سمیرا آرامی درباره چگونگی شکلگیری طرح داستان این کتاب میگوید: در کارگاه تولید کتاب تصویری سپیدار که کتابهای نردبان برگزار کرده بود، به عنوان نویسنده دعوت شدم. در این کارگاه نویسنده باید طرحی با موضوع محیطزیست مطرح میکرد. من از مدتها پیش به شکار حیوانات فکر کرده بودم، اما دلم میخواست نگاه متفاوتی به موضوع شکار داشته باشم و داستان نو و خلاقانهای بنویسم. چون در خانه مادربزرگم فرش شکارگاه پهن بود و از کودکی نقشهای فرش ذهن من را درگیر کرده بود، از فرش شکارگاه به عنوان یک اثر فاخر و هنرمندانه ایرانی استفاده کردم و طرح داستان خودم را بر این اساس نوشتم. میخواستم هم به موضوع شکار بپردازم و هم فرش شکارگاه را معرفی کنم. البته از نقش فرش میترسیدم و در کودکی طوری روی فرش قدم میگذاشتم که پایم روی حیوانات فرش نرود. فرش به نظرم واقعی میآمد. این فرش پر بود از حیوانات درنده و پرنده و شکارچی،که پادشاهی بود، سوار بر اسب و کمان به دست.
این نویسنده درباره روند تولید کتاب میگوید: من و تصویرگر از صفر تا صد تولید این کتاب در کنار هم بودیم و با هم همفکری میکردیم، از اولین جلسه در کارگاه تولید کتاب که ایده داستانم را مطرح کردم تا زمانی که ماکت کتاب را در مسابقه شرکت دادیم. با هم خوب فکر کردیم و ایدههایمان را پرورش دادیم. اجرا کردیم و معصومه صحبتی به زیباترین شکل ممکن براساس متن داستان، تصویرگری کرد.
آرامی که به واسطه خلق این کتاب، از سوی نشر نردبان، برنده سفر به نمایشگاه کتاب فرانکفورت شده، درباره میزان استقبال از کتابش در این نمایشگاه نیز میگوید: در نمایشگاه، اغلب از کتاب استقبال میکردند و برایشان موضوع فرش شکارگاه هیجانانگیز بود. خیلیها فرش ایرانی را میشناختند و با لذت به تصاویر نگاه میکردند. موضوع داستان برایشان جذاب بود و از پایان داستان، شگفتزده میشدند. ناشر هلندی وقتی که به پایان داستانم رسید، دهانش بازمانده و هیجانزده شده بود. ناشر آلمانی دوست داشت در مورد فرش شکارگاه بداند. ناشران به موزههایشان اشاره میکردند که فرش ایرانی دارد. فردی فرانسوی با دیدن کتاب من به موزه لوور پاریس اشاره کرد که فرشی از دوران صفوی دارد. برای اغلب افراد تحسینبرانگیز و نشانی از فرهنگ و هنر ایرانی بود. در آن هنگام بیشتر از اینکه از نویسنده بودنم خوشحال باشم، به خاطر ایرانی بودنم خوشحال بودم که فرهنگ و هنری دیرینه دارد و هنرش برای کشورهای دیگر قابل ستایش است.
این نویسنده در ادامه به دغدغههای محیطزیستیاش اشاره میکند و میگوید: مهمترین دغدغه محیطزیستی من شکار حیوانات و آلودگی دریاهاست که بسیار برایم ناراحتکننده است. در زندگی روزمره این دغدغه از تفکیک زباله خودش را نشان میدهد تا مراقبت از پرندگانی که گاه سری به بالکن خانهام میزنند. تغذیه و جای مناسب آنها را هرگز فراموش نمیکنم. با پسرم، در مورد تفکیک زبالههای تر و خشک و پاکسازی سواحل و رودخانهها صحبت میکنم، در مورد آداب رفتار با یک درخت از تابسواری گرفته تا قطع کردن و آتش زدن درخت. تلاش کردم درختان را بیشتر دوست بدارد و برای سواحل دریاها ارزش زیادی قائل باشد. خیلیوقتها سواحل را با هم تمیز میکنیم.
این تصویرگر در ادامه میافزاید: بنابراین با تلفیق این دو با فضاهای جدید به این شیوه و مدل رسیدم. من در سه کتاب قبلیام،که هنوز منتشر نشدهاند، و در مسابقات و رقابتهای ملی و بینالمللی هم شبیه همین روش کار کردهام، حتی در نقاشیهای دیواری سطح شهر به سفارش زیباسازی هم از همین سبک استفاده کردم، البته متناسب با فضاهای بزرگتر. در این کتاب، داستان راجع به فرش بود و من توانستم به طور خاص از داشتهها و آموختهها و علاقهام به فرش ایرانی و نقاشی ایرانی استفاده کنم. محصول نهایی و این نتیجه حاصل تمام اینهاست.
وی درباره چگونگی انتخاب نقش شکارگاه در فرش نیز توضیح میدهد: نقش شکارگاه قبلا در فرش ایرانی بارها کار شده است. در موزه فرش میتوانیم نمونههایش را ببینیم. من با هنر قالیبافی و فرش از کودکی پیوند داشتهام، چون مادرم به صورت حرفهای قالی میبافت. بنابراین با نقوش فرش آشنایی داشتم. نقش شکارگاه هم یکی از طرحهای فرش بوده که من همیشه در معرض آن قرار داشتم.
صحبتی درباره دغدغههای محیطزیستیاش نیز توضیح میدهد: محیطزیست برایم اهمیت بسیار زیادی دارد. به مهربانی با حیوانات و مراقبت از حیوانات و گیاهان اهمیت زیادی میدهم، به آلوده نکردن زمین با پلاستیکها و همینطور استفاده از کیسههای پارچهای برای خرید به جای کیسههای پلاستیکی، به استفاده نکردن از وسایل شخصی رفتوآمد، در عوض استفاده از وسایل حملونقل عمومی و استفاده از دوچرخه در مسافتهای کوتاه و ایمن. همینطور به تفکیک زباله در منزل، به استفاده کمتر از محصولاتی که بستهبندیهای غیرضروری و آسیبزننده به محیطزیست دارند، همینطور به افزایش آگاهی در مورد حیواناتی که به طور روزمره با ما زندگی میکنند مثل سگ، گربه، پرندهها، مارمولک و.... اینکه ما چطور میتوانیم از آنها حمایت کنیم، شکل درست این حمایت چگونه باشد که چرخه طبیعی تولید مثل آنها را به مسیر اشتباه نکشاند و دخالت ما، حتی با اهداف خیرخواهانه و حمایتی، بدون آگاهی و دانش نباشد.
نظر شما