ابوالخیر در ادامه نسبت صوفیان با قدرتهای سیاسی نوشته است: «متصوفه میگویند: حمایت تصوف از قدرت، مطلق نیست، چرا که اصول و موازینی در میان طریقتهای صوفی وجود دارد و در صورتی که حاکمیت به این اصول احترام بگذارد شیخ طریقت از قدرت حمایت میکند. در زیر نمونههای از به چالش کشیدن حکومت توسط مشایخ طریقت را برخواهیم شمرد، با تاکید بر اینکه الازهر و بزرگان و اساتید آن از اهل تصوفاند. در اینجا نمونههایی از ایستادگی شیوخ الازهر در برابر قدرت را مرور میکنیم. (۱)
شیخ عبدالمجید سلیم
قبل از اینکه شیخ عبدالمجید سلیم منصب امام اعظم را به عهده بگیرد وارد یک رویارویی بزرگ با دربار پادشاه شد این رویارویی در سال ۱۹۴۵ میلادی زمانی که شیخ سلیم مسئولیت فتوا را برعهده داشت، به اوج خود رسید. سوالی با این مضمون به دارالافتاء رسید: حکم شرعی مردی که با زنان میرقصد، شرب خمر میکند و به اعمالی که اسلام حرام کرده است، مبادرت میورزد، چیست؟ آیا میتواند مسئولیت مسلمانان را بر عهده بگیرد؟ شیخ عبدالمجید سلیم با اینکه میدانست سوأل متوجه شخص ملک فاروق است به حرام بودن این کارها فتوا داد و این فتوا در محافل سیاسی و مردمی بسیار سر و صدا کرد زیرا در واقع شیخ سلیم با فتوای خود حکومت ملک فاروق بر مسلمانان را حرام اعلام کرده بود.
دربار پادشاه با قدرت در این مورد مداخله کرد و دستور داد از این به بعد، باید پیش از انتشار فتواهای شیخ عبدالمجید سلیم، دربار ملکی در جریان فتوا قرار گیرد. همچنین دربار ملک فاروق تلاش کرد شیخ سلیم را با فشارهای خود در تنگنا قرار دهد، رویارویی میان شیخ عبدالمجید سلیم و دربار پادشاهی در این حد باقی نماند، بلکه این تقابل با هدف جذب شیخ شکل جدیدی به خود گرفت. به دستور دربار، شیخ سلیم به عنوان شیخ الازهر انتخاب شد تا شاید اینگونه بتوانند او را تحت سلطه حاکمیت در آورند و اجازه ندهند نظرات و یا فتواهای را بیان کند که مخالف نظر ملک فاروق باشد.
اما این سازوکار نیز برای جلوگیری از فتواهای شیخ به نتیجه نرسید، لذا حکومت در سال ۱۹۵۰ تصمیم گرفت بودجه الازهر را کاهش دهد تا بیش از پیش شیخ سلیم را درتنگنا قرار دهد. شیخ که از این تصمیم حاکمیت خشمگین شده بود گفت: «محدودیت در اینجا و اسراف در آنجا» این سخن یک اعتراض سیاسی به ریخت و پاش و اسراف در سفرهای ملک فاروق به اروپا بود. در پی این اظهارات دربار دستور برکناری شیخ سلیم از سمتش را در سال ۱۹۵۱ صادر کرد؛ با این حال او دوباره به سمت خود بازگشت و خودش در اواخر سال ۱۹۵۲ از سمتش کناره گیری کرد.
مصطفی المراغی
وی به عنوان امام الازهر در فتوایی معروف گفته است: «اما به طلاق خشنود نیستم، ولی حرام کردن آن در اختیار من نیست، نمیتوانم آنچه را که خدا حلال کرده است حرام اعلام کنم.» این فتوای تاریخی شیخ مراغی در پاسخ به درخواست ملک فاروق صورت گرفت که خواستار صدور فتوا برای حرام بودن ازدواج مجدد ملکه فریده، بیوه پادشاه بود.
شیخ جادالحق
شیخ الازهر و مفتی سابق مصر در زمان حکمرانی حسنی مبارک رئیس جمهور اسبق این کشور، مواضع معروفی داشت. مثلاً هنگامی که کنگره آمریکا تصمیم به انتقال سفارت این کشور به بیت المقدس اشغالی گرفت، جادالحق با صدور بیانیهای صریح و روشن اعلام کرد: «آمریکا ادعا میکند که دوست همه عربهاست، در حالی که در دوستی با اسرائیل بسیار صادقتر است، آن را تأیید میکند و آن رژیم را به تجاوز بیشتر علیه عربها و حقوقشان تشویق میکند. آمریکا، اسرائیل را در مانع تراشی در برابر روند صلحی که مدعی حمایت از آن است، پشتیبانی میکند؛ ولی این حمایتی غیر عادلانه از ظالمان و بی توجهی و تخریب مصوبات سازمان ملل متحد است.»
وی مخالف سیاست عادی سازی روابط با اسرائیل بود و در این مورد گفته است: «هیچ صلحی با متجاوزان یهودی وجود ندارد، صلح تنها با آزادسازی سرزمینهای عربی محقق میشود.» شیخ جادالحق بعد از امضای توافق اسلو در سال ۱۹۹۳ میان تشکیلات خودگردان فلسطین به رهبری یاسر عرفات و دولت رژیم صهیونیستی به رهبری اسحاق رابین، با سفر مسلمانان به بیت المقدس مخالفت کرد در حالی که برخی علماء بازدید از این شهر را بعد از امضای توافق مجاز میدانستند.
زمانی که «عزر وایزمن» رئیس وقت رژیم صهیونیستی به قاهره سفر کرد، شیخ جاد الحق او را به حضور نپذیرفت. از دیگر اقدامات شیخ الجاد بر خلاف نظر حاکمیت، موضعگیری ایشان در قبال همایش بین المللی «جمعیت و توسعه» در سال ۱۹۹۴ است. او در مخالفت با مصوبات این همایش با صدور بیانیهای از امت اسلامی خواست که به هیچ کدام از بندهای بیانیه این همایش که مغایر با قوانین الهی است، پایبند نباشند. گفتنی است در بیانیهای که رسانهها از این کنفرانس منتشر کردند، همجنسگرایی مردان و زنان، روابط نامشروع، باردار شدن دختران زیر سن قانونی، سقط جنین زنانی که از همسران خود باردار شدهاند، قانونی اعلام شده بود.
شیخ محمد متولی الشعراوی
وی به عنوان یک عارف صوفی، با تفسیر قرآن کریم خود در میان مصریها معروف شد و مصریها او را بسیار بزرگ میشمارند. او نیز از دیگر صوفیانی است که در مقابل حسنی مبارک ایستادگی کرد. شیخ الشعراوی در سخنانی تأمل برانگیز خطاب به مبارک بعد از بازگشتش از سفر اتیوپی در سال ۱۹۹۵ و ترور نافرجامش گفت: «جناب رئیس، من آفتاب لب بوم هستم و آمادهام تا از مرگ استقبال کنم، زندگیام را با دورویی به پایان نخواهم برد؛ میخواهم در سخنانی کوتاه به تمام امت اسلامی اعم از صاحب منصبان، حاکمان، احزاب، مخالفان و مردم بگویم – البته پیشاپیش از اینکه سخنانم ممکن است تلخ باشد عذرخواهی میکنم - بدانید قدرت در دستان خداست و به هر کس بخواهد آن را میدهد و هیچ توطئه و دسیسهای برای رسیدن به آن کارگر نمیافتد؛ چرا که هیچکس حکومت نمیکند مگر به خواست خدا، اگر عادل باشد با عدالتش سود میرساند و اگر ظالم باشد، باعث میشود مردم بواسطه ظلم و ستمش از او بیزار شوند. بدان که مردم از هر ظالمی بیزار میشوند حتی اگر حاکم نباشد.! توصیه میکنم تمام کسانی که اندیشه رسیدن به قدرت را در سر میپرورانند به این نکته توجه کنند که نباید طالب قدرت باشند؛ بلکه باید مردم قدرت