به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رمان «مُوجِلا» اثر نازان بکیراوغلو با ترجمه نسیم یوسفی به تازگی از سوی انتشارات هزاره ققنوس منتشر شده است.
«مُوجِلا» داستان زنی را روایت میکند که در چارچوبهای سختگیرانه سنت گرفتار شده است. این رمان، با بررسی زندگی زنان در جوامع سنتی، بهویژه در ترکیه، تصویری روشن از تناقضها و چالشهایی ارائه میدهد که زنان در مواجهه با سنت و مدرنیته تجربه میکنند.
چالش میان سنت و مدرنیته برای زنان تنها محدود به ترکیه نیست؛ زنان در دیگر کشورهای جهان و علیالخصوص در کشورهای درحالتوسعه با چنین چالشهایی روبهرو هستند.
زنان در حصار سنت: میان سکوت و انفعال
در جوامع سنتی، بسیاری از زنان از کودکی در چارچوبهای سختگیرانه سنت رشد میکنند. آنها در خانوادههایی بزرگ شدهاند که نقشهای جنسیتی ازپیشتعیینشده، بر تمام ابعاد زندگیشان سایه انداخته است. در رمان «مُوجِلا»، شخصیت اصلی داستان، مُوجلا، نماد زنانی است که در چنین محیطهایی محبوس میشوند. او تحت تربیت سختگیرانه مادرش، نَیریه خانم، بزرگ میشود که شدیداً از ارزشهای سنتی تأثیر پذیرفته است. نَیریه خانم از ترس اینکه دخترش از مسیر اجتماعی صحیح خارج شود، اجازه ادامه تحصیل به او نمیدهد و او را به مهارتهای سنتی زنانه مانند خیاطی و گلدوزی آموزش میدهد.
در جوامع سنتی مشابه نیز، بسیاری از زنان به دلیل فشارهای خانوادگی و اجتماعی، از طرف مردان و الگوهای گذشته و سنتی از ادامه تحصیل یا اشتغال باز میمانند. آنها بهرغم آرزوها و رؤیاهایشان، به دلیل ترس از طردشدن یا نگرانی از شکستن هنجارهای اجتماعی، از تغییر زندگی خود باز میمانند. این زنان معمولاً در انفعال و سکوت فرومیروند و بهجای تلاش برای تغییر، خود را با شرایط موجود وفق میدهند.
فرار از سنت، اما نرسیدن به آزادی
عدهای دیگر از زنان، برای رهایی از قیدوبندهای سنت، به مدرنیته پناه میبرند. آنها از خانوادههایی میگریزند که هرگز ارزششان را به رسمیت نشناختهاند، اما در این فرار، اغلب به دام روابط و ساختارهایی دیگر میافتند که آزادیشان را به شیوهای متفاوت محدود میکند. در رمان «مُوجِلا» شخصیت فیلیز، دخترعموی مُوجلا، نماینده زنانی است که با بهرهمندی از فرصتهای تحصیل و شغل، به زندگی مستقل و آزادی دستیافته اند. اما حتی فیلیز نیز در نهایت به ازدواج و تشکیل خانواده روی میآورد که نشاندهنده این است که مدرنیته لزوماً به معنای رهایی کامل از سنت نیست.
در جوامع سنتی مشابه و از جمله جامعه ایرانی نیز، برخی زنان با فرار از خانوادههای سنتی، به دنبال زندگی مستقل و آزاد میروند. اما این فرار لزوماً به معنای رسیدن به آزادی نیست. بسیاری از این زنان در نهایت به دام روابطی میافتند که به همان اندازه محدودکنندهاند. آنها ممکن است از نام و موقعیت اجتماعی خانواده خود برای کسب جایگاه استفاده کنند، بیآنکه واقعاً استقلالیافته باشند. این تناقض نشان میدهد که فرار از سنت لزوماً به معنای رسیدن به آزادی نیست، بلکه ممکن است فرد را در دام ساختارهای جدیدی بیندازد که به همان اندازه محدودکنندهاند.
تناقض روشنفکری: سرکوب در لباس آزادی
در سوی دیگر، زنانی هستند که مدعی آزادی و برابریاند، اما در عمل خودکامگی و تحمیل عقایدشان، آنان را درون حصاری دیگر گرفتار کرده است. این گروه، با شعارهای روشنفکرانه و ضدیت با سنت، خود را آزاداندیش مینامند، اما هرگز فضایی برای شنیدن صدای دیگران باقی نمیگذارند. آنها تغییر را فقط در دیگران میجویند و خود را فراتر از نقد میدانند.
