گفتوگوی ایبنا با نویسنده کتاب «سلوک در مکتب سلیمانی»؛
جامعه و نظام اسلامی ما به امثال شهید سلیمانی به عنوان یک قدرت نرم نیاز دارد
نویسنده کتاب «سلوک در مکتب سلیمانی» با بیان اینکه شهید سلیمانی یک قدرت نرم برای مدیریت در جامعه بودند، گفت: جامعه ما به امثال سردار شهید سلیمانی که یک قدرت نرم است نیاز دارد، کسی که با همه اعتبارات سطح بالا که داشت خود را یک سرباز میدانست.
در مجموع یکی از مهمترین امتیازهای کتاب این است که فتح بابی در ورود به عرصه جهاد تبیینی مکتب سازنده، سوزنده، پویا و پایای سپهبد شهید سلیمانی است و افق نوینی را حتی در خاطرهنگاریهای زیست جهادیاش گشوده و روش تحلیل و تعلیل سبک زندگی انقلابی تمامعیار و تمدنساز آن مرد اهل صبر و بصیرت، شکر و شکیبایی و سکوت و سخن معنادار و شجاعت و شهامت روشمند و حیات ولایی معطوف به حیات طیبه را کلید زد. برای آشنایی هرچه بیشتر با محتوای کتاب با حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر، دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و نویسنده این کتاب به گفتوگو پرداختهایم که شرح آن را در ادامه میخوانید.
رفتن به سمت شهید حاج قاسم سلیمانی و نوشتن از چنین شخصیتی کار سادهای بهنظر نمیرسد، چطور شد تصمیم گرفتید درمورد ایشان بنویسید؟
شخصیت سردار سلیمانی شخصیتی است که از جهات مختلف برای ما مجهول و پنهان است. هم از این جهت که معمولاً اولیای خدا در آسمان و در میان آسمانیان شناختهشدهتر هستند تا در زمین و در میان زمینیان و عمدتاً حقایق وجودی این شخصیتها و زوایا و لایههای پنهان وجود ایشان برای ما آشکار نیست و اینها مصداق کسانی هستند که در میان ما هستند اما در حقیقت در عالم ملکوت به سر میبرند و این از ویژگیهای اولیاء خداست که در حکمت 147 نهجالبلاغه بدان اشاره شده است.
از جهت دوم اینکه شهید سلیمانی یک شخصیت امنیتی بود و در نتیجه نمیتوانست بسیاری از مسائل را در مصاحبهها و سخنرانیها بیان کند، مگر در سالهای اخیر که اندکی از مواردی که گفتن آن امکانپذیر بود را مطرح میکرد یا حتی دوستان و رفقای ایشان نمیتوانستند آن طور که باید و شاید خصوصیات، ویژگیها، سبک زندگی و خاطراتی که از ایشان دارند را بیان کنند، بنابراین منابع بسیار اندکی در اختیار ما بود و از جهت دیگر نیز با توجه به ابعاد و زوایای ظاهری و باطنی و شخصیت سردار سلیمانی، برای ما نیز هیچگاه شرایطی وجود نداشت که با سردار سلیمانی حشر و نشری داشته باشیم و تنها از دور به سیمای نورانی ایشان نگاه میکردیم و هرازچندگاهی مصاحبهها و مواردی که در سخنرانیها بیان میکردند که ناظر به جریان مقاومت و حتی مسائل مختلف دیپلماسی و عرصههای سیاسی ایشان بود را دریافت میکردیم.
در چنین شرایطی واقعاً نوشتن کتابی درباره سردار سلیمانی کار سادهای نبود و بسیار سخت و دشوار بود. اما فکر کردم که به هر حال با همین منابع اندک که در اختیارمان هست و بسیاری منابع دیگر که چهبسا در این سالها به راحتی بیان نشود چون مسائل امنیتی خاص خود را دارد، به هر حال باید عدهای از باب جهاد تبیینی این مسئولیت را بر عهده بگیرند و در زمینه شخصیت ایشان مطالبی را بنگارند.