را برای او بخواهند، رسول خدا در این مورد فرمود: هر کس برای کاری خواسته شود برای آن انتخاب میشود و هر کس چیزی را بخواهد به عنوان وکیل انتخاب میشود. سپس شیخ خطاب به مبارک و جادالحق شیخ الازهر و شماری دیگر از علمای الازهر گفت: آخرین موضوعی که میخواهم به تو بگویم و شاید این آخرین دیدار من با تو باشد، اگر سرنوشت ما حکومت تو هست خداوند توفقیت دهد و اگر ما سرنوشت تو هستیم پس خدا به تو کمک کند تا بتوانی بار مسئولیت را تحمل کنی.» (۲)
دکتر احمد طیب
احمد طیب شیخ کنونی الازهر است. وی در سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۴ در زمان حکمرانی اخوان المسلمین وارد نزاع فکری ضد وهابیت شد؛ چرا که قانون اساسی ۲۰۱۲ به گونهای نگاشته شده بود که گویی جامعه وهابی است. در ماده ۲ قانون اساسی قدیم آمده بود که مبانی شریعت، منبع اصلی قانونگذاری است؛ ولی در قانون اساسی ۲۰۱۲ ماده ۲۲۱ را گنجانده بودند ودر آن ذکر شده بود مبانی شریعت تنها از مذاهب چهارگانه اهل سنت گرفته میشود، به همین خاطر الازهر با گنجاندن این ماده در قانون اساسی مخالفت کرد چرا که برخی احکام قوانین مصر از مذهب جعفری گرفته شده است.
الازهر به سند سال ۲۰۱۱ متوسل شد که در آن رابطه دولت با دین مشخص شده و مبانی سیاست مشروع، تبیین شده بود. در واقع این سند نتیجه توافقی بین همه گرایشهای مختلف فکری جامعه مصر از جمله علماء بزرگ الازهر بود.
احمد طیب هنگام ارائه سند گفت: گروهی برجسته از اندیشمندان مصری با گرایشهای مختلف فکری با شماری از علمای بزرگ الازهر جمع شده و با توجه به شرایط تاریخی مصر بعد از انقلاب ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ م پیش نویس سندی را آماده کردند که بر حق آزادی، کرامت، برابری، عدالت اجتماعی و لزوم هدایت آینده مصر بسوی اهداف عالیه تأکید میکرد. شرکت کنندگان در این نشست بر ضرورت تأسیس مسیری برای رسیدن به یک مبانی کلی و جامع توافق کردند، اصولی که ظرفیت و نیروی جامعه مصر را در نهایت به یک چارچوب فکری با رویکردی مناسب برساند. شیوخ وهابیت به او حمله کردند، ولی او بر خواستهاش پافشاری کرد تا به نتیجه دلخواه رسید شیخ الازهر بعد از آن نیز در همایشی با عنوان «همایش اهل سنت و جماعت چه کسانی هستند؟» که از ۲۵ الی ۲۷ اگوست ۲۰۱۶ در گروزنی پایتخت جمهوری چچن برگزار شد، فرقه وهابیت را جزء اهل سنت به شمار نیاورد و این موضوع عصبانیت شیوخ وهابیت در مصر و عربستان را بدنبال داشت و باعث شد آنها بر ضد احمد طیب موضعگیریهای تندی کنند. (۳)
از دیگر موارد قابل اشاره در موضوع عدم همسویی احمد طیب بعنوان یک صوفی و شیخ الازهر با حکومت مصر موضوع اختلاف رییس جمهور سیسی با ایشان در مسئله طلاق شفاهی است. رئیس جمهور مصر ۲۴ ژانویه ۲۰۱۷ در سخنرانی خود به مناسبت روز پلیس، با اشاره به افزایش طلاق در جامعه مصر، گفت که این حکم شرعی باید تغییر کند و طلاق باید از مجرای قانونی و با اجازه حاکم شرع جاری شود. وی گفت: طبق آمارهای رسمی ۴۰ درصد از زوجها در پنج سال اول زندگی خود جدا میشوند و این درصد بالایی است و پیامدهای منفی برای جامعه و خانوادهها دارد.
سیسی ادامه داد: هدف از تصویب چنین قانونی دادن فرصت بررسی مجدد به جای جاری کردن کلمه طلاق بر زبان توسط زوج در هر لحظه است. سپس وی خطاب به احمد الطیب که در مراسم حضور داشت به صورت عامیانه گفت: پس چی حضرت شیخ؟ و ادامه داد: خستهام کردی جناب شیخ. با اینکه رییس جمهور اصرار داشت که باید الازهر طلاق شفاهی را برای جاری شدن طلاق بین زن و شوهر ناکافی اعلام کند اما شورای علمای الازهر به ریاست احمد طیب در بیانیهای اعلام کرد: طلاق شفاهی از زمان پیامبر (ص) وجود داشته است. لذا طلاق شفاهی برای جدایی شرعی زن و شوهر از یکدیگر کافی است و لازم نیست حتماً روندی قانونی طی کند و در دفاتر رسمی ثبت شود تا طلاق جاری گردد.
منظور از ذکر این موضوع در اینجا این بود که اهل تصوف و الازهر وابسته ابدی به قدرت نیستند، البته آنها به پیشتیبانی از قدرت باور دارند ولی زمانی که مسئله به فقه و شریعت مربوط میشود، آنها حتی در مقابل حکومت میایستند.
امروزه شاهد آن هستیم که مشایخ و مریدان طریقتهای صوفی در احزاب مختلف و متنوع در مصر ریشه دواندهاند و برخی از آنها نمایندگانی در پارلمان دارند، از جمله آنها دکتر عبدالهادی قصبی نماینده مجلس ملی است. باید اقرار کرد بطور معمول بیشتر طریقتهای صوفی از حکومتها پشتیبانی میکنند یا حداقل با آنها به مخالفت و مبارزه بر نمیخیزند اما آنها خودشان به آزادی عمل و گسترش تسامح و تساهل به دور از اندیشه وهابیت باور دارند و به آن عمل میکنند.
جشن میلاد در ضمیر فرهنگی اهل تصوف مصر
جشن «میلاد» رویدادی است که با فرهنگ و سنتهای مکان مورد نظر در هم آمیخته و در تعامل است: «مناسبتی زمانی برای حافظه زنده است.» اهتمام به جشن سالروز میلاد هر کدام از مشایخ طریقت باعث میشود مریدان تدبر و اندیشه در نوآوریها و تألیفات ادباء و اندیشمندان طریقت را مورد توجه قرار دهند. از مهمترین چهرههای تاریخ اسلام که نخبگان مصری به آن پرداختهاند و پیرامون شخصیت ایشان کتابها نوشته و سخنرانیها کردهاند، حضرت امام حسین(ع) است. در این خصوص میتوان به کتابهای نجیب محفوظ در سه گانه خود پیرامون شخصیت امام و عبدالرحمان الشرقاوی با نمایشنامهای با عنوان: «الحسین ثائراً و الحسین شهیداً» و همچنین عباس محمود العقاد با کتاب «الحسین ابوالشهداء» اشاره کرد.(۴)
از اواخر قرن نوزدهم کتابهای جدیدی در مورد جشنهای میلاد نگاشته شد که از جمله آنها میتوان به کتاب «الخطط التوفقیة الجدیدة» تألیف علی پاشا مبارک اشاره کرد. همچنین رمان نویسان بزرگ مثل یحیی حقی و عبدالحکیم قاسم از چنین مراسمهایی تأثیر پذیرفتند و این تأثیرپذیری در داستانهایشان نمود داشته است. البته ردپای تصوف را در زندگینامه بزرگان فرهنگی همچون طه حسین و سید عویس میتوان دید، علاوه بر این تصوف به طور کلی در خلاقیتهای روایی نجیب محفوظ که برنده جایزه نوبل ادبی شد نقش داشته است.
جشن تولد یک شخصیت صالح (از مشایخ طریقتهای صوفی) باعث میشود که مریدان با آذینبندی شهر و برگزاری مراسم و برپایی حلقههای ذکر نوعی پیوند را با آن شخصیت برقرار کنند. مریدان شهر را با ریسههای رنگی، نورانی و تزئین میکنند. در جشن میلاد قطب بزرگ صوفیه ۷۷ طریقت از طریقتهای مختلف جهان شرکت میکنند.
تصوف در میان نویسندگان مصر
بسیاری از روشنفکران مصر و جهان عرب به طور کلی بر اهمیت نقش تصوف در تقویت ارزشهای تسامح و مقابله با افراطیگری، اتفاق نظر دارند و تعلیم و تربیت اخلاقی در تصوف اسلامی به کانون توجه مطالعات روانشناختی، اجتماعی و دینی تبدیل شده است.
در فرهنگ غربی توجه ویژهای به تصوف میشود و برخی اندیشمندان به ویژه متخصصان مسائل عرفانی و صوفیگری بر نقش تصوف در پشت سر گذاشتن موانع گفتوگو میان کسانی که از لحاظ دینی و عقیدتی اختلاف نظر دارند، اهتمام دارند. همانند کتابی که جوزف اسکاتولین مستشرق ایتالیایی و استاد عرفان اسلامی با عنوان «تأملاتی در عرفان و گفتوگوی دینی» منتشر کرده است.
اگر فرهنگ صوفیانه در یکی از معانیاش، مجاهده نفس و سپس نوشتن مراحل این مجاهده و آشنا نمودن دیگران با این مراحل مجاهده باشد، این فرهنگ از قابلیتهای هنری و خلاقیت برخوردار است، لوئی ماسینیون خاورشناس فقید فرانسوی کتابی در دو بخش با عنوان «عذاب حلاج شهید عرفان در اسلام» نوشته است و جوزف اسکاتولین چندین کتاب در عرفان از جمله «دیوان ابن فارض» و «تجلیات معنوی در اسلام» نوشت و در کتابش با عنوان «تأملاتی در عرفان و گفتوگوی دینی» که در دو بخش نگاشته شده است، در بخش اول به موضوع گفتوگوی دینی و ابعاد آن در عصر جهانی سازی میپردازد و در بخش دوم آن، دنیای عرفان و زندگی دینی و معنوی را بررسی میکند.
همانطور که زیباترین کاری که توسط طفل در خردسالی جلب نظر میکند سخن گفتن اوست، عرفان و تصوف نیز زیباترین کاری که میکنند این است که لذت روحی، راحتی و آسودگی از دردهای زندگی را همزمان با خوشبینی و مثبت اندیشی برای صوفی به همراه میآورند و این موضوع برای کسانی که به تصوف گرایش پیدا میکنند جالب توجه است. بدون تردید نقش طریقتهای صوفی در گسترش اسلام در آفریقا و آسیا با واژههای از جلال و عظمت در حافظه ایمانی امت اسلامی حک شده است.
شاید نیاز به پژوهشهای بیشتری در حوزههای فرهنگ، فرهنگ عامیانه، مردم شناسی، فلسفه، تاریخ و جامعه شناسی، برای پی بردن به حقیقت تصوف در قاره آفریقا باشد. این در حالی است که شواهد و قرائن زیادی وجود دارد که بر اهمیت طریقتهای صوفی در زندگی آفریقاییها از نظر قدرت تأثیر گذاری بر آنها به ویژه در مناطق غرب این قاره، تاکید میکند.
تجلی احساسات صوفیگرایانه ممکن است، باعث شود برخی افراد با ذوق عالی حقیقت را حس کنند، چنانچه گویی که آن حقیقت یک امر مادی است و در آن هنگام ماده با مجرد (غیر جسمانی و غیر مادی) آمیخته میشود، سپس کسانی که نمیتوانستند مجرد را درک کنند، میتوانند آن را بینند و حس کنند و اینگونه است که گویی فاصله میان مجرد و ماده از بین رفته است.(۵)
واژهها نزد صوفیان دارای شکوه و جلال هستند، و چه شکوهی! یک واژه چگونه میتواند به لطفِ شکل، موسیقی و ارتباط با کلمات دیگر به عنوان موجودی زنده و قدرت جادویی و بیانگر روحیه انسانی باشد؟ شاید فهم فرهنگ تصوف پاسخی به چنین سوالی باشد.
رابطه میان تصوف و حق طلبی و حقیقت بسیار مستحکم است، تا بدان جا که از مجرای انقلاب عقل و وجدان سرایز میشود و پرسشهای دیگری را ایجاد میکند و کنجکاوی معرفتی پژوهشگران غربی در این خصوص - بویژه نوشتن در باره تصوف در مصر – را بر میانگیزد.
در مطالعه گسترده دیدگاه انتقادی ابن خلدون درباره تصوف در سطح گفتمان، فلسفه و سیاست، جیمز وینستن موریس محقق و نویسنده آمریکایی و متخصص فلسفه اسلامی، دارنده مدرک دکتری در زبانها و تمدنهای شرق دور از دانشگاه هاروارد، توجه ویژهای به جنبههای سیاسی – اجتماعی و شناختی تصوف نشان میدهد و تاکید میکند که تصوف به مثابه چشمهای زلال برای بسیاری از جلوهها و اشکال خلاقانه، تاثیر گستردهای بر فرهنگ و زندگی در جهان اسلام دارد.
بنابراین جای شگفتی نیست که اندیشمندی همچون ابن خلدون به عنوان بنیانگدار جامعه شناسی در موضوع تصوف درنگ میکند و در اقیانوس عمیق آن خلاقانه غوطهور میشود و ریشههای آن را در وجدان عربی – اسلامی مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.(۶)
در مسیر شناخت عالم هستی، اندیشمندان مصری و عرب از درهای فرهنگ تصوف وارد شدند و درصدد بودند از این دنیای سرشار و ثروتمند بهرهمند شوند. حافظه فرهنگی عرب تأثیرات بسیاری از دکتر عبدالرحمان بدوی استاد فقید فلسلفه و نویسنده کتاب «شهید عشق الهی» را در خود حفظ کرده است.(۷)
دکتر زکی مبارک نویسنده فقید مصری، کتاب «بین تصوف و ادبیات» را به گنجینه کتابخانه عربی هدیه داد و دکتر عبدالحلیم محمود امام فقید و شیخ الازهر، مجموعهای غنی از کتابها در مورد تصوف و فرهنگ صوفی به این گنجینه اضافه کرد. همچنین نجیب محفوظ برنده جایزه نوبل با سفرهای عرفانی در دریاهای نوآوری به ویژه در رمان «شب های هزار و یک شب» دیده میشود.
اگر سوال مهم نجیب محفوظ، معطوف به نظام حاکم بر جهان هستی بود، پاسخ خلاقانه وی به این سوال بزرگ در بسیاری از نوآوریهای روایی وی آشکار شد که این مهم تا حدود زیادی به ویژگیهای تصوف و اشراف او بر اندیشههای صوفیانه متکی بود.
جمال الغیطانی نویسنده بزرگ و فقید مصر نیز به سوالاتی پیرامون مرگ و زندگی پرداخت. وی ترک این زندگی دنیوی را شروعی دوباره برای راهی متفاوت میدانست. الغیطانی که بسیار تحت تاثیر میراث فرهنگی غنی شخصیتهای صوفی قرار داشت و زبان استادان تصوف و در رأس آنها النفری، ابن عربی و جلال الدین رومی را میشناخت، صاحب دیدگاهی صوفیانه در مورد مرگ بود و شاید اثر بزرگ فرهنگی و خلاقانه او با عنوان «التجلیات» از مهمترین آثار او درباره مسیر و سرنوشت انسان باشد.
حقیقت با روحیه ایمانی در ضمیر الغیطانی استقرار یافت: «روح چه میداند که فردا چه چیزی را به دست میآورد و چه میداند در چه سرزمینی میمیرد» در حالی که برنده جایزه نیل در ادبیات در نوشتههای اخیر با ایده «وداع» مشغول به نظر میرسید و این روحیه در «دفتر الدفاتر» شامل دو عنوان «فی وداع أشیاء» و «فی وداع أماکن» تبلور یافته است.
