استاد تمام تاریخ و ادبیات کلاسیک دانشگاه سیدنی در یادداشتی اعتقاد دارد که در میان رمانهای کلاسیک در دوران قرنطینه بیشترین توجه باید به شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری اختصاص یابد.
«جولیا کینت» (Kindt) استاد تمام تاریخ و ادبیات کلاسیک دانشگاه سیدنی در یادداشتی اعتقاد دارد که در میان رمانهای کلاسیک در دوران قرنطینه بیشترین توجه باید به شازده کوچولو نوشته آنتوان دوسنت اگزوپری اختصاص یابد چون این رمانی است که در حقیقت حال و هوای این روزهای جهان را روایت میکند. این استاد دانشگاه استرالیایی به آمارهای غیررسمی از دانشجویان خود اشاره میکند که میگوید رمان شازده کوچولو در میان مردم نسبت به دیگر رمانها محبوبیت بیشتری پیدا کرده است.
سال ۱۹۳۵، هواپیمای سنت اگزوپری، که برای شکستن رکورد پرواز بین پاریس و سایگون تلاش میکرد، در صحرای بزرگ آفریقا دچار نقص فنی شد و به ناچار در همانجا فرود آمد. همین سانحه دستمایه نگارش شازده کوچولو شد که اولین بار در سال 1941 منتشر شد. در این رمان شخصیت قهرمان داستان، خلبانی بینام، پس از فرود در کویر با پسر کوچکی آشنا میشود.
پسرک به خلبان میگوید که از سیارکی دوردست میآید و آنقدر آنجا زندگی کرده که روزی تصمیم میگیرد برای اکتشاف سیارههای دیگر دیار خود را ترک کند. او از دیگر سیارکها تعریف میکند که در یکی تنها ساکن آن پادشاهی است که بر خودش حکومت میکند. در سیارک بعدی مردی خودپسند را پیدا میکند و در سیارکهای بعدی نیز به چیزهای عجیبتری برخورد میکند که برای آنها عادی شده است.
به اعتقاد کینت نکته اصلی شازده کوچولو برای دنیای کنونی این است که در این جهان تا قبل از پیدایش ویروس کرونا همه در دنیای زندگی میکردند که هیچ ارتباطی به دنیای دیگران نداشت و قرنطینه تازه به مردم فهماند که در چه دنیای کوچکی زندگی میکردند.
پادشاه سیارک اول فکر میکرد که همه برده او هستند ولی در واقع هیچ کس در سیارک او زندگی نمیکرد. در سیارک مرد خودپسند همه باید او را تحسین میکردند ولی در واقع هیچ کس این کار را نمیکرد. در سیارک سوم مردی چراغ تنها خیابان را روشن میکرد و هر روز بدون دلیل این کار را تکرار میکرد. در سیارک چهارم مرد تاجر ستارههایی را که میدید میشمرد و فکر میکرد همه آنها مال او هستند.
استاد دانشگاه سیدنی در ادامه یادداشتش به این نکته اشاره میکند که شازده کوچولو دنیای قبل از کرونا را تصویر کرده است که چگونه مردم به چیزهای عجیب و غریب عادت کرده بودند و حالا فهمیدند که چیزهای باطلی بودند. شاید شخصیتهای شازده کوچولو سرنوشتهای متفاوتی را تجربه کردند ولی همگی در این قضیه اشتراک داشتند که همگی با کارهایشان دنیای خودشان را کوچک میکردند. قرنطینه شعاع فعالیتهای فیزیکی ما را کاهش داد تا متوجه بشویم که خیلی هم کاری نمیکردیم. یک سری کارهای آنلاین و غیرآنلاین شده بود عادت هر روزه ما و حالا با قرنطینه شخصیتهای شازده کوچولو به یک سرنوشت سوق داده میشوند.
شازده کوچولو در جایی از رمان میگوید جایی که مردمان شما زندگی میکنند، هزاران گل سرخ در یک باغ کاشته میشود ولی هنوز آنها نمیتوانند چیزی را که (گلی را که) میخواهند پیدا کنند.
نظر شما