بر این اساس هم با توجه به بضاعت اندکی که داشتم و دادههای اطلاعاتی و منابع کمی که در اختیارمان بود اهتمام کردم که انجام وظیفهای در این راستا صورت بگیرد و درباره شخصیت سردار سلیمانی یک تحقیق اجمالی داشته و مطالبی را بنویسم و البته آنچه خواستم درباره شخصیت سردار سلیمانی بنویسم عمدتاً ناظر به خاطرات و داستان زندگی و مواردی از این قبیل نبود، بلکه یک مسأله کاملاً بنیادی بود و از آن جهت یک جرأت و جسارتی پیدا کردم که در این زمینه مطلبی بنگارم و از سوی دیگر در دلم خطور کرد که خداوند در این کار مهمی که در پیش گرفتهام کمک خواهد کرد و سردار سلیمانی هم عنایتی میکند و به هر حال مجموعه اینها دست به دست هم داد تا نگارش کتاب را آغاز کنم.
تالیف کتاب «سلوک در مکتب سلیمانی» چگونه شکل گرفت و نخستین جرقه های آن چگونه و کجا زده شد؟
در مراسم تشییع پیکر سردار شهید سلیمانی حال و هوای خاصی حاکم بود و چقدر مایه مباهات و شگفتی است که سرداری اینگونه در دلها رسوخ کرده و همه طیفها و طبقات مختلف جامعه اسلامی و ایرانی او را متعلق به خودشان میدانند؛ یعنی هیچ قشر و طبقه و صنفی نمیتواند او را مصادره به مطلوب کند، اگر چه یک شخصیت نظامی بود، اما خداوند آنچنان محبتش را در دلها قرار داد که مردم حالت عجیبی داشتند و استقبال عظیمی از ایشان صورت گرفت و در نتیجه در همان حال و هوا به ذهنم خطور کرد که خوب است هم دیگران و هم ما در این زمینه کاری انجام دهیم و بخصوص آن هنگام که مقام معظم رهبری در خطبه معروف نماز جمعه مطالبی در مورد سردار سلیمانی ایراد فرمودند: «ما به سردار سلیمانی نباید به عنوان یک شخص نگاه کنیم، ما باید به عنوان یک مکتب بنگریم» حقیقتاً تازه روشن شد که این مکتب باید در ابعاد و ساحات گوناگون مورد بررسی قرار گیرد.
وقتی از مکتب صحبت میشود این مکتب اصول، مبانی، مؤلفهها و ویژگیهای مختلف و شاخصههایی دارد و باید نسبت به آن پرداخته شود و یک پژوهش و پردازش همهجانبه نسبت به آن باید صورت بگیرد. لذا جرقه نوشتن کتاب بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری در خطبه نماز جمعه و معرفی سردار سلیمانی به عنوان یک مکتب زده شد. اگر چه در حال و هوای تشییع پیکر سردار سلیمانی به ذهن و دل ما خطور کرد، اما جرقه اصلی اینجا زده شد و در واقع فکر کردم هرکس میتواند از زاویهای سردار را مورد بررسی و تبیین قرار دهد و من بر اساس مطالعات و تخصصی که در زمینه عرفان اسلامی داشتم فکر کردم که ما باید به یک سؤال پاسخ دهیم و آن سؤال بسیار مهم و بنیادین برای نسل جوان و امروز و فرداهای ماست و آن اینکه اساساً سردار سلیمانی چرا و چگونه سردار سلیمانی شد؟ این چرایی و چگونگی سلیمانیشدن و تبدیلشدن او به مکتب بسیار مهم است، چون ما شهدای برجسته فراوانی داشتهایم و در میان آن شهدا این شهید عنوان «مکتب» را به خود اختصاص داده آن هم از زبان یک عالم ربانی دینی، فقیه جامعالشرایطی که ولایت و رهبری دینی و سیاسی جامعه و بلکه به نوعی امت اسلامی را بر عهده دارد و فرمانده کل قوا و فرمانده شخص شهید سلیمانی بوده و در طول چهار دهه با سردار سلیمانی ارتباط داشته و سردار سلیمانی در ذیل و ظِل ایشان چه در زمان امام خمینی(ره) به عنوان اینکه ایشان نماینده امام در شورای عالی دفاع بودند و در جبههها حضور فعالی داشتند و چه در دوران رهبری امام خامنهای که شکل دیگری پیدا کرد و وقتی ایشان میگویند «مکتب سلیمانی»، معلوم است مسأله حساس، مهم و ضروری است.