در اغلب جوامع سنتی، برخی از زنان روشنفکر نیز در دام این تناقض گرفتار میشوند. آنها با شعارهای آزادیخواهانه و برابریطلبانه، خود را نماینده مدرنیته میدانند، اما در عمل، همان ساختارهای سرکوبگرانه گذشته را با لباسی جدید بازتولید میکنند. این زنان ممکن است در ظاهر آزاداندیش باشند، اما در باطن، از پذیرش نقد و تغییر خودسر باز میزنند.
زنانی که راهی متفاوت برمیگزینند
اما در میان این تناقضها، زنانی نیز وجود دارند که راهی متفاوت در پیش میگیرند. آنها نه در سنت فرومیروند، نه در توهم آزادی، بلکه به دنبال حقیقتی متعادل و آگاهانه میگردند. این زنان از مطالعه و نقد خود نمیهراسند، حاضرند هزینه استقلال فکری را بپردازند و از سوی هر دو گروه - سنتگرایان و مدعیان مدرنیته - طرد شوند.
در رمان «مُوجِلا»،شخصیت «رنگین» نماد زنانی است که از سنتها عبور میکنند و سرنوشت خود را تغییر میدهند. او باوجود فشارهای اجتماعی، زندگی مستقلی برای خود میسازد و بهجای تسلیمشدن، راهی جدید را تجربه میکند. این زنان بهجای فرار از گذشته، آن را نقد میکنند، بدون اینکه در دام نفرت یا وابستگی گرفتار شوند. برای آنها، تغییر نه یک شعار بلکه یک فرایند درونی و عمیق است که ابتدا از خود آغاز میشود و سپس به جامعه سرایت میکند.
نتیجهگیری: تغییر واقعی، نه در ادعا بلکه در عمل
در دنیای مدرن امروز، زنان و از جمله زنان ایرانی در مسیری پرچالش میان سنت و مدرنیته حرکت میکنند. برخی در این مسیر تسلیم میشوند، برخی به دام تناقضها میافتند و برخی دیگر، با پذیرش هزینههای تغییر، راهی واقعی برای استقلال و آگاهی مییابند. رمان «مُوجِلا» با بررسی زندگی زنان در جوامع سنتی، نشان میدهد که تغییر برای زنان سخت است اما ممکن است، و این تغییر زمانی به وقوع میپیوندد که زنان جرئت کنند از مسیرهای تعیینشده توسط خانواده و جامعه خارج شوند.
آنچه تعیینکننده مسیر هر زن است، نه صرفاً شرایط اجتماعی، بلکه میزان آمادگی او برای مواجهه صادقانه با خود، پذیرش نقد و پرداخت بهای آزادی است. زنان تنها زمانی میتوانند تغییری واقعی ایجاد کنند که ابتدا به خود دروغ نگویند، از نقدشدن نهراسند و استقلال را نه در شعار، بلکه در عمل تجربه کنند. تغییر واقعی، نه در ادعا، بلکه در عمل و تلاش مستمر برای رهایی از قیدوبندهای سنت و مدرنیته است.
زنان در تمام جوامع و از جمله در جامعه امروز ایران بهخاطر تقابل میان سنت و مدرنیسم با چالشهای منحصربهفردی روبرو هستند. از یک سو، فشارهای سنتی و خانوادگی آنها را به سمت انفعال و سکوت سوق میدهد، و از سوی دیگر، مدرنیته و تغییرات اجتماعی، فرصتهایی برای استقلال و آزادی فراهم میکند. اما این فرصتها اغلب با موانع و تناقضهایی همراه است.
رمان «مُوجِلا» با روایت زندگی زنی که در چارچوبهای سنتی گرفتار شده است، تصویری روشن از این چالشها ارائه میدهد. اما این داستان تنها محدود به ترکیه نیست؛ زنان ایرانی و دیگر جوامع مشابه نیز در جامعهای که میان سنت و مدرنیته در نوسان است، با چالشهای مشابهی روبرو هستند. آنها باید در این مسیر، نهتنها با فشارهای بیرونی، بلکه با تناقضهای درونی خود نیز روبرو شوند.
راه نهایی تغییر واقعی، نه در ادعا، بلکه در عمل و تلاش مستمر برای رهایی از قیدوبندهای سنت و مدرنیته است. زنان در تمام جوامع انسانی تنها زمانی میتوانند تغییری واقعی ایجاد کنند که ابتدا به خود دروغ نگویند، از نقدشدن نهراسند و استقلال را نه در شعار، بلکه در عمل تجربه کنند.
انتشارات هزاره ققنوس، اخیراً این اثر را با ترجمه نسیم یوسفی در ۲۶۰ صفحه و با قیمت ۲۲۰ هزار تومان منتشر کرده است.
نظر شما