پنجشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۴۵
قهرمان این کتاب انسان خسته و بی‌اصالت جامعه مدرن است

ندا صابری معتقد است: قهرمان داستان «زنانی که از ریشه می‌رویند» انسان خسته و بی‌اصالت جامعه مدرن است. انسانی که زیر بار زندگی صنعتی له شده و دیگر خودش و اصالت وجودش را به یاد نمی‌آورد و ارتباطش با مادر - زمین قطع شده است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) زنان در طول تاریخ در پی نمادی كامل از خود در همه زمینه‌ها بودند. این نمونه‌ها گاه به صورت اسطوره‌هایی در اعتقادات و باورهای یك قوم تبلور پیدا می‌كند. گاه این اسطور‌ه‌ها چنان در دل یك ملت راه یافته‌اند كه به مرور به صورت خدایانی بزرگ درآمده و مورد ستایش و عبادت قرار گرفته‌اند.

شارون بلكی در طول كتاب «زنانی که از ریشه می‌رویند» خواننده را با خود وارد پويشي برای پيدا كردن جايگاهش در جهان می‌كند. او در فصول مختلف كتاب با الهام از اساطير بومي و زنان معاصری كه توانسته‌‌اند با پيدا كردن ريشه‌های اصيل خود، جايگاه حقيقی خود در اجتماع را پيدا كنند و در تعيين سرنوشت جهان نقش داشته باشند خواننده را با خود همراه می‌كند. زناني كه از ريشه می‌رويند كتابی زيبا، صادق و تاثيرگذار است و آوازی است در ستايش زنانگی اصيل كه زنان را به بيداری و كشف قدرت وجودی‌شان فرا می‌خواند. برای خوبی خودشان و برای خوبی زمين در احتضار.

ندا صابری مترجم این کتاب معتقد است: در تمامی اساطیر و سنت‌های عرفانی، انسانی که از خود و وضعیت خود احساس رضایت نمی‌کند صدای دعوتی می‌شنود و پا در سفری پر فراز و نشیب می‌گذارد تا در نهایت به مقصد برسد. انسان در این پویش تجارب زیادی را پشت سر می‌گذارد و دچار تحول می‌شود. قهرمان داستان در انتهای پویش قرار است به انسان کامل تبدیل بشود. مشروح این گفت‌وگو  در ادامه آمده است:

مفهوم خراب‌آباد منظور معنای عرفانی آن است با توجه به اثر شارون بلکی و آثار پیش از آن چگونه این مفهوم در کتاب به کار رفته است؟
خراب‌آباد را من از روی کلمه wasteland ترجمه کردم. خراب‌آباد از لحاظ نویسنده این اثر به دو معنا به کار رفته است؛ معنای اول منظور جهانی است که انسان مصرف‌گرای عصر مدرن با تکیه بر توسعه صنعتی، رونق اقتصادی، مصرف‌گرایی و جهانی شدن به وجود آورده و زمین و هر آنچه در آن هست، اعم از حیوانات، گیاهان و منابع طبیعی را به عنوان محصولاتی برای مصرف انسان می‌بیند و دست به تخریب طبیعت و کشتار حیوانات می‌زند. در واقع زمین ما با جنگل‌های از بین رفته، چشمه‌های خشک شده، حیوانات در حال انقراض و هوای آلوده تمثیلی از خراب‌آباد است. معنای دوم خراب‌آباد از دیدگاه نویسنده در واقع درون ما انسان‌های این جامعه است. که روح بکر و خصایص اصیل  و وحشی خود را از دست داده‌ایم تا بتوانیم خود را با نظام مدرنیته هماهنگ کنیم و در آن جایی داشته باشیم. خانم بلکی انسان مدرن را انسانی بی‌هویت می‌داند که خصائص حقیقی انسانی خود را به نظام سرمایه داری فروخته و آنقدر از خود بیگانه شده است که دیگر نمی‌داند «از کجا آمده است و آمدنش بهر چه بود؟!»
 