در نتیجه به این فکر افتادیم که بیاییم با توجه به تخصصی که داریم، مسیر «شدن» و تعالی وجودی و ترقی سردار سلیمانی را در چهل سال انقلاب اسلامی بر اساس آموزههای عرفانی و سخنان بزرگان و شواهد و قرائنی که از خود سردار در اختیار داشتیم، مطالبی را بنویسیم و در نتیجه ابتدا فیشهایی تهیه شد و با عنایات الهی مطالب و مستندات فراهم و تکمیل شد و از ششم اسفندماه سال 1398 تا بیستم فروردینماه سال 1399 به طول انجامید و عجیب این بود که 20 فروردین سالروز ولادت سردار سلیمانی است و من بعداً این موضوع را متوجه شدم و روز وفات شهادت گونه حضرت زینب (س) این کتاب به اتمام رسید. در ضمن کار هم همواره احساس میکردم که عنایاتی از عالم برزخ از سوی سردار صورت میگرفت که به ما انرژی میداد تا کتاب را به سرانجامی برسانیم. کتاب در 9 فصل شکل گرفته و به شکل پژوهشی یا ترویجی محض نگاشته نشده، بلکه ترکیبی از پژوهشی و ترویجی است و در برخی از قسمتهای کتاب، رویکردها و روشهای تخاطب خود را با مخاطبان تغییر دادهایم که گاهی علمی است و گاهی خودمانی، یعنی شیوه ترکیبی اتخاذ شده است.
بهنظرتان از نظر سلوک، نویسندهای که قصد نوشتن از شهدا و بهخصوص شخصیتی همانند حاج قاسم سلیمانی را داشته باشد باید به چه نکاتی توجه داشته باشد و خودتان در این زمینه چه نکاتی را رعایت کردهاید و میکنید؟
کسی که میخواهد درباره شهدا و بخصوص سیدالشهدای مقاومت و شخصیتی که ذوابعاد بوده مطلبی را از بعد سلوکی بنویسد باید به نکاتی توجه داشته باشد از جمله اینکه سلوک یک واژه عرفانی است، اگرچه سلوک در مسائل اخلاقی هم کاربرد دارد، اما آنچه از واژه سلوک به ذهن متبادر میشود، این است که یک واژه عرفانی است. در نتیجه باید به این نکته توجه داشته باشیم که سلوک سردار سلیمانی، سلوک در متن زندگی بود و سردار سلیمانی مصداق بارز «مجذوبان سالک» است و جذبه اولیه از ناحیه امام(ره) و انقلاب اسلامی، سردار سلیمانی را به خود جذب کرده و او را در درون خود پروریده و او هم وارد این جذبه سلوکی شده و در طول این چهار دهه چه فراز و فرودها و اوج و موجهای مختلفی را دیده و مشاهده کرده و بر اساس آموزههای معرفتی امثال شهید مطهری و حضرت امام(ره) و ارشادات مقام معظم رهبری در طول این چهار دهه توانسته استخوانبندی بسیار مستحکمی در ساحت سلوک و معنویت متعالیه پیدا کند و مراحل سلوکی و عرفانی را به معنای فرااصطلاحی درک و دریافت کرده و بعد در دوران دفاع مقدس و سپس در عرصههای مختلف توانسته خودش را بسازد و مسیر «شدن سلوکی» را ادامه دهد و اینها نکات مهمی بود که سعی کردیم در این کتاب مورد توجه قرار دهیم.
کتاب را در بخش سلوکی از سلوک سلبی به سمت سلوک ایجابی آغاز کردم. سلوک سلبی را هم در ساحات سهگانه بینشی، گرایشی و کنشی مورد بررسی قرار دادم. اینکه از سلوک سلبی آغاز کردم، چون مهمترین مسأله در عالم سیر و سلوک این است که سالک نباید معصیت کند نه معصیت درحوزه اعتقادیات، نه معصیت درحوزه اخلاقیات و نه معصیت درحوزه احکامیات و اعمال و مناسبات رفتاری و این نکته مهمی است که بزرگان ما مورد تأکید قرار دادهاند.
