وی با بیان اینکه این کتاب را 7 سال پیش به ناشر تحویل داده، افزود: برخلاف کتابهای دیگر من که معمولا سریع منتشر میَشود، این کتاب به دلیلی تغییر مدیریتها در انتشارات سروش دیرتر منتشر شد.
هتل از بچگی برایم جذاب بود
این نویسنده و منتقد ادبی درباره اینکه چرا فضای «هتل» را به عنوان فضای اصلی این داستانها انتخاب کرده، گفت: از دوران کودکی هتل برای من خیلی جذاب بود و هنوز هم اقامت در هتل و زندگی در هتل برایم جذاب است. در هتل یک جور دیگر کنار هم قرار میگیریم که جزئیاتش خیلی برای من جذاب است، صرف صبحانه، نحوه تحویل دادن کلید و ... از سویی نظم و پاکیزهای که در هتل وجود دارد تقریبا شبیه همان نظمی است که در خانه است ولی آنجا طور دیگری است و کشفی در آن هست، گویی هتل نمادی از زندگی جمعی ماست و ما همه موظفیم دائم همه چیزی را تمیز و سالم، رو به راه و مرتب نگه داریم. این مساله خیلی برایم جالب بود و دوست داشتم روی موضوع هتل کار کنم و فرصتی دست داد تا در این مجموعه به آن بپردازم.
بعید میدانم بتوانم این مجموعه داستانها را ادامه دهم
شفیعی درباره ادامه این مجموعه نیز توضیح داد: با توجه به وقفهای که در چاپ این کتابها ایجاد شد و درگیر پروژههای دیگری شدم، بعید میدانم که بتوانم این مجموعه داستانها را ادامه دهم. البته داستانها در هر جلد مستقلاند و هر داستانی در همان جلد تمام میشود و بار اصلی داستان روی موقعیتهایی است که در یک هتل وجود دارد.
خالق «ماجراهای آقای خرمالو» دلیل اینکه به طنزنویسی برای کودکان و نوجوانان روی آورده را به دوران کودکیاش معطوف کرد و گفت: زمانی که به مدرسه میرفتم، پیرمردی جلو در مدرسه ما بساط میکرد که کتابفروش بود و کتابهای نو و دست دوم میفروخت. وقتی یک روز نبود انگار مدرسه نبود و احساس میکردم از پرتگاهی پایین افتادم. بههرحال این کتابفروش تعدادی کتاب درباره افسانههای ملل مختلف داشت که در بعضی از آنها طنز پنهانی وجود داشت. این کتابها را که خواندم بسیار به طنز علاقهمند شدم.
این نویسنده افزود: بزرگتر که شدم آثاری از نویسندگان دیگر داخلی و خارجی خواندم. همچنین دفتری داشتم که در آن هر کاریکاتور یا نوشته طنزی که رنگ و لعاب خوبی داشت را در مطبوعات، مجلات و روزنامهها پیدا میکردم، قیچی میکردم و در دفترم میچسباندم. یا اگر مطلب طنزی را در کتابها میخواندم، برداشتم را در آن دفترم مینوشتم و اطرافش را نقاشی میکشیدم. الان دیگر این دفتر را ندارم اما انرژی آن هنوز در ذهنم هست. بنابراین سرچشمه علاقهام به طنز برمیگردد به دوران کودکی و نوجوانی و بعد هم روزنامه دیواری مدرسه که کاملا طنز بود و بعد هم نوشتن مطالب طنز در مطبوعات و بعد هم کتاب. البته من مطالب جدی هم دارم ولی آنقدر که ناشران دوست داشتند در زمینه طنز با آنها کار کنم فرصت زیادی برای نوشتن مطالب دیگر نداشتم مگر به تفاریق و گاه به گاه.
تنوع کتاب برای کودکان در کشور ما کم است
شفیعی درباره ضرورت پرداختن به طنز در ادبیات کودک و نوجوان گفت: به لحاظ حرفهای این مساله ضرورت دارد، زیرا تنوع کتاب برای بچهها در کشور ما خیلی پایین است و بسیاری از گونهها و قالبها در نشر ما هنوز پا نگرفته و شناسایی نشدهاند. همانطور که میبینیم در جشنوارهها فقط به شعر و قصه توجه میشود. اغلب سردبیران مجلات کودک و نوجوان هم یا نویسندهاند یا شاعر. مطالب مجلات هم یا شعر است یا قصه یا زیرمجموعهای از این دو.
طنز را از اصطلاحات روزمره کوچه و بازاری دور کنیم
خالق «قصههای من و بچههام» افزود: ما فکر میکنم حتما باید به زبان شعر یا قصه با بچهها حرف بزنیم و این غلط است. آیا تا بهحال دیدهاید مثلا یک کتاب درباره آموزش بافتنی به کودکان در جشنوارهای معرفی شود و بگویند این کتاب خوبی است و بافندگی را به بچهها آموزش میدهد. براین اساس زمینهها و گونهها کاملا متفاوت است. در طنز هم دنیای کارهایی که میشود انجام داد خیلی متنوع است و به نظر من طنز نویسانی هم داریم که خوب کار میکنند و به کارهایشان علاقه دارم. معمولا کارهای دیگران بیشتر از کار خودم به من لذت میدهد و همیشه در خواندن آنها کشفهایی برایم وجود دارد. بهتر است طنز را دید استفاده از اصطلاحات روزمره کوچه و بازار و موقعیتهای زودگذر یکبار مصرف دور کنیم.
شفیعی با تاکید براینکه طنز از متن جداشدنی نیست، افزود: اینکه فکر کینم یک ادبیات طنز داریم و یک ادبیات غیرطنز، تقسیمبندی سطحی و اشتباهی است. ما تقریبا ادبیات خوب بدون طنز نداریم. مثال خیلی خوبش حافظ است که پر از طنز است. در ادبیات همیشه رگههای طنز به بیان کمک میکند. حتی در کتابهای مقدس هم رگههای طنز میبینیم. طنز برای بیان یک نیاز است. حتی در تراژدیهای مشهور دنیا وقفههای کمیک دیده میشود. اگر با این نگاه به مساله بنگریم، میبینیم که طنز یک امر فراگیر است و سبب برقراری ارتباط بین انسانها میشود.
شهرام شفیعی، نویسنده، طنزپرداز، ژورنالیست و مدرس ادبیات داستانی در سال 1349 در تهران متولد شد. او از سال 1366 انتشار آثارش را در مطبوعات رسمی و از 1367 به صورت کتاب آغاز کرد. تاکنون بیش از 200 عنوان کتاب از او منتشر شده است که میتوان به خانواده آبنباتها (هجده کتاب)، جزیرۀ بیتربیتها (پنج کتاب)، قصههای غرب وحشی (پنج کتاب)، قصههای من و بچههام (ده کتاب)، بگو ما هم بخندیم (نه کتاب)، بوی جوراب را قرض نده (پنج کتاب)، ماجراهای آقای خرمالو (پنج کتاب) و... اشاره کرد.
انتشارات سروش، دو جلد نخست از مجموعه «هتل کلهپوکها» را با تصویرگری مونا فرهادفر با شمارگان هزار نسخه و قیمت 24 هزار تومان برای هر جلد منتشر کرده است.
نظر شما