یکی از فعالیتهایی که نابینایان و افراد دارای معلولیت حرکتی -از قدیم تا الآن - داشتهاند، مداحی، مرثیهسرایی و حتی منبر رفتن و تبلیغ دین و تبلیغ مذهبی بوده است. با توجه به اینکه شما عضوی از این صنف هستید، توضیحاتی در این مورد بفرمایید؟
به هرحال نابینایان همانطور که شما فرمودید، در عصر حاضر، بلکه در اعصار گذشته، حتی در زمان رسول خدا و در زمان ائمه اطهار (ع)، از جمله امام صادق (ع)، نسبت به امورات تبلیغی دین اسلام همت داشتهاند. از آنجایی که به هرحال خداوند متعال به واسطه این نعمتی که از فرد نابینا میگیرد، استعداد ویژهای را به او میدهد، لذا عده زیادی از نابینایان تلاش میکنند که خودشان را در مسیرهای مذهبی و فرهنگی قرار بدهند. خوشبختانه آن هوش و آن ذکاوت و آن دقت نظر دوستان نابینا باعث شده که ما در بین نابینایان کشور عزیزمان ایران از گذشته تا به امروز و حتماً در آینده افرادی را داشته باشیم که مداحان موفق و تأثیرگذاری باشند. مانند حاج اصغر زنجانی، حاج مهدی منصوری و دیگر دوستانی که سابقه کار دارند.
چه ویژگیهایی باعث موفقیت این قشر بهویژه نابینایان در عرصه مداحی شده است؟
اولین ویژگی قطعاً همت بچههای نابیناست. این «همت کردن» آن هم با شرایط سختی که در بحث مداحی برای نابینایان وجود دارد، یک امر مهم است. دومین ویژگی قطعاً و یقیناً تشویق افرادی است که اینها را میبینند و برنامههای اینها را نگاه میکنند.
یکی دیگر از ویژگیهایی که میتوانم به آن اشاره کنم، و البته مهمترین ویژگی است، عنایت و توجهی است که به نظر من اهل بیت علیهم السلام نسبت به بچههای ما دارند، و این عزیزان را اینطوری برای خودشان به قول ما میخرند و برای خودشان جدا میکنند. عنایت اهل بیت علیهم السلام است که باعث میشود یک فرد نابینا با تمام مشکلات موجود تبدیل شود به یک مداحی که علم فراوانی در زمینه مقتلشناسی و شعر و موارد اینچنینی دارد.
افرادی مثل حجتالاسلام رفیعی که بر اثر فلج اطفال آسیب حرکتی دارند، از منبریهای مشهور در سطح کشور هستند. آیا در گذشته هم چنین افرادی را در کشور داشتهایم؟
در بحث منبر ذهنم چندان یاری نمیکند اما در بین نابینایان همین الآن افرادی را داریم که حتی عالم هستند. به عنوان مثال ما آیتالله سیدمحمدرضا امام جزائری داریم که ساکن نجف است و به قم رفت و آمد دارد، ایشان شخصیتی هستند که درس خارج دارند. طلاب و عزیزانی که الآن دارند این مصاحبه را میخوانند و افرادی که درواقع اهل حوزه هستند میدانند که درس خارج یک موضوع تخصصی حوزه است و نمیشود هرکسی وارد بشود و فردی که وارد این حیطه میشود باید مجتهد شده باشد و باید به یک مقامی رسیده باشد که بتواند این کار را انجام بدهد. آیتالله امام جزائری از دو چشم نابینا هستند و با این وجود به خوبی از عهده این مسئولیت برمیآیند، و نکته جالب این است که ایشان از دوران کودکی نابینا بودهاند، و با این شرایط توانستهاند به این جایگاه مهم برسند.
در «بحث مداحان» ما از گذشته افرادی مثل حاج ذبیحالله ترابی را داشتهایم، ایشان یکی از پیشکسوتان مداحی در تهران هستند و نسبت به مداحی ایشان توجه خاصی وجود دارد. اینها ازجمله آن افرادی هستند که ما میشناختیم چه بسا در گذشته قبل از ما افرادی بودهاند که شاید نامآشنا نبودند.
به نظر شما بحث درباره مداحانی که به نوعی دچار معلولیت هستند، چه اهمیتی میتواند داشته باشد؟
من همینجا خوب است اشاره بکنم به فعالیتی که با همکاری دوستانمان در «دفتر فرهنگ معلولین» در سال 1397 داشتیم. به اتفاق این عزیزان آمدیم برای شناخت بهتر مداحان نابینا در بین مردم، کتاب «شور حسینی تا مرثیه سرایی» با موضوع «شناسایی افراد مداح در بین مردم جامعه» را با همت و حمایت دفتر فرهنگ معلولین و انتشارات توانمندان منتشر کردیم. خب اهمیت انتشار این کتاب چیست؟ ببینید، ما باید در جامعه خودمان به مردممان آگاهی بدهیم که اگر یک فردی از ناحیه بینایی محروم شد، با این وجود او میتواند کارهای مهمی را انجام بدهد. خب هر شخصی در تخصص خودش واقعاً همت کند و افراد اینچنینی را در حوزه خودش معرفی بکند. ورزشکارها بیایند ورزشکارهایشان را معرفی کنند، موسیقیدانها بیایند موسیقیدانها را معرفی بکنند، مداحها هم آمدهاند معرفی کردهاند، و اگر انشاالله خدا توفیق بدهد قصد بر این است که مداحان سراسر کشور را هم در یک مجموعه مشابه معرفی بکنیم.
اگر یک فرد نابینا به عنوان یک فرد مداح در بین مردم شناخته بشود، آنوقت ما به نتیجه میرسیم که در بین مردم تأثیرگذار است. ما امروز میبینیم وهابیان میآیند نابینایان خودشان را تربیت میکنند که آن افکار پلید و گمراهانه خودشان را تبلیغ بکنند. خب وقتی این آدم جاهل میآید از ذهن نابینا اینطوری سوءاستفاده میکند، چرا ما حسن استفاده نکنیم؟ چرا جامعه ما باید نسبت به این موضوع دقت نداشته باشد که نسبت به بچههای مداح توجه داشته باشد و آنها را مورد تأیید قرار بدهد و بررسی بکند؟ این هدف اصلی و اهمیتی است که باید به این موضوع توجه داشته باشیم.
چه عاملی باعث شد که شما با این دوستان گفتگو بکنید و آن را بهصورت یک مجموعه به چاپ برسانید؟ به عبارت دیگر انگیزه شما از تألیف این کتاب چه بوده است؟
موضوع بچههای نابینا و اهمیت آن را توضیح دادم. آنچه که انگیزه اصلی ما شد، این بود که ما بیاییم و یک گامی برداریم، بخاطر اینکه جامعه ما این افراد را بهتر بشناسد.
مدیریت دفتر فرهنگ معلولین با بنده صحبت کردند در خصوص مداحهای دارای معلولیت، و به من گفتند که چه کاری میشود انجام داد برای اینکه ما یک حرکت اطلاع رسانی در سطح مداحان نابینا داشته باشیم. گفتم ما اولین کاری که میکنیم این است که بیاییم اینها را بشناسانیم. چرا الآن مردم ما بیشتر موسیقیدان میشناسانند؟! خب آنها هم خوب است، اما چرا ما این کار را نکنیم؟ چرا ما از این ظرفیت استفاده نکنیم؟ گام اولی که ما برداشتیم معرفی مداحان نابینای استان قم است. ما در این کتاب با خانمهای مداح نیز مصاحبه کردیم، خانمهایی که در جلسات و مراسمهای خانمها شرکت میکنند و مداحی میکنند.
در مصاحبهها من با افرادی صحبت کردهام که به نوعی مخاطبین خاص بعضی از این مداحان خانم بودند. همین خانمهایی که من با آنها مصاحبه کردهام، با خانمهای آشنایشان که صحبت کردم، به قدری از شخصیت اینها و از نوع تأثیرگذاری آنها صحبت میکردند، که برای من شگفت انگیز بود. خب چرا نباید این مداحان تأثیرگزار شناخته شوند؟ این بود که نهایتاً تصمیم گرفتیم این کتاب را در اولین گام منتشر نماییم. اگر اتفاق خاصی نیفتد در سالهای بعد گام دوم این قضیه که مربوط به نابینایان مداح سراسر کشور است را بتوانیم کار بکنیم.
آیا در استانهای دیگر مداحها و مرثیهسرایان دارای معلولیت را شناسایی کردهاید؟ با آنها ارتباط دارید؟
در تمام ایران عزیزمان معلولان مداح زیادی داریم. آقای حاج اصغر زنجانی و آقای مجید موحد نابینایانی از استان زنجان هستند. آقای حاج مهدی منصوری نابینا از استان اصفهان است. هم مداحان دارای معلولیت جسمی داریم و هم مداحان نابینا، و الحمدالله داریم میبینیم که روز به روز به تعداد روحانیون نابینا افزوده میشود، که این یک گام جدیدی است. وقتی مداح نابینا اینطوری بتواند تأثیرگذار باشد، روحانی قطعاً تأثیر دوبرابری خواهد داشت.
برای دستیابی به اطلاعات در راستای چاپ کتاب از چه روشی استفاده کردید؟ چطور تجارب آنها را جمعآوری کردید؟
من با توجه به شناختی که نسبت به دوستان مداح در قم داشتم، و البته با توجه به ظرفیتی که از معلولان موفق در لیست بانک جامع اطلاعاتی «دفتر فرهنگ معلولین» وجود داشت، مداحان نابینای آقا و خانم را شناسایی کردیم، و از طریق گفتگوی اختصاصی پاسخ سؤالات را دریافت میکردیم و به صورت مستقیم از خودشان تجربههایشان را گرفتیم. مخاطب ما اگر کتاب را مطالعه کند، متوجه میشود که کل کتاب مصاحبههایی است که با مداحان نابینا موفق انجام دادهایم.
به نظر شما آسیبها و کمبودهای این صنف چیست و چه نهادهایی میتوانند در این زمینه کمک رسان و حمایت کننده باشند؟
ببینید! مداح روشندل و کلاً فرد نابینا مشکلاتش دوبرابر است. خصوصاً در جامعه امروز ما هرچه امکانات بیشتر شده متأسفانه مشکلات هم بیشتر شده است. یکی از کارهایی که باید انجام بدهیم نسبت به این عزیزان، در اختیار قرار دادن امکانات ویژهای است که اینها لازم دارند، ازجمله کتابهای مقتلی که باید صوتی و گویا بشوند و هنوز نشدهاند. خب همه مداحهای نابینا ما شاید نتوانند به فایلهای وُرد یا پیدیاف دسترسی داشته باشند، و برای این موضوع باید یک فکر اساسی بشود و منابع علمی مورد نیاز آنها را به صورت صوتی یا به خط بریل در اختیارشان گذاشت. این وظیفه سازمان بهزیستی و وزارت فرهنگ و ارشاد است ولی کمتر ارادهای برای حل این مشکل از آنها دیدهایم.
دوم اینکه یک بستر مناسب و ویژهای را فراهم بکنیم برای اینکه اینها را دور هم جمع کنیم و یک تشکیلاتی مانند «کانون مداحان نابینا» راه اندازی کنیم، که از این طریق بتوانیم اطلاعات بهروز این افراد را جمعآوری و داشته باشیم.
سومین نکته این است که یک سری امکاناتی برای افراد نابینا وجود دارد که اینها برای فرد نابینا واقعاً نیاز است. مداح نابینا کاغذ بریل را قطعاً نیاز دارد، چون باید شعر بنویسد. ما اینقدر نگوییم حتماً همه باید حافظ اشعار باشند. نمیتوانیم از همه توقع یکسان داشته باشیم، این یعنی صورت مسأله را پاک کردن، که ما بیاییم بگوییم خب شعر را حفظ کنند و این جواب نشد. همه سطح ذهنیشان یکسان نیست. اصلاً شاید دیدگاه افراد یک سبکی باشد که احتیاج داشته باشند به نوشته.
به نظر شما وظیفه مداحان دارای معلولیت در عرصههای مختلف چیست؟
اولین وظیفه مداحان نابینا این است که از این وضعیت نابینایی خودشان سوء استفاده نکنند. اینکه میگویم «مداح نابینا»، بخاطر این است که خودم از این صنف هستم، وگرنه این موضوع درباره سایر معلولین نیز صدق میکند. سوء استفاده فرد مداح نابینا از این وضعیت عبارت از این است که ما بگوییم چون نابینا هستیم برویم سیدی گوش کنیم نوار گوش کنیم، هرچه آنجا گفت برویم در هیأت بخوانیم. این اشتباه است و این کار را نباید بکنیم.
دومین وظیفه فرد نابینا این است که مطالعه صحیح داشته باشد. یعنی برود به سمت مطالعهای که حتی دیگران هم شاید دنبالش بگردند، و برای خودش یک منبع بشود. اگر این کار را انجام دهد مطمئناً مداح ممتاز و موفقی خواهد شد.
سومین موضوع برقراری ارتباط صحیح اجتماعی با افراد است. یعنی یک فرد مداح باید یک آدم اجتماعی باشد، مخصوصاً در بین نابینایان. چرا؟ مداح نابینا اگر گوشهگیر باشد، نمیتواند تأثیرگذار باشد. مداح نابینا اگر نسبت به امورات خودش دقت لازم را نداشته باشد، نمیتواند تأثیرگذار باشد. او وقتی که میرود بالای منبر نماینده دو گروه است. نماینده گروهی که مردم به آنها اعتماد میکنند و نسبت به اهل بیت یاد میگیرند و نماینده جامعه نابینایان. یعنی هر رفتاری داشته باشد جامعه نابینایان از وی الگو میگیرند.
با توجه به ظرفیتهای این بخش که بینظیر هم به نظر میرسد، به نظر شما آیا سازمان بهزیستی به عنوان متولی اصلی این جامعه در این زمینه برنامهریزیای برای پیشرفت و رشد این عزیزان داشته یا نه؟
متأسفانه ما ندیدیم که سازمان بهزیستی و اداراتی که داعیه حمایت از نابینایان را میکنند، موضوع مداحان نابینا را در دستور کار قرار بدهند. اگر چنین موضوعی را در دستور کار قرار داده بودند، امروز شاهد همان بحث کانون مداحان نابینا در سراسر کشور بودیم. متأسفانه بهزیستی نسبت به این قضیه توجهی نداشته است. بهزیستی دارالقرآن دارد که این خیلی خوب است، ولی میتواند یک مجموعهای را هم برای مداحان و روحانیون، ولو یک دفتر کوچک، داشته باشد، که توسط آن مداحان و روحانیون نابینا را حمایت اجتماعی و فردی بکند. مثلاً میتواند در حوزه علمیه نسبت به تحصیل روحانیون نابینا وارد عمل بشود و این موضوع را پیگیری بکند، و با آنها رایزنی بکند و به یک توافقی برسد. یا مثلاً در بحث مداحان نابینا میتواند یک بانک اطلاعاتی ایجاد کند، یا با وزارتخانهها و سازمانهای دیگر در این زمینه تفاهمنامه منعقد نماید. ولی متأسفانه بهزیستی راجعبه این قضیه تا امروز هیچ اقدامی انجام نداده و در لیست اولویتهای آنها نیست، یا حداقل اینکه ما چیزی ندیدهایم.
شما در کتابتان در دو فصل مجزا با خانمها و آقایان مداح نابینا گفتوگو کردهاید. در فصل دوم با پنج نفر از آقایان و در فصل سوم با سه نفر از خانمها مصاحبه داشتهاید. در رابطه با این یک توضیح کوتاه برای ما میفرمایید؟
عرض میشود که من با آقایان بابکی، علیاکبری، ملکنژاد و بوستانی مصاحبه کردم، که اینها اطلاعات و تجربیات کاری خودشان را در خصوص نوع کاری که انجام میدهند در اختیار ما قرار دادند. همچنین به همین نحو مصاحبهای که دفتر فرهنگ معلولین با بنده انجام داده نیز جزء این پنج مصاحبه است.
در مورد خانمهای مداح هم سه تا از خانمهایی که با آنها مصاحبه کردهام، خانمها مسرور و احمدی و بقالیزاده بودند. در مورد بحث خانمها من شخصاً خودم خواستم که این اضافه بشود. بخاطر اینکه ما باید آگاهی دهیم که تأثیرگذاری همه جوره بوده است. واقعاً این خانمهایی که من با آنها مصاحبه کردهام افرادی بودند که برای اطرافیان و همنوعان خودشان الگو بودند. بسیار مسأله مهمی است که این خانمها برای روضه حتی به شهرستانهای دیگر نیز دعوت میشوند.
خیلی ممنون از توضیحاتتان، اگر در پایان صحبتی باقی مانده بفرمایید.
من امیدوارم دوستانی که این مصاحبه را میخوانند، نسبت به توانمندی نابینایان آگاهی بیشتری پیدا کنند، و اگر تاکنون به این نتیجه نرسیدهاند کتابهای مربوط به این موضوع، از جمله کتاب «شور حسینی تا مرثیهسرایی» که ما در آن به معرفی مداحان نابینا پرداختهایم، را مطالعه کنند. ضمن اینکه امیدوارم انشاالله به روزی برسیم که بتوانیم کانون مداحان نابینا را در سراسر کشور راهاندازی کنیم.
نظر شما