در فصل دوم، سلوک سازگار را در بخش شخصیت سلوکی سردار در هفت مورد و در فصل بعد سلوک سازنده را در هفت مورد و در فصل چهارم هم سلوک صائب را در هفت مورد و در فصل پنجم سلوک صادق را در نیز هفت مورد و بعد سلوک صالح را به همین ترتیب بیان کردهام. آنگاه در فصل هفتم سلوک جامع را یعنی بخشهای مختلف را به صورت درهمتنیده در 13 مورد و در فصل هشتم سلوک ولایی را در 5 مورد مطرح کردهام سپس در فصل نهم هم سلوک صلواتمحور را در قسمتهای مختلف مورد بحث قرار دادهام و در واقع قصد این بوده که بتوانیم این شهید ممتاز و برجسته که صاحب مکتب شده و در عقول و قلوب نه تنها مسلمانان ایران بلکه در میان تمام مسلمانان جهان و حتی برخی از مردم دنیا توانسته جا باز کند را معرفی کنیم و این نبود مگر اینکه سردار توانسته سلوکِ صادق را به شهودِ صائب گِره بزند و حقیقتاً این مراتب معنوی را تا فتح اوج قله معنوی پیوند بزند. در واقع به نظر میرسد که او یک سالک تمام عیار و عارف اتقلابیِ حماسی ظلمستیز و عدالتگستر که بر اساس یک عقلانیت وحیانی و دینی خاصی در ذیل عنصر ولایت و امامت توانسته سلوکش را شکل دهد و برای ما یک اسوه و الگویی قرار گیرد.
دوری از بزرگنمایی و بزرگگویی درباره شهدای دوران دفاع مقدس یکی از مطالبات جدی رهبر معظم انقلاب اسلامی بوده که بارها مورد تاکید شهید عزیز حاج قاسم سلیمانی نیز بوده است، برای مصونیت از این اتفاق چه باید کرد و چگونه میشود از آفت چنین اتفاقی دور ماند؟
همانطور که رهبر معظم انقلاب اسلامی فرمودند: «ما نباید درباره شهدا بزرگنمایی کنیم، همانطور که نباید کم بگذاریم و باید شهدا را همانگونه که هستند حقشان را ادا کرده و به جامعه معرفی کنیم» شهدا طبیعتاً مراتب و درجاتی دارند و از سوی دیگر ما در خصوص بسیاری از شهدا بانک اطلاعات همهجانبه نداریم. در خصوص سردار سلیمانی هم باید دقیقاً بر اساس واقعیات وجودی سردار پیش برویم، یعنی قول و قلم باید حساب شده باشد و افراط و تفریط نداشته باشد، لذا باید کاملاً عاقلانه و عادلانه و بر اساس عقلانیت و تعادل در مسیر حرکت کنیم و رهبر معظم انقلاب اسلامی در باب سردار سلیمانی گاهی ویژگیهایی که داشته و بیان کردهاند که برخی از آنها اخلاقی و معنوی و ناظر به زندگی است، برخی مربوط به بصیرت اجتماعی و انقلابی و سیاسی اوست و برخی ناظر به قدرت دیپلماتیک و بینالمللی ایشان است. همه را باید در نظر بگیریم و از خانواده، دوستان، همرزمان و سربازان ایشان مطالب را لحاظ کنیم و با استناد به آیات و احادیث همراه با شواهد و نمونههای زیست سردار مطالب را گردآوری، داوری، تبیین و تحلیل و چنانکه عرض کردم تعلیل کنیم.
درواقع برای اینکه گرفتار آسیبها نشویم، به نظرم باید به گفتمان امام(ره) و رهبر معظم انقلاب اسلامی اِشراف داشته باشیم و این شناخت و معرفت ما را از آفات معرفتی، نظری و عملی بر حذر میدارد و هرچه میتوانیم باید دادههای اطلاعاتی درست و دقیق را از سردار درک و دریافت کنیم. در اینجا بنیاد سردار شهید سلیمانی، سپاه قدس و بنیاد حفظ و نشر ارزشهای دفاع مقدس میتوانند اطلاعات درست را در اختیار همگان قرار دهند.
استقبال از کتاب چگونه بوده و بازخوردی از طرف مخاطبین نسبت به این کتاب دریافت کردهاید؟
با عنایات الهی و با توجه به شخصیت محوری سردار سلیمانی به دلیل محبوبیت و مقبولیتی که ایشان در میان اقشار مختلف دارند، این کتاب در میان اقشار مختلف مردم از طیفها و طبقات مختلف مورد استقبال قرار گرفت و با توجه به اینکه کتاب از نوع خاطرهنویسی و خاطرهگویی نیست و تخصصی و علمی است و البته سعی شده ادبیات روان داشته باشد، درعین حال استقبال خوبی از آن صورت گرفت. کتاب نیمه شهریور 99 منتشر شد و تا به امروز چاپ سوم آن هم وارد بازار کتاب شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است و الحمدلله همچنان استقبال میشود و بازخوردهای خوبی داشته و برخی از عالمان و شخصیتهای علمی که کتاب را خواندهاند مورد تحسین قرار دادهاند و برخی هم نکاتی را در قالب سؤال مطرح کردهاند و برخی نیز نکات ویرایشی عنوان کردهاند و در مجموع بازخوردها مثبت بوده و باعث شده در تبیین شخصیت سردار انرژی مضاعف بگیریم و در برخی نشستها و حتی با نوشتم مقالاتی در بعضی همایشها مشارکت کنیم. امید است جامعه انقلابی با این کتاب ارتباط برقرار کنند و هرکس در حد خودش بتواند شخصیت سردار را برای جامعه تبیین کند، زیرا مکتب سردار، مکتب جامع و اجتماعیِ انقلابی، تأثیرگذار و کارآمدی است.
مهمترین درسی که می توانیم از زندگینامه شهید سلیمانی و دیگر سرداران انقلاب و دفاع مقدس برای تدبیر جامعه امروز و مشکلاتی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم بگیریم، چیست؟
از مکتب شهید سلیمانی، درس زیستن مؤمنانه، زندگی دیندارانه و سبک زندگی اسلامی بر اساس اسلام ناب محمدی(ص) و درس تفکر و روحیه و عملِ جهاد، خودسازی و نوسازی معنوی و درعین حال خدمت خالصانه به مردم و مدیریت انقلابی و جهادی میگیریم. سردار سلیمانی بخشهای معرفتی و جهانبینی خود را همواره تعمیم میبخشیدند و برای اسلامیترشدن زندگی خودشان تلاش میکردند و زندگی متشرعانه داشتند و رابطه ایشان با خدا، اهل بیت (ع)، عالمان دینی و اصل ولایت فقیه و ولی فقیه به عنوان عالم ربانی و در عین حال فرمانده یک رابطه تعریف شده بوده و عبودیت و بندگی ایشان خیلی مهم است. اهمیت و اهتمام به نماز، دعا، خاندان شهدا و عشق ایشان به شهدا و عقلانیت و خردورزی که داشتند و حس برادری و پدری که نسبت به همه آحاد جامعه داشتند، میتواند برای ما درس باشد.
از طرفی مدیریت جهادی انقلابی، ارزشی و تفکر بسیجی داشتند. ولو اینکه ایشان دارای درجه سپهبدی بودند، اما روحیه بسیجی را حفظ کرده بودند. ما برای حل مشکلات جامعه به انسانهایی اینچنین مخلص و دارای بصیرت نیاز داریم که همهچیز خود را فدای اسلام کنند و در واقع شهید سلیمانی یک قدرت نرم برای مدیریت در جامعه بودند. جامعه ما به امثال سردار سلیمانی که یک قدرت نرم است نیاز دارد، کسی که با همه اعتبارات سطح بالا که داشت خود را یک سرباز میدانست.
صحبت پایانی شما درباره کتاب، ادبیات دفاع مقدس و حاج قاسم سلیمانی را بفرمائید.
در باب ادبیات دفاع مقدس آنچنان که باید کار نکردهایم، البته کارهایی فاخری صورت گرفته اما آنچه مهم است اینکه باید مجموعه ادبیات دفاع مقدس را در حوزههای مختلف و حتی در میان نسلهای گوناگون حفظ و تبیین کنیم و باید ادبیات جهادی و دفاعی که همراه با معنویت و اوج عرفان و توحید بوده را ترویج دهیم و فیلم درست کنیم و در باب شهید سلیمانی هم همه باید وارد عرصه شوند و هرکس که مطلبی دارد بیان کند، مطالب ساخته و پرداخته شود و بر اساس آنها شعر سروده شود، کتابهایی به نگارش درآید و به زبانهای مختلف و در قالب ادبیات گوناگون سردار شهید سلیمانی را که قدرت نرم جمهوری اسلامی هستند، معرفی کنیم.
نظر شما