کتاب «سالار تکریت»، صادقانه به تبیین واقعیتها، مرارتها و خاطرات تلخ و شیرین سالهای اسارت پرداخته و پیامدهای ناگوار جنگ و مظلومیت و مقاومت سفیران پایداری را ارائه میدهد و با توصیفهای طنزگونه برخی وقایع، خواننده را با خود همراه میکند.
«سالار تکریت» که به چاپ دوم رسیده، در ۲۸۸ صفحه خاطرات ۳۰ ماه اسارت این رزمنده ۱۸ ساله در اردوگاه ۱۱ تکریت رژیم بعث عراق را روایت میکند که در طول 13 جلسه مصاحبه ها بصورت پرسش و پاسخ و در قالب تاریخ شفاهی انجام شده و مقدار زیادی از نکات تاریخی، سرگذشت و خاطرات از زبان آقای سالاری ثبت و ضبط شده که مبنای کار کتاب قرار گرفته است و مخاطب را با دنیای جدیدی که صدامیان در این اسارتگاه ایجاد کرده بودند، آشنا میکند.
نویسنده در ابتدای کتاب به انگیزه خود برای چاپ کتاب سالار تکریت اشاره کرده و میگوید با توجه به اینکه چندین سال در حوزه تاریخ شفاهی دوران دفاع مقدس مصاحبههایی را از افراد مختلف گرفته بودم، وقتی عزم این جانباز را برای انجام این رسالت، با وضع نامساعد جسمانی و پایی که هرگز از زانو خم نمیشد مشاهده کردم، انگیزهام برای نگارش خاطراتش بیشتر شد.
این کتاب آمیخته با شرح مختصر وقایعی است که با ترتیب و توالی زمانی در زندگی برادر آزاده و جانباز، سیدحسین سالاری اتفاق افتاده و سیر روایت زندگی راوی از دوران کودکی تا آزادی از بند اسارت و بازگشت به شهر یزد در قالب پنج فصل تنظیم شده است. در تعداد صفحات اندکی از کتاب خاطرات دوستان و خانواده آقای سالاری از زبان خودشان آورده شده است تا خدشه ای به مستند بودن آن وارد نشود؛ هرچند ممکن است این کار از جذابیت کتاب کاسته باشد.
اردوگاه تکریت، سختترین و هولناکترین زندان اسارت آزادگان بوده زیرا کسانیکه در آنجا نگهداری میشدند زیر نظر صلیب سرخ نبودند و سختترین شرایط را تحمل میکردند. در رابطه با انتخاب نام کتاب نیز با توجه به اینکه فامیلی راوی، سالاری است و حضورش در اردوگاه تکریت 11 عراق، مبنای انتخاب این اسم برای کتاب قرار گرفته است و هدف و منظور دیگری در آن پنهان نیست.
راوی در این اثر صادقانه به تبیین واقعیتها، مرارتها و خاطرات تلخ و شیرین سالهای اسارت خود و همرزمانش در این اردوگاه میپردازد و اطلاعاتی را درباره این زندان مخوف، پیامدهای ناگوار جنگ و مظلومیت و مقاومت سفیران پایداری ارائه میدهد و با توصیفهای طنزگونه برخی وقایع، خواننده را با خود همراه میکند.
این جانباز ۵۵ درصد که هنوز از جراحات ناشی از دوران اسارت رنج میبرد مهمترین عامل ثبت و انتشار خاطراتش را توصیههای رهبر معظم انقلاب مبنی بر لزوم ثبت و انتشار خاطرات رزمندگان و آزادگان دفاع مقدس، همچنین توصیه دوستان، همکاران و پزشکان معالج خود عنوان میکند.
سیدحسین سالاری در سال ۱۳۴۶ در خانوادهای مذهبی و کارگری در محله شیخداد یزد به دنیا آمد. وی آخرین فرزند خانواده است و در سن کم پدرش را از دست میدهد. مهرماه ۱۳۶۵ عازم خدمت سربازی در ارتش شده و یک سرباز عادی در جنگ تحمیلی است.
راوی سالار تکریت در آخرین روز سال ۱۳۶۶ در عملیاتی در منطقه غرب کشور از ناحیه پای راست مجروح شد و پس از ۴ شبانه روز، بیرمق و زخمی به اسارت نیروهای عراق درآمد.
وی دو سال و نیم در یکی از مخوفترین اسارتگاههای دوران صدام یعنی استخبارات زندانی بود و کسی از او خبر نداشت، حتی اسرای اردوگاه هم به دلیل جراحت شدید پایش، امیدی به زنده ماندنش نداشتند اما این جوان مؤمن و مقاوم با توکل و امید به خدا با تحمل درد و رنج فراوان و شکنجههای شدید، توانست تمام ناملایمات و دشواریهای دوران اسارت را پشت سر بگذارد و سرانجام ۲۲ شهریور ۱۳۶۹به آغوش میهن عزیز اسلامی بازگردد.
کتاب سالار تکریت تماماً خاطره است و حاشیهپردازی نشده، روایتها ساده است و برای هر سنی قابل خواندن خواهد بود.
نظر شما