نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران نیز که یکی از بزرگترین نمایشگاه ـ فروشگاه کتاب در عرصه جهانی با ویژگیهای خاص خود است، یکی از جمله فعالیتهای بزرگ فرهنگی ـ اقتصادی بود، که از شیوع و فراگیری این بیماری تعطیل شد. تعطیلی آن عمدتا برای ناشرانی که از نیمه دوم سال 1398 خود را برای حضور و ارائه آخرین کارهای نشر در این عرصه آمده میکردند، ضربه سختی بود، چرا که تا اواخر بهمن ماه 1398 که خطر فراگیری این بیماری در ایران اعلام شود، هزینههای بسیاری را برای آمادهسازی کتابها انجام داده بودند.
به هر روی اولویت سلامتی عمومی که در همه حوزهها بهعنوان یک اصل در نظر گرفته شده بود، مدیران فرهنگی و برنامهریز حوزه کتاب را به این سمت سوق داد تا تعطیلی نمایشگاه کتاب را اعلام کنند. البته این تعطیلی پایان کار نبود و همزمان بحث برگزاری مجازی این نمایشگاه نیز مطرح شد؛ که در طول چند ماه بررسیهای مختلف و شنیدن صدای موافقان و مخالفان این موضوع، مدیران فرهنگی را بر آن داشت، تا همچون سایر کشورهای جهان که نمایشگاههای خود را مجازی برگزار کردند، نمایشگاه کتاب تهران را نیز به صورت مجازی برگزار کنند. اقدام به برگزاری چنین نمایشگاهی قطعا برای معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نیز مدیر برگزاری نمایشگاه مجازی، آن هم برای نخستین بار، ریسک بالایی دارد.
با چند مرحله تاخیر در برگزاری، سرانجام نمایشگاه مجازی کتاب تهران برای نخستینبار در روز اول بهمن 1399 چهرهگشایی کرد؛ برای من که از سال 1367 تاکنون در نمایشگاههای کتاب تهران حضور یافته و کتاب خریده بودم، مثل هر علاقهمند حوزه کتاب، سری به این نمایشگاه مجازی زدم. روز نخست و روزهای بعد با کندی سایت مواجه بودم و حتی حدود کمتر از دو روزی سایت دچار اختلال نیز شد، اما سرانجام موفق شدم، در سایت گردش و کتابهای مورد نیازم را خریدار کنم. مثل همه سالی که به نمایشگاه میرفتم و خسته از پیادهروی در نمایشگاه به خانه برمیگشتم، این بار هم که به صورت مجازی برای خرید در نخستین نمایشگاه حضور یافتم، بعد از سه ساعت گشت و گذار مجازی، بسیار خسته شدم، اما به جز مواردی که سایت ارور میداد، برایم این کار جذاب بود؛ به نظرم این نمایشگاه دارای محاسنی است، از جمله:
نخست، یکی از بزرگترین فعالیتهای اقتصادی حوزه کتاب، نه تنها تعطیل نشد، بلکه با بهرهمندی از فضای مجازی، حرکتی بزرگی شکل گرفت تا علاقهمندان به حوزه کتاب توانستند نیازهای خود را مرتفع سازند.
دوم، تبدیل تهدید اقتصادی به فرصتی جدید بود تا افزون بر ایجاد گردش مالی برای حدود 1732 ناشر از سراسر کشور، طی شش روز بیش از 100 هزار عنوان کتاب یک جا برای مخاطبان کتاب به نمایش دربیاید.
سوم، ساخت یک پلتفرم بومی، است که آنچه من در روز نخست دیدم داری قدرت کاوش در 18 رده و زیر رده موضوعی و جستوجو در کتابهای کودکونوجوان، آموزشی و کمک آموزشی، دانشگاهی، عمومی بود، که ظاهرا برای سبک شدن سایت از ساختار کنار گذاشته شد. این پلتفرم سرمایه بزرگی برای حوزه نشر کشور است که بتواند در مواقع بحرانی همچون کرونا نمایشگاهی به این گستردگی برگزار کند.
چهارم، کارگزار این نمایشگاه، برنامهریزان فرهنگی دولت است که توانستند بدون هیچ چشمداشت صنفی، زمینهای برای همه صنوف نشر فراهم آورند تا در یک نمایشگاه مجازی حضور یافته و از آن منتفع شوند.
پنجم، این نمایشگاه حجم بالایی از اطلاعات را در قالب کلان داده (Big data) ذخیره میکند، که چنین اطلاعاتی، میتواند برای توسعه حوزه نشر و کتاب و نیز علاقهمندیهای موضوعی کتاب زمینهای فراهم کند تا مدیران و برنامهریزان فرهنگی بتوانند برنامهریزیهای بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت انجام دهند.
ششم، این پلتفرم این امکان را به سیاستگزاران فرهنگی میدهد که با رفع بیماری کرونا، با برگزرای نمایشگاه تهران، هم زمان برای نقاط محروم کشور، زمینه خرید مجازی را فراهم نماید و به نوعی عدالت فرهنگی را از پایتخت به دورافتادهترین نقاط کشور سوق دهد.
در کنار این نمایشگاه، به نظرم نباید از نقش بیبدیل شرکت پست گذشت؛ بهطوری که مرسولههایی از 200 گرم تا چند ده کیلویی را شبانه روز جابهجا میکنند و به دست خریداران میرسانند. هرچند جزو کارهای تعریف شده شرکت پست ارسال مرسولات است، اما فکر نمیکنم در کنار سایر امورات روزمره، به یکباره چنین فشار کاری از 1732 ناشر به عنوان فرستنده به سراسر کشور صورت گرفته باشد.
همچنین از وزارت ارتباطات، مهندسان طراح سایت، برنامه نویسان، مدیران فرهنگی همه و همه باید تشکر کرد؛ قطعا کاری چنین بزرگ همت بزرگی را در پی داشته است. این نمایشگاه مجازی، همچون نمایشگاه سالیانه کتاب، دارای بخشهای جنبی نیز بود؛ حدود 48 برنامه گفتوگو محور با مدیران صنوف، برنامهریزان فرهنگی، اعضاء گروههای اجتماعی و نیز ناشران خارجی و...، برنامهریزی و تهیه شده بود، که برخی در لحظه و برخط اجرا میشد و برخی بهصورت ضبطی بود، که بهنظرم همه برنامهها همچون ایام نمایشگاه اگر بهصورت زنده پخش میشد، جذابیت کار را دو چندان میکرد و بینندههای پرشماری پیدا میکرد.
برخی در روزهای نخست، انتقادهای تند و تیز، گاه از سر دلسوزی و گاه از روی بیانصافی و از سر عناد به این نمایشگاه کردند، ناامیدکننده به موضوع مینگریستند و ناامیدی پخش میکردند؛ منتقدان بدون هیچ پیشنهاد کاربردی، فقط به اسم نقد، ایراد گرفتند. از دید نویسنده این سطور ـ که سه سال نیز در نمایشگاه تهران تجربه کار اجرایