست را به صورت عملی و کاربردی در فرمت شاد و مناسب برای کودکان بیان کرده و دارای فرم خشک دایره‌المعارفی نباشد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، 25 تیرماه مصادف است با روز گل وگیاه. در شرایطی که گردوغبار و آلودگی بیشتر شهرهای ایران را فراگرفته و گاهی سبب می‌شود که نفس کشیدمان به شماره بیافتد، اهمیت این نامگذاری بیش از پیش مشخص می‌شود. حال سوال این است که مردم، مخصوصا کودکان و نوجوانان چقدر به گل و گیاه و محافظت از فضای سبز اهمیت می‌دهند و چقدر به این مساله در ادبیات کودک و نوجوان پرداخته شده است.
 
«من و یک گلدان خالی» نوشته مرجان فولادوند که از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده از جمله کتاب‌هایی است که در عین حال که یک مفهوم فلسفی را بیان می‌کند، کودکان را به سوی کاشتن گل و گیاه نیز تشویق می‌کند. در روی جلد این کتاب، روزنی باز شده که در آن یک جعبه گرد قرص‌های قلب مادر بزرگ دیده می‌شود. او برای دخترک راوی کتاب، بذرهای گل و گیاه گذاشته است. دخترک در این فکر است که با این بذر‌ها چه کند و برای بذرهای گل و گیاه مادربزرگ رویاها در سر می‌پروراند. گاهی با خود می‌گوید: «این تخم‌های قرمز ریز تربچه‌اند. اگر آن‌ها را بکارم توی کیفم، هر روز زنگ تفریح نان و پنیر و تربچه می‌خورم.» یا با خود می‌اندیشد: «این تخم‌های سیاه کوچک نیلوفرند. فقط فکرش را بکن که آدم چند تا از اینها را توی جیب لباسش کاشته باشد.»
 
این کتاب، افزون بر آشنا کردن کودکان با گل و گیاه و زیبایی‌های طبیعت، افزایش شناخت آن‌ها از محیط زیست و توجه دادن‌شان به پاسداری از زیبایی‌های آن، به تحکیم و گسترش روابط کودکان و سالمندان کمک می‌کند و با گذاشتن تخم گل‌ها در درون کتاب، علاقه و توجه‌شان را به کاشتن گل و گیاه و هنر لذت بخش و دلنشین باغبانی برمی‌انگیزد.
 
 

مرجان فولادوند درباره این کتاب به ایبنا توضیح می‌دهد: ظاهر «من و یک گلدان خالی» درباره کاشتن گل و گیاه است که از موضوعات مورد علاقه بچه‌هاست اما درعین حال داستانی فلسفی درباره انتخاب را بیان می‌کند. همانطور که از نام کتاب هم مشخص است در داستان «من و یک گلدان خالی» دخترک یک قوطی پر از تخم گل مختلف دارد و در تخیلش فکر می‌کند که می‌تواند با آن‌ها چکار کند. اما در پایان یک گلدان خالی به او می‌دهند که فقط می‌تواند یک تخم گل در آن بکارد. این داستان به کودکان یادآوری می‌کند که ما در جهان واقعی محدودیت انتخاب و زمان داریم اما در جهان تخیل محدودیتی برای انتخاب و زمان نداریم و من این مفهوم فلسفی را در قالب کاری محیط زیستی ارائه دادم تا بچه‌ها تجربه عملی هم در زمینه گل‌کاری داشته باشند.
 
این نویسنده و روزنامه‌نگار درباره نقش ادبیات در زمینه جلب توجه کودکان و نوجوانان به محیط زیست می‌گوید: در سال‌های اخیر می‌بینیم در ادبیات کودک و نوجوان و کتاب‌هایی که برای بچه‌ها تالیف می‌شود آثار مختلفی در حوزه شعر و داستان در زمینه اهمیت محیط زیست و گل و گیاه نوشته می‌شود، یعنی می‌توان گفت هرچه میزان تخریب محیط زیست بیشتر می‌شود توجه ما هم به مسائل مربوط به محیط زیست و عوامل موثر در این زمینه هم بیشتر می‌شود چون می‌خواهیم بدانیم چه بلایی سرمان می‌آید.
 
 

فولادوند در ادامه یادآوری می‌کند: پرداختن به مساله محیط زیست در ادبیات کودک و نوجوان ما بیشتر فرم فانتزی و انتزاعی دارد و در این باره بیشتر، داستان‌های فانتزی نوشته‌ایم که در جای خودش بسیار باارزش است اما کمتر کتابی می‌بینیم که به صورت عملی و کاربردی به این مساله پرداخته باشد. درواقع تعداد آثاری که به شکل مشخص درباره رفتار در محیط زیست به بچه‌ها اطلاعات داده باشند، بسیار محدود است و اغلب کتاب‌های موجود هم، فرم‌های خشک و علمی دارند.
 
به گفته این نویسنده و منتقد ادبی، ما به کتاب‌هایی نیاز داریم که اطلاعات مربوط به گل و گیاه و محیط زیست را به صورت عملی و کاربردی در فرمت شاد و مناسب برای کودکان بیان کرده باشد و دارای فرم خشک دایره‌المعارفی نباشد.
 
فولادوند در ادامه به میزان دسترسی بچه‌ها به کتاب‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید: اگرچه ما هنوز نیاز داریم که کتاب‌های خوبی درباره محیط‌زیست و گل و گیاه برای بچه‌ها تولید شود اما نکته مهم در این زمینه میزان دسترسی مخاطبان به کتاب‌هاست. با توجه به تیراژ پایین کتاب‌های کودک و نوجوان که در بهترین حالت در کانون پرورش فکری به 5 هزار نسخه می‌رسد و سیستم نامطلوب توزیع کتاب در کشور، اغلب آثاری که منتشر می‌شود به دست مخاطبان نمی‌رسد و آن‌ها با این آثار آشنایی ندارند درحالی‌که این مساله درباره مطبوعات صدق نمی‌کند. بنابراین نباید نقش مطبوعات را نادیده بگیریم چون مطبوعات، مانند کتاب‌ها تیراژ و توزیع محدود ندارند. مثلا تیراژ مجله «رشد دانش‌آموز» یک میلیون و 800 هزار نسخه است و به راحتی در دسترس دانش‌آموزان سراسر کشور قرار می‌گیرد یا تیراژ مجله «همشهری بچه‌ها» بین 15 تا 20 هزار نسخه است. بنابراین می‌بینیم که مطبوعات گستره بیشتری را پوشش می‌دهند و اگر کتاب‌ها در این مجلات معرفی شوند بهتر به دست بچه‌ها می‌رسند.
 
 

او در ادامه می‌افزاید: از سویی علاوه بر اینکه کتاب‌هایی که تا به حال منتشر شدند به دلیل سیستم توزیع نامناسب به دست بچه‌ها نمی‌رسد و آن‌ها کتاب‌ها را نمی‌شناسند، فرهنگ کتابخوانی هم در کشور ما ضعیف است و اینجاست که نقش مجلات پرتیراژی مانند رشد دانش‌آموز در فرهنگ‌سازی بیشتر می‌شود زیرا می‌توانند زمینه رسیدن این کتاب‌ها به دست بچه‌ها را فراهم کنند. به عنوان مثال سال‌هایی که سردبیر همشهری بچه‌ها بودم یعنی سال 90 تا 94 داستان دنباله‌داری می‌نوشتم به نام «باشگاه دوست‌نداران محیط زیست» که داستان طنزی بود و در قالب طنز به محیط زیست می‌پرداخت. واکنش بچه‌ها به این داستان برای من خیلی جالب بود و بعد از چاپ هر داستان پیغام‌های زیادی برای ما می‌آمد و بچه‌ها از فعالیت‌ها و تجربیاتشان می گفتند. و با این داستان‌های طنز توانسته بودیم آنها را به محیط زیست جذب کنیم.
 
فولادوند در ادامه به تاثیر گزارش‌های محیط زیستی در مطبوعات کودک و نوجوان اشاره می‌کند و می‌گوید: تعدادی گزارش در مجلات مختلف با رویکردهای محیط زیستی کار کردم که تاثیرات جالبی داشت یکی از آن‌ها گزارش «دستبند نارنجی‌ها» بود که سال 90 در مجله رشد دانش‌آموز منتشر شد. دستبند نارنجی نمادی جهانی در حمایت از حیوانات است. من در این گزارش این دستبد را به بچه‌ها معرفی کردم و در آن نمونه‌هایی از حیوان آزاری و چگونگی حمایت از حیوانات اشاره کردم و گفتم که می‌توانند در شهرها و روستاهای خودشان گروه‌هایی برای حمایت از حیوانات و محیط زیست درست کنند و دستبند‌های نارنجی ببافند و دستشان کنند. بعد از آن تعداد زیادی پیغام و عکس از سوی بچه‌ها از روستاهای دور و نزدیک برایمان ارسال شد تا اینکه سال 96 وقتی که به کتابخانه‌ای در روستای کلیدر از توابع خراسان رضوی رفته بودم، دیدم گروهی به نام «دستبد نارنجی‌ها» دارند و گفتند این گروه را سال 90 بعد از خواند گزارش «دستبند نارنجی‌ها» تشکیل داده‌اند و همچنان درحال فعالیت و عضوگیری هستند.
 
 

او در ادامه می‌افزاید: همچنین سال 1397 هم گزارشی درباره تاثیر درخت‌ها در زندگی بشر در مجله رشد دانش‌آموز کار کردیم که بازخورد خوبی از بچه‌های مدارس داشت. در این گزارش بچه‌ها خواسته بودیم گروه‌هایی درست کنند و درباره درختان بومی و محلی و نگهداری از آن‌ها تحقیق کنند. همچنین اطلاعاتی درباره گروه‌های محیط زیستی در جهان و اینکه بچه‌های دیگر چه کارهایی انجام داده‌اند، ارائه دادیم تا ایده داشته باشند. از این گزارش هم بازخوردها و عکس‌ها و پیام‌های خوبی دریافت کردیم که نشان می‌دهد مطبوعات می‌تواند چه تاثیر گسترده‌ای روی فرهنگ محیط زیستی کودکان داشته باشد.
 
به گفته فولادوند، اگر بتوانیم روی کودکان تاثیر بگذاریم می‌توانیم امیدوار باشیم در آینده وضعیت بهتری از نظر محیط زیست داشته باشیم.
 
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها