کتاب «زنانی که جهان را بهتر کردند» نوشته جولیا آدامز با ترجمه محمد کریمی، به معرفی 87 زن موفق و تاریخساز از رهبران سیاسی و فعالان اجتماعی، دانشمندان و مخترعان، هنرمندان و نویسندگان تا ورزشکاران و ماجراجویان میپردازد.
هلن کِلِر: هرچند جهان پر از رنج است، در کنار آن پر از غلبه بر رنجها نیز هست
«هلن کِلِر در آلابامای آمریکا به دنیا آمد. نوزاد سالمی بود، ولی در نوزدهماهگی به مرضی مبتلا شد که او را نابینا و ناشنوا کرد. از آنجا که نمیتوانست چیزی بشنود، حرف زدن را هم یاد نگرفت. چون کسی او را درک نمیکرد، رنجور، خشمگین و بدخلق شده بود. در شش سالگی، مادرش توانست مربیای پیدا کند که زندگی او را عوض کرد. آنا سالیوان که خود نیز تا حدودی نابینا بود، متوجه شد هلن نیازمند نظم، مهربانی و بالاتر از همه، راهی برای برقراری ارتباط است. آنا کار خود را با اشاره به اشیاء مختلف و نامهای ساده و کوتاه شروع کرد. او با استفاده از انگشت خود، حرف به حرف کلمات را در دست هلن مینوشت.
هلن خیلی سریع یاد میگرفت. طی چند ماه توانست بین کلمات و اشیاء ارتباط برقرار کند، جملات را با خط بریل بخواند و حتی با استفاده از قلم بنویسد. ده سالش که شد توانست با قرار دادن انگشتانش روی حنجره، زبان و لبهای معلمش و حس کردن ارتعاشهای صوتی، حرف زدن را یاد بگیرد. هلن اولین زن نابینا و ناشنوایی بود که توانست مدرک دانشگاهی کسب کند. او آموزگاری معنوی و نویسندهای مشهور در سطح جهان شد. زندگینامه خودنوشت او با نام «داستان زندگی من» در سال 1903 چاپ و بعدها به پنجاه زبان ترجمه شد. هلن در کنار تلاش برای بهبود وضعیت زندگی افراد معلول، در دفاع از حقوق زنان نیز جنبشی به راه انداخت و سخنرانیهایی کرد.»
شِریل سَندبرگ: دنیایی که واقعا برابری در آن حکمفرما باشد، دنیایی است که در آن زنان نیمی از کشورهای جهان را اداره کنند و مردان نیمی از خانهها را
«شریل سندبرگ، یکی از موفقترین و تأثیرگذارترین رهبران کسبوکار است. او که در واشنگتن آمریکا به دنیا آمده، در دانشگاه هاروارد ماساچوست در رشته اقتصاد تحصیل کرد و در آن دانشگاه گروهی به نام «زنان در اقتصاد و دولت» را بنیان گذاشت. یکی از مربیان او اقتصاددانی به اسم لاری سامرز بود. او بعدها از سال 1991 تا 1993 برای لاری در بانک جهانی کار میکرد و بعد از اخذ مدرک کارشناسی ارشد بهعنوان رئیس منابع انسانی او در دپارتمان خزانهداری مشغول بهکار شد. شریل در سال 2001 با پیوستن به گوگل، وارد دنیای فناوری شد. وظیفه شریل این بود که راهی پیدا کند که سود بیشتری عاید شرکت شود. او با فروش تبلیغات، این درآمد را حاصل کرد و به سِمَت معاونت ارتقا یافت.
در سال 2008 موسس فیسبوک، مارک زاکربرگ، شریل را بهعنوان نفر دوم بعد از خود در شرکت بهکار گمارد. فیسبوک چهارساله بود و در عینحال با همه عظمتش هنوز درآمدی نداشت. شریل با استفاده از تبلیغات طی دو سال شرکت را به سوددهی رساند. در سال 2013 کتاب «رو به جلو: زنان، کار و اراده پیشرفت» را منتشر و انجمن آنلاینی را به اسم learning.com راهاندازی کرد. هم کتاب و هم انجمن آنلاین او برای حمایت مادی و معنوی از زنان دارای کسبوکار ایجاد شدند. کتاب بعدی او «راهحل جایگزین»، عکسالعملی در برابر مرگ ناکهانی شوهرش در سال 2015 بود. در این کتاب او برای سرپا ایستادن دوباره، پس از روبهرو شدن با دشواریهای زندگی، توصیههایی کرده است.»
