توماس پین از هواداران نظری انقلابهای آمریکا و فرانسه بود و جزو «پدران قانون اساسی آمریکا» به شمار میرود و «بحران» از مهمترین آثار او محسوب میشود.
توماس پین، از جمله اندیشمندانی است که با تألیف کتاب «حقوق انسان» ادموند برک، فیلسوف محافظهکار را به باد انتقاد گرفته و بر سنت انقلابی و آزادی انسانها تأکید کرد.
توماس پین ـ که در آمریکای امروز از او به عنوان یکی از «پدران بنیانگذار» یاد میکنند ـ فیلسوف و اندیشمند درجه اول نبود، اما میدانست افق آینده را برابر چشمان ساکنان قاره نو بگشاید و به آنها مزایای متحد ماندن و تشکیل اتحادیهای از ایالات را بیاموزاند و برای رسیدن به استقلال از ژنرال جورج واشنگتن بردهدار و توماس جفرسون متفکر سیاسی و بنجامین فرانکلین دانشمند و سیاستپیشه همزمان استفاده کند. او اعلام کرد: «روزگار ما را یافته است».
توماس پین جزوه مینوشت و به چاپخانهها میفرستاد تا به شمارگان اناجیل چهارگانه در دسترس دو دلها و مرددها قرار گیرد؛ روی چهارپایه میرفت و برای مهاجران از گوشهگوشه جهان کهن و هموطنان سابقاش، انگلیسیها و ایرلندیها، دزدان و گرسنگان و طلاجویان و فراریان داد سخن میداد تا آنها را متقاعد کند که چرا باید از زیر مهمیز سربازان و پادشاه بریتانیای کبیر آن زمان خود را خلاص کنند و براساس احترام به مالکیت خصوصی بدون حصر و محدودیت و نیز آزادیهای فردی و اجتماعی زاده عصر روشنگری و آثاری که متفکران سده هیجدهام در بریتانیا و قاره اروپا مینوشتند، کشوری به وسعت یک قاره را مستقل کنند و از رقابت حکومتهای استعمارگر مانند فرانسه و اسپانیا با استعمارگر قویتر، بریتانیای کبیر به نفع خود بهره ببرند تا به هدف برسند.
در مقدمه مترجم در کتاب حقوق انسان به قلم توماس پین به دفاع از لویی شانزدهم میبینیم که پادشاه مستبد فرانسه، مدافع استقلال و خلاصی آمریکا از استعمار بریتانیای کبیر است. او در جزوه «بحران» همچون جزوات دیگرش «عقل سلیم» و «حقوق انسان» و «عصر خرد» فضل نمیفروشد اما با فاضلان مدافع نظامهای پادشاهی کهن اروپا پنجهدرپنجه میاندازد و از قانون اساسی قابل تغییر و حق مالکیت خصوصی بیحدوحصر و آزادی وجدان و اندیشه و نیز آزادیهای فردی و اجتماعی با زبان همهفهمی دفاع میکند و در واپسین سالهای سده هیجدهم به آنجا میرسد که بگوید «کلیسای من ذهن من است.» او باورمند به فرقه کویکر بار میآید و از انگلستان فرار میکند اما در آمریکا در جزوه «عصر خرد» به مسیحیت منهای نهاد کلیسا و روحانیت میرسد و از اناجیل برای کسب استقلال و انقلاب در آمریکا و فرانسه بهره میگیرد.
در ابتدای کتاب نیز چنین آمده است: «زمانهایست که روح انسانها را میآزماید: سرباز تابستان و وطنپرست روزهای آفتابی، در این بحران، از خدمت به کشورش سرباز میزند؛ اما آن فردی که اکنون به پا میخیزد، سزاوار عشق و سپاس مردان و زنان است. جباریت، مانند جهنم است و به آسانی فتح نمیشود؛ با این همه این دلداری را به خودمان میدهیم که هر اندازه کشمکش سختتر، باشد پیروزی با شکوهتر میشود. آنچه که ارزان به دست آوریم، عزیزش نمیداریم: تنها گرانی و کمیابی است که به هر چیزی ارزش میدهد.
این خداوند است که قیمت درست را بر کالاها میگذارد. و در واقع جای شگفتی است، اگر کالا آسمانی همچون آزادی ارزشی چنین گران نداشته باشد. بریتانیا، با ارتشی که برای اجرای جباریت دارد، اعلام کرده است که حق دارد (نه فقط مالیات بگیرد) بلکه «ما را در تمام موارد به بند کشد» و اگر آن روش به بند کشیدن، بردگی نیست، پس دیگر چیزی به نام بردگی در روی زمین وجود ندارد، حتی این اصطلاح برای قدرت نامتناهی خداوند ناسپاسی است.
پس از تعمقات بسیار در کنج عزلت، باید قبول کرد که بریتانیا به آمریکا رشک میبرد زیرا برای حکمرانی درست، خوب از راه دور، از آمریکا غافل است و دربارهاش چیزی نمیداند ... و آنچه ما در اینجا میخواهیم بدانیم این است که چه کسانی استقلال میخواهند و چه کسانی نمیخواهند؟ به همین سادگی آنهایی که استقلال آمریکا را طلب میکنند، از آن آرمان حمایت خواهند کرد، و بقیه بیشک با درک معقولیت آرمان استقلال هزینه آن را خواهند پرداخت و کسانی با این آرمان مخالفند یا میخواهند به آن خیانت کنند، باید منتظر داغ و درفش و طناب دار سرنوشت باشند.
ضرورت متناسبسازی پلیس درونی ما با اوضاع و احوال روزگار آنقدر بدیهی است که هیچ جای انکار ندارد. ایمنی همه جوامع به آن بستگی دارد و اگر ضرورت را نادیده بگیریم؛ فرجام کار یا رخوت در جامعه است و یا شورش و عصیان. از اساس هدف اصلی حاکمیت تشویق و حمایت از رعایای نیک و سرکوب و تنبیه آحاد بد جامعه بوده است و مرز این دو گروه از افراد باید رعایت شود.»
در ستایش آزادی
آنچه در این کتاب درباره آن بسیار سخن رفته است سخنرانی توماس پین در ستایش آزادی است. چنانچه در این باره بیان کرده است: «انسانهایی که در دفاع از آزادی خود صادق هستند، همیشه نگران شرایطی هستند که علیهشان است، این نگرانی پیامد طبیعی و واکنش صادقانه همه دلبستگیهای اراداتمندانه است و فقدان چنین واکنشی خسران و گناه است. اما دلمردگی و پکری، فقط لحظهای سراغ آدمیزاد میآید و خیلی زود با شور و قدرت امید از میدان دل بدر میرود و جای خود را به رشادت و پایمردی میدهد و در مدت کوتاهی عرصه خطر کردن و قهرمانی میشود.
در ناصیه هر آرمانی رازی هست که ما همیشه از قضاوت درباره آن غافل بودهایم. این بسیار آزارانده است که ببینیم دشمنی به سمت کشوری میآید، ولی در عین حال، هجوم و پیشروی دشمن فرصتی است مغتنم تا بکوشیم شکست را بر آن دشمن تحمیل کنیم. هرچقدر بیماری به بحران نزدیک شود، امکان درمانش بیشتر میشود، خرابی چون که از حد بگذرد آباد میگردد.»
کتاب «بحران» نوشته توماس پین ترجمه رامین مستقیم در 94 صفحه به بهای 20 هزار تومان از سوی نشر روشنگران و مطالعات زنان به چاپ رسیده است.
نظر شما