ناگفته پیداست که فرزندان قطبهای تصوف یکی از غنیترین منابع خلاقیت در دنیای تصوفاند. از جمله آنها احمد سویلم شاعر مصری بر اثرپذیریاش از سنتهای کودکی و حلقههای ذکر تأکید میکند و با توجه به اینکه پدرش در میان مشایخ تصوف از بزرگان بود، شرح میدهد که چگونه از طریق این حلقهها عاشق اشعار ابنفارض شد و از اینجا بود که چشمانش را به شعر گشود و عشق آن را در وجود خود نهادینه کرد.(۸)
خیری شلبی نویسنده و رماننویس فقید مصری در کتابش با عنوان «کتب و ناس» میگوید که رهایی موسیقی غنایی مصری از روح ترکی از اوایل قرن بیستم و به دست استادن قطبهای صوفیانه مصری آغاز شد، چرا که به گفته وی آنها موسیقی را با شعور و آگاهی عمیق برای رسیدن به مقصود استخدام کردند.(۹)
بر اساس دیدگاه خیری شلبی، طریقتهای صوفی موسیقی را به عنوان عنصری تاثیرگذار به اصلش بازگرداندند و از آن بعنوان عنصری فعال که میتواند ذکر گویان را تا مرحله وجد و شور و شعف بالا ببرد استفاده کردند آنها مقامات معروفی را ایجاد کردند و این مقامات را با توجه به مراحل رسیدن به وجد صوفیانه تقسیم کردند.
نفحات صوفیانه بزرگان تصوف همانند محیی الدین ابنعربی، جلال الدین رومی، حلاج، ابن فارض، ابوالحسن شاذلی، ابوالعباس مرسی، بدوی، عبدالحلیم محمود و محمد متولی الشعراوی در مناسبتهایی مانند میلاد ابراهیم الدسوقی، پی در پی استفاده میشود. حب و عشق، به درک حالتهای وجد و وحدتی که به آنها دست میدهد دامن میزند.(۱۰)
سخن پایانی
تصوف در مصر دارای ریشههای عمیقی است و با زندگی بسیاری از مصریان در هم آمیخته است. آنها حب و عشق به اهل بیت(ع) و بزرگان تصوف را در ضمیر شان پروراندهاند و اگر چه در برهههای از زمان وهابیها و سلفیها به دنبال ریشه کن کردن متصوفه در مصر بودند و هنوز هم تلاشهایی را برای تحقق این هدف انجام میدهند و در این مسیر نیز از حمایت مالی سعودیها و گاهی پشتیبانی حکومت مصر برخوردار شدهاند، اما آنها هیچگاه در این تلاش خود موفق نبوده و تنها توانستند در دورههایی برخی تنگناها و فشارهایی را بر پیروان طریقتهای صوفی وارد کنند و از میزان فعالیت طریقتها و برگزاری آیینها و مراسمهای آنها بکاهند.
پینوشتها
۱. از رسانههای مختلف و داستانهای منتشر شده معروف و مشهور ایستادگی
۲. رسانههای مختلف
۳. گروزنی پایتخت جمهوری چچن از ۲۵ الی ۲۷ اگوست ۲۰۱۶ شاهد کنفرانسی با عنوان «اهل سنت و جماعت چه کسانی هستند؟» بود. این کنفرانس از سوی «رمضان قدیروف» رئیسجمهوری چچن و با حضور «احمد الطیب»، شیخ الازهر و بیش از ۲۰۰ روحانی و مبلغ و مفتی از علمای برجسته اهل سنت از دانشگاه الازهر مصر، لبنان، سوریه، عراق، روسیه، ترکیه، آفریقای جنوبی، هند، انگلستان، اردن و چندین کشور اسلامی دیگر دایر شد، برگزار کنندگان کنفرانس مهمترین هدف این کنفرانس را ارائه تعریفی جامع از «مذاهب اهل سنت و جماعت» و «شناسایی و معرفی هویت اهل سنت و جماعت» اعلام کردند، اما به صورت غیر مستقیم هدفی دیگر، یعنی «برائت از گروههای سلفی تکفیری» را دنبال میکردند.
در این کنفرانس تأکید شد: گروههای تروریست تکفیری همچون داعش که تحت نام وهابیت به فعالیتهای جنایت آمیز خود میپردازند و مورد حمایت بی وقفه عربستان سعودی و هم پیمانان منطقهای آن هستند، هیچ ارتباطی با اهل سنت و اسلام سنی ندارند شرکت کنندگان در این کنفرانس در بیانیهٔ پایانی خود خاطرنشان کردند که این کنفرانس نقطهٔ تحول مهم و ضروری برای تصحیح انحراف بزرگ و خطرناکی است که بر اثر تلاش افراط گرایان برای سرقت این لقب و منحصر کردن آن به خودشان، وارد مفهوم «اهل سنت و جماعت» کردهاند. بعد از اتمام سخنرانیها و برگزاری میزگردهای متعدد، بیانیهای بهعنوان خلاصه مهمترین دستآوردهای کفنرانس، توسط هیئت رئیسه قرائت شد. این متن از ۶ بند و دوازده توصیه تشکیل شده است. خلاصه مهمترین مطالبی که در بیانیه منعکس شده به شرح ذیل است:
اهل سنت از نظر اعتقادی (کلامی) پیروان مذهب ماتریدی و اشعری و از نظر فقهی پیروان مذاهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی و همچنین پیروان مذهب صوفیه که از نظر علمی، اخلاقی و تزکیهای بر مسلک امام جنید بغدادی و دیگر امامان هدایتند.
روش اهل سنت، دقیقترین روش علمی اهل اسلام است که بهطور منسجم به بررسی علمی کتابها و میراث وحی پرداخته و بهترین روش برای ادراک شرع شریف است. مدارس فکری و نظری اهل سنت و جماعت، طی قرنها باعث پیدایش صدها عالم و دینشناس شده که در سراسر جهان از سیبری تا نیجریه با در اختیار گرفتن مناصب مختلف مانند قضاوت، تدریس و خطابه را عهدهدار بودهاند و باعث خاموش شدن شعلههای فتنه شدهاند و چراغ دانش و روشنگری را افروختهاند. اهل سنت در طول تاریخ با رصد کردن افکار انحرافی دیگر مکاتب و بهکارگیری روشهای علمی با انحراف مبارزه کردند و تمدن اسلامی را برپا داشتهاند.
عربستان سعودی و مشایخ وهابیت و سلفیه به شدت با این کنفرانس مخالفت کرده و آن را توطئهای سیاسی به حساب آوردند. «هیئت عالی علمای عربستان» در بیانیهای به صورت غیر مستقیم این کنفرانس را مورد انتقاد قرار داد و نسبت به «فتنه انگیزیهای مذهبی و تحریک تعصبات بین فرقههای دینی هشدار داد.» واکنش به این کنفرانس و دستاوردهای آن تنها به هیئت عالی علمای عربستان محدود نشد، بلکه تمام قشرها و طیفهای جامعه عربستان از مفتیهای وهابی گرفته تا نویسندگان و اصحاب رسانه و حتی شاهزادگان سعودی را دربر گرفت.
۴. گزارشی در مورد فرهنگ عامه مصر، زادروز ابراهیم الدسوقی – انتشار یافته در روزنامه الیوم السابع – قاهره – ۱۴ اکتبر ۲۰۱۷
۵. همان منبع
۶. ابن خلدون – مقدمه – مکتبة الأسرة – ۲۰۰۴ – با دخل و تصرف از کتاب
۷. گزارشی در مورد فرهنگ عامه مصر، زادروز ابراهیم الدسوقی – انتشار یافته در روزنامه الیوم السابع – قاهره – ۱۴ اکتبر ۲۰۱۷
۸. گزارشی در مورد تجلی فرهنگ عامه مصر – روزنامه الاهرام القاهریة – ۲۰ اکتبر ۲۰۱۷ galeahram.org
۹. همان منبع
۱۰. در جریان بررسی نمایشنامه و کتابهای صلاح عبدالصبور – عبدالرحمان بدوی و عبدالحلیم محمود شیخ سابق الازهر در مورد ابوالحسن شاذلی و دیگران.
نظر شما