با پیشرفت بشر در علم و ساخت تجهیزات جدید برای رصد آسمان رد پای این گونه داستانها هم کمتر شد و ستارهشناسان نگرشی واقعبینانهتری به ستارگان پیدا کردند. آنها فهمیدند هیچ خدایی در آسمان کیهانی وجود ندارد و ستارگان تنها به دلیل شدت نوری که از خود ساطع میکنند در آسمان زمین پررنگ یا کمرنگ دیده میشوند و جایگاه قرارگیری آنها در کنار یکدیگر تنها به واسطه نورشان برای ما معنادار شده است.
فصل نخست کتاب درباره تاریخچه نجوم و دیدگاههای دانشمندان درباره حرکت اجرام سماوی است. توضیح نظریههایی چون زمین مرکزی و خورشید مرکزی در این بخش آورده شده است.
در توضیح نظریه خورشید مرکزی باید گفت؛ یکی از نظریههای مهم که نقطه پیشرفت علم ستاره شناسی هم به حساب میآید، نظریه خورشید مرکزی است که با ظهور دانشمندانی چون نیکلاس کوپرنیک لهستانی، یوهانس کپلر آلمانی و گالیله ایتالیایی رواج و گسترش یافت. این نظریه ابتدا از سوی کوپرنیک مطرح و بعدها توسط کپلر و گالیله بسط داده شد.
روایت خورشید در مرکز عالم
داستان از اینجا شروع میشود که فیلولائوس فیلسوف یونانی در قرن چهارم پیش از میلاد که یکی از شاگردان فیثاغورس نیز بود، اولین کسی بود که موضوع حرکت وضعی زمین را مطرح کرد؛ پس از او نیز هراکلیدس پونتسی حرکت انتقالی زمین را مطرح کرد. آریستار خوس فیلسوف و منجم قرن سوم پیش از میلاد، نظریهی این دو نفر را ادغام کرد و اولین نظریه ی خورشید مرکزی را پیشنهاد داد و ادعا کرد که خورشید در مرکز عالم قرار گرفته و زمین و سیارات دیگر در مسیری کاملا مدور به دور آن می چرخند؛ با این همه نیکولاس کوپرنیک اولین کسی بود که این نظریه را با فرمولبندی دقیق هندسی و ریاضی مطرح کرد. بر این اساس کوپرنیک به این نتیجه رسید که میان مدار سیارات و جایگاه آنها ارتباطی وجود دارد و هر گونه تغییر مکانی در هر قسمت از آن، باعث به هم خوردن قسمت های دیگر و در نهایت همه ی جهان میشود.
در واقع او مدعی بود که برتری نظریهاش در زیبایی و سادگی آن است و در کتاب «گردش افلاک» خود، در این باره میگوید: «در میانه همه، خورشید بدون حرکت میپاید، به راستی چه کسی در این معبد عظیم و زیبا منبع نور را در جایی جز آنجا که بتواند همه قسمتهای دیگر را بیفروزد و روشنایی بخشد، قرار دهد؟ پس در اساس این برگزیدگی، تقارن قابل ستایش در جهان و هماهنگی بارزی در حرکت و اندازه ی کرات مییابیم، آنچنان که به هیچ وجه دیگری نمیتوانست باشد.»
گفتنی است در فصل دوم نویسنده مانند یک دایرهالمعارف به درج معانی واژگان و عبارت پرتکرار در این علم پراخته است. همچنین فصل سوم کتاب «آشنایی با ستارهشناسی» موضوعاتی چون ستارهشناسی رصدی بررسی شده و صفر تا صد رصد آسمان شب در این بخش معرفی شده است. در نهایت نویسنده در فصل چهارم انواع تلسکوپها که مهمترین ابزار برای یک ستارهشناس به حساب میآید را بررسی کرده است.
برگی از کتاب
در بخشی از کتاب در توضیح سال نوری امده است؛ «در بین عوام ایت تصور اشتباه رایج است که سال نوری واحد زمان است چراکه در آن از واژه سال که واحد سنجش زمان است استفاده شده و همین باعث این برداشت اشتباه شده است اما همانطور که پیشتر گفته شد سال نوری واحد سنجش مسافت است. درواقع سال نوری مقدار مسافتی است که نور در خلا در مدت زمان یک سال طی میکند. ....»
کتاب «آشنایی با ستارهشناسی» در 135 صفحه، با تیراژ پانصد نسخه و به قیمت پنجاه هزار تومان از سوی انتشارات گیتاشناسی تایستان امسال راهی بازار کتاب شد.
نظر شما