نفیسه سادات موسوی شاعر معاصر، در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) گفت: تقریباً ده سال است که شعر میگویم و در این ده سال پنج جلد کتاب منتشر کردهام. «مجموعه غزل عاشقانه بینا»، «مجموعه عاشقانه غزل نارنج»، از مجموعه شعر زنان انقلاب «چهل سال ایستادیم» و از مجموعه ترانه کودکان مقاومت «سنگ، کاغذ، موشک» و کتابی با موضوع لالاییهای برای حاج قاسم با عنوان «ماسلیمانیها».
نفیسه سادات موسوی که مادر سه فرزند است، درباره تلاقی نقش و مسئولیت مادری و شاعرانگی خود گفت: حقیقت این است که مادر بودن به شاعر بودن کمک میکند، به دلیل ظرفیتهایی که مادری ایجاد میکند؛ مانند صبر بیشتر. فرزند در شرایط سخت، موقعیتهای پرخاشگرانه و شیطنتهای کلافهکننده نگاه متفاوتی به مادر میدهد. مادری که همه اینها را میبیند و بعد همه را به این تعبیر میکند که فرزند سالمی دارد و در حال طی کردن روند طبیعی رشد است. این متفاوت دیدن اطراف، با مادری اضافه میشود و به زعم من به دنیای شعر و شاعرانگی کمک میکند. همچنین ظرفیتهای دیگر مانند شب بیداری و....که همه با دنیای خیال انگیز شاعری در پیوند هستند.
وی در ادامه اشاره کرد که در میان نقشهای پر مسئولیت مادری، شعر گفتن برای او مفری برای استراحت و بازی با واژگان در خیال است و پس از هر تجربه شعری، احساس سبکی میکند. او این تجربه را به تولد فرزند تشبیه کرد و گفت: شاعر شدن من پس از مادر شدنم اتفاق افتاد، قبل از آن شعر نمیگفتم، فرزند اول من ۱۶ ساله است و عمر شاعری من ۱۰ سال است.
موسوی در پاسخ به این سوال که چگونه متوجه شد که دارای قریحه شاعرانگی است، گفت: من از آن گروه هستم که از نثر به شعر آمدم، از کودکی علاقهمند به نوشتن بودم و در خلاصه کردن قصهها تبحر داشتم.
وی ادامه داد: در کودکی دفتری داشتم که هر کتاب داستانی را که میخواندم خلاصه آن را در دفترم مینوشتم. فرقی نمیکرد کجا باشم، گردش، سفر و یا هر جای دیگر که بودم اهل دفتر و نوشتن خاطرات بودم. گاهی انشاءهای بچههای اقوام را داوطلبانه مینوشتم و از علاقهمندیهایم این بود که با یک موضوع ثابت، مطالب مختلف بنویسم.
این شاعر با اشاره به نقش آموزش، دانش و قریحه شاعری در سرایش شعر، تصریح کرد: بخش اول شاعر شدن، استعداد است که من معتقدم همه ایرانیها استعداد شاعرانگی را دارند. به دلیل اینکه زبان و ادبیات فارسی، غنی و شاعرانه است اما در کنار این نیاز به آموزش هم هست و من مفتخرم به اینکه مدتی شاگرد دکتر فاضل نظری بودم و سعی کردم با اسلوبی که در شعر ایشان هست، پیش بروم، اشعار فاضل نظری را میپسندیدم و برایم قله شعر معاصر بود.
او با اشاره به اینکه در قالب غزل کلاسیک شعر میگوید، افزود: معتقدم شعر یک ماهیت ادبی و عاطفی دارد و یک ماهیت شعاری دارد. اگر به انقلاب خودمان و انقلابهایی که در سراسر جهان رخ میدهد نگاه تاریخی داشته باشیم، شعارهایی ماندگار شدند که مولفههای شعری داشتند، نه شعارهایی که صرفاً حاوی پیام و یا جملهای ناموزون بوده است.
نویسنده کتاب «مجموعه غزل عاشقانه بینا» در پایان گفت: به نظر من ابزار ما شعر است، گاهی از آن برای انتقال عواطف استفاده میکنیم و گاهی برای انتقال اعتقادات و در این میان نگاه سیاسی ما به پیرامون بخشی از اعتقادات ماست. من در هر دو دسته یعنی اشعار مذهبی و سیاسی نقد شدم، عده ای خرده گرفتند که با اشعار ایدئولوژیک مخاطب عام خود را از دست خواهم داد و مثلاً گاهی که شعری در رسای عزیزی نوشتم، عدهای خرده گرفتند که اصلاً این آدم خوبی نبوده است و حیف قلم است که اینگونه بنویسد! اما من معتقد بودم شاعر آزاده کسی است که به هر آنچه که اعتقاد دارد، بنویسد و حس خود را هر چه که هست صادقانه با مخاطب به اشتراک بگذارد.
نظر شما