زهرا عبدی، نویسنده و منتقد ادبی، معتقد است چاپ دستنوشتههای کودکان به عنوان کتاب، کار درستی نیست و آسیبزننده است.
نوشتن یعنی انتقال دانش، یک کودک چه دانشی دارد که بتواند به دیگران منتقل کند؟ کدام نویسنده و اندیشمند عالم ادبیات جهان یا ایران بوده که از کودکی کتابی از او منتشر شده باشد؟ آنها در دوران کودکیشان فقط کتابهای بسیاری خواندهاند تا بتوانند بنویسند.
کودکان و نوجوانان آثارشان را برای نشریات بفرستند
در دوران کودکی بهتر است که بچهها با یک مرکز ادبی مرتبط باشند. آثاری را که مینویسند برای نشریات کودک و نوجوان بفرستند تا کار شود. در نشریات یک قسمت مخصوص آثار ارسالی مخاطبان است. خیلی از نویسندهها از همین بخش شروع کردهاند. ارتباط با این طور مراکز به کودکان علاقهمند انگیزه میدهد تا بهتر و بیشتر فعالیت کنند.
ما که بزرگسالیم با هر نقد و نظر درباره کتابهایمان مدام شوکزده میشویم. کودک توان مواجهه با نظرات افراد غیرکارشناس خانوادهاش را ندارد، مخصوصا خانوادههایی که خودشان را در هر رشتهای متخصص و محق ارایه نظر میدانند. از سویی تمجیدهای غیرتخصصی طرفدارنش هم باعث ایجاد توهم و خودبزرگبینی و یا دریافت نظرات منفی درباره اثر موجب سرخوردگی میشود.
بزرگسال میتواند گروهها و جریانهای ادبی را شناسایی و با گروهی متصل یا منفصل شود. به جهانبینی برسد و به آن وفادار بماند و با وجود تمام نقدها به آرمانهایی دلخوش باشد تا بتواند دلگرم باشد و ادامه دهد و در این میان یک کودک مثل بادبادکی بدون نخ رها خواهد بود.
هدف از چاپ، ورود یک کتاب به این صنعت نیست بلکه پرورش و معرفی یک انسان متفکر و خلاق و اندیشمند است. ما سالها کار میکنیم و هنوز اساتیدمان میگویند برای چاپ عجله نکنید. برای هر یک صفحه متن، مجازی و حقیقی پنبه اثر را میزنند و گاهی از نشر اثر به شدت پشیمان میشویم اما دیگر نمیشود کاری کرد. آیا یک کودک نو رسته تاب این آشفته بازار را دارد؟
کودکتان را قربانی فخر فروشیهایتان نکنید
من ساده و رک به والدین میگویم: کودکتان را قربانی فخر فروشیهایتان نکنید. داستانش را ببرید یک مرکز خدمات کامپیوتری صفحهآرایی کرده و با چند فریم تصویر به شکل یک بروشور ساده با چاپ دیجیتال چاپ کنید و به فامیل بگویید فقط برای یادگاری! همین!
رفتارها و عملکرد کودکان با عکسالعملهای بزرگسالان متفاوت است. بر خلاف ما که هر کاری را برای دریافت پاداش و منفعت (دنیوی و اخروی) انجام میدهیم. کودکان بسیاری از کارهایشان را بر اساس تکانشهای درونی انجام میدهند. مثلا وقتی به یک کودک بگویی «برایم یک نقاشی بکش» فورا و بدون چشمداشت هر چه در چنته دارد رو میکند و با نهایت توانمندیهایش اثری خلق میکند. این روش موجب نشاط و انرژی برای او خواهد شد. در کار ادبی هم باید همینطور باشد. ما با تکانشهای بیرونی و مقطعی مثل جایزههایی بزرگ یا چاپ کتابش به صورت مستقل او را شرطی میکنیم و عملی بیگانه با فطرتش انجام میدهیم.
نظر شما