کوکو شَنِل: بههرحال شجاعانهترین کار این است که برای خودتان فکر کنید؛ با صدای بلند
«پیراهن زنانه سیاه و کوتاه، کت و شلوار فاستونی مجلسی، کیفدستیهای جمعوجور و گردنبد مروارید روی کت و دامن، تمام این مدهای کلاسیک، فارغ از زمان در چیزی اشتراک دارند و آن این است که طراح پیشگام مد، کوکو شنل، طراحیشان کرده است. کوکو که نام پیش از ازدواجش گابریل بونور شنل بود، در سومور در غرب فرانسه زاده شد و کودکی را در فقر گذراند. وقتی دوازده سال داشت، مادرش بر اثر ابتلا به سل درگذشت. کوکو و دو خواهرش را به صومعه فرستادند، ولی برادرانش کارگر مزرعه شدند.
کوکو در صومعه خیاطی یاد گرفت. وقتی در هجده سالگی صومعه را ترک کرد، برای کار دوزندگی و خواندن در کافهها، به شهر مولن رفت. در همین ایام بود که نام کوکو را برگزید. کوکو دوستان معروف و ثروتمندی در مولن پیدا کرد که اتیین بالسان از شهروندان طراز اول فرانسوی و بوی کیپل چوگانباز معروف بریتانیایی هم از آنجمله بودند. این دو مرد به او کمک کردند، اولین مراکز کسبوکار خود را راهاندازی کند: یک کلاهفروشی که در سال 1910 در پاریس افتتاحش کرد و بوتیک لباسی که در سال 1913 در ساحل تفریحی و پرطرفدار دوویل باز کرد... بوتیک کوکو بسیار موفق بود و او خیلی زود فروشگاههایی در پاریس و بیاریتز افتتاح کرد. در سال 1919 کوکو دیگر یک طراح مد شناختهشده بود.
خانه مد شنل تا اواخر دهه 1930، چهار هزار کارمند داشت. کوکو در سال 1971 درگذشت، ولی ایدههای جسورانه او به حیات خود ادامه دادند. او دنیای مد و کمد لباس زنان را با ارائه لباسهایی مناسب سبک نوین زندگی پرفعالیت آنها، متحول کرد.»
بِسی کُلمَن: آسمان تنها مکان عاری از پیشداوریهاست
«هیچ مدرسه خلبانی در آمریکا بسی را نمیپذیرفت، اولا چون از نژادی مختلط و دوما چون یک زن بود. رابرت ابوت که بزرگترین روزنامه سیاهان شیکاگو را اداره میکرد به او پیشنهاد کرد به فرانسه برود، چون در آنجا تبعیض کمتری وجود داشت. رابرت و جسی بینگا، مالکان اولین بانک سیاهپوستان شیکاگو، در تأمین مخارج سفر بسی به او کمک کردند. بسی به بهترین مدرسه پرواز فرانسه در لوکروتوا رفت. در ماه ژوئن 1921 بسی گواهینامه بینالمللی خلبانیاش را دریافت کرد. او اولین خلبان زن سیاهپوست بود. او تصمیم گرفت با اجرای نمایشهای هوایی امرار معاش کند. بسی در سوم سپتامبر 1922 در یک نمایش هوایی در لانگآیلند نیویورک شرکت کرد. این اولین نمایش بسی بود و پس از آن نمایشهای زیاد دیگری اجرا کرد. بسی که خلبانی کارآزموده و متخصص بود، با پرواز به سمت پایین، چرخیدن، شیرجه و مارپیچ زدن، تشویق تماشاچیان را برانگیخت. از آن پس او را «ملکه بسی» میخواندند.
بسی قصد داشت موانع نژادی را درهم بشکند. او از اجرای نمایش برای تماشاچیان هواخواه جداسازی امتناع میکرد و همچنین برای سیاهان در مکانهایی نظیر کلیساها، اجتماعات و مدارس درباره خلبانی صحبت میکرد. زمانی که در آوریل 1926 در سانحه تأسفبار جانش را از دست داد، داشت پول پسانداز میکرد تا بتواند اولین مدرسه پرواز سیاهان را راهاندازی کند. وی زمانی که سرگرم تمرین برای اجرای یک پرواز نمایشی بود به کام مرگ کشیده شد. در این سانحه تعمیرکار او هم جان سپرد. در مراسم خاکسپاری بسی، هزاران نفر برای ادای احترام حاضر شدند. خلبانان سیاهپوست تا به امروز همچنان سالگرد درگذشت او را با پرواز بر فراز مزار او و نثار گل گرامی میدارند. رویای بسی برای تأسیس مدرسه پرواز سیاهپوستان به واقعیت پیوست. ویلیام پاول خلبان سیاهپوست ارتش در سال 1929 باشگاه هوایی بسی کلمن را در لسآنجلس افتتاح کرد.»
نخستین چاپ کتاب «زنانی که جهان را بهتر کردند» در 128 صفحه با شمارگان سه هزار و 300 نسخه به بهای 45 هزار تومان از سوی فرهنگ نشر نو راهی بازار کتاب شده است.
نظر شما