مفهوم انسان کامل در متون و کتاب‌های عرفانی مختلف به کار رفته است. شما نیز در کتاب خود به این مفهوم هم مستقیم و هم غیر مستقیم اشاره کرده‌اید. آیا این مفهوم با آنچه در کتاب‌های دیگر آمده متفاوت است؟
در تمامی اساطیر و سنت‌های عرفانی، انسانی که از خود و وضعیت خود احساس رضایت نمی‌کند صدای دعوتی می‌شنود و پا در سفری پر فراز و نشیب می‌گذارد تا در نهایت به مقصد برسد. انسان در این پویش تجارب زیادی را پشت سر می‌گذارد و دچار تحول می‌شود. قهرمان داستان در انتهای پویش قرار است به انسان کامل تبدیل بشود.
در کتاب «زنانی که از ریشه می رویند» قهرمان داستان ما انسان خسته و بی‌اصالت جامعه  مدرن است. انسانی که زیر بار زندگی صنعتی له شده و دیگر خودش و اصالت وجودش را به یاد نمی‌آورد و ارتباطش با مادر - زمین قطع شده است. این قهرمان خسته به دعوت درونش پاسخ مثبت می‌دهد و پا در مسیر تحول می‌گذارد. در راه در می‌یابد که پوستش را گم کرده است. از خوان‌های مختلفی می‌گذرد. مرحله جدایی، حیرانی، آزمون‌ها، تشرف و... را می‌گذراند تا به مقصد که خود اصیلش است باز می‌گردد. در این جا هم مانند منطق‌الطیر عطار، سالک با وادی‌های مختلفی رو به رو است که باید از آن‌ها سربلند بیرون بیاید.
در یک کلام انسان کامل از دید نویسنده «زنانی که از ریشه می‌رویند» انسانی است که به ریشه‌های اصیل خود بازگشته، روح بکر و وحشی خود را بازیافته، صاحب خردی ناب، خلاقیتی پرشور و عشقی مشفقانه به خود و خانواده و مادر- زمین است.

آیا کتاب را می‌توان در مفاهیمی مانند فمینیسم گرایی گنجاند؟
این کتاب را بیشتر می‌شود در حوزه مسائل زنان گنجاند تا فمینیسم. این اثر به نظرم بیشتر پست - فمینیست است تا فمینیستی. نویسنده با وجود اینکه به جنبش فمینیسم و نقش آن اشاراتی دارد اما نگاهش بیشتر انسانی است و انسان معاصر خصوصا زن معاصر را به فراتر رفتن از تمامی تعاریفی که از او شده دعوت می‌کند و او می‌خواهد ویژگی‌های اصیل و حقیقی خود را پیدا کند. ریشه‌هایی که بسیار کهن‌تر از جنبش فمینیسم هستند.

بحث هویت اسطوره‌ای و کهن‌الگویی زنان همیشه مطرح بوده است. نحوه نگاه نویسنده چه تفاوتی با سایر آثار مشابه دارد که به این موضوع پرداخته‌اند؟
یکی از منظرهایی که این کتاب را می‌شود مورد بررسی قرار داد استفاده از کهن‌الگوها و اساطیر هست. اما فرق عمده‌ای که این کتاب با کتاب‌های مشابه از جمله از نویسندگان یونگ دارد که خودم هم جز علایقم هست و دو کتاب در موردشان ترجمه کرده‌ام این است که اغلب آن‌ها به اساطیر و کهن‌الگوهای یونانی و رومی استناد کرده‌اند که مربوط به دوران پدرسالاری می‌شود. اساطیر و کهن‌الگوهایی که خانم بلکی در این کتاب به آن‌ها استناد می‌کند به دوران قبل از مسیحیت و تمدن سلت‌ها باز می‌گردد که با تقسیم بندی‌هایی که ما برای زن و مرد می شناسیم متفاوت بوده است.

زنان همواره در دوره‌های مختلف مورد تکریم و احترام بوده‌اند حتی در یونان باستان بسیاری از الهه‌ها زن بوده‌اند. این موضوع در این کتاب چگونه مطرح شده است؟
همان‌طور که گفتم الهه‌ها و اساطیری که در این کتاب استفاده شده‌اند به فرهنگ سلت برمی‌گردند که متعلق به دوران پیش از مسیحیت است. دورانی که زنان نقش حافظ و نگهدارنده زمین، محافظ چشمه‌ها، حمل‌کننده جام، تصمیم‌گیرنده در انتخاب پادشاهان و بافنده سرنوشت داشته‌اند. قوانین حاکم بر آن‌ها و دیدگاه شان اساسا با اساطیر یونانی و رومی متفاوت است و با مرکزیت حفاظت از زمین و طبیعت شکل گرفته است. مسئله دقیقا این است که آن‌ها بر خلاف الهه‌های یونان و روم جایگاه تکریم و ستایش نداشته بلکه دارای نقش‌های محوری و کلیدی در ارتباط با طبیعت و تصمیمات بزرگ بوده‌اند. دوشیزگان محافظ چشمه‌ها و پیرزن عنکبوتی دو نمونه از آن‌ها هستند.

شما اصطلاحی به عنوان «فرهنگ سلت» ارائه داده‌اید. تعریف و منظور شما از فرهنگ سلت چیست؟
پیش از حمله رومی‌ها و استقرار مسیحیت، در قسمت‌هایی از اروپا که امروزه آن‌ها را به عنوان کشورهای انگلیس، ولز، ایرلند، اسکاتلند و برتانی می‌شناسیم اقوامی کشاورز و صنعت‌گر به نام سلت‌ها زندگی می‌کردند. آن‌ها فرهنگ، آیین، زبان شفاهی و اساطیر مخصوص به خود داشتند که با لشکرکشی رومی‌ها این فرهنگ به مرور از بین رفت و فرهنگ مسیحی جای آن را گرفت. یکی از چالش‌های ترجمه این کتاب اساطیر و آیین‌های سلتی بود که منبع کاملی برای آن وجود نداشت ولی خوشحالم که مخاطب فارسی‌زبان از طریق این کتاب با این فلسفه  ناب آشنا می‌شود.

چه زمانی برای ترجمه کتاب صرف کردید و این اثر چه تفاوتی با آثار قبلی که در این باره منتشر شده است دارد؟       
ترجمه این کتاب حدود ۸ ماه طول کشید. این کتاب با کارهای قبلی  و کاری که پس از آن ترجمه کردم چند تفاوت عمده دارد. اول این که کارهای قبلی من از نویسندگان یونگین مرد بود که سال‌ها آثارشان را مطالعه کرده بودم و جهان‌بینی و زبانشان را می‌شناختم. اما این کتاب اولا نویسنده‌اش یک خانم بود که سفر قهرمانی زن را توضیح می‌داد و به سفر قهرمانی‌ای که جوزف کمپل معرفی می‌کند ابعاد جدیدی اضافه می‌کرد. چالش بزرگ کتاب همانطور که گفتم اساطیر و نام‌های سلتی بود که نه تنها معادلی برای خیلی از آنها وجود نداشت، بلکه حتی تلفظ آن‌ها هم بسیار از زبان انگلیسی دور بود. با این وجود این کتاب تاثیر بسیار عمیقی روی من گذاشت و شاید به همین دلیل به طور ناخودآگاه ترجمه‌اش را طول می‌دادم تا تحولی که با خواندنش به من دست داده بود کامل بشود. یک شجاعت و عشق عجیبی در من به عنوان اولین خواننده‌اش ایجاد کرد که مطمئنم در دیگر مخاطبان هم به همین صورت خواهد بود. در واقع این کتاب شامل چهار کتاب است و از چهار منظر می‌شود آن را بررسی کرد: ۱- سفرقهرمانی، ۲-  محیط زیست ۳- زنان ۴- افسانه‌ها و اساطیر و برای هر یک از این‌ها نیاز به ساختن زبان متفاوتی بود که هم برایم لذت‌بخش و هم چالش زا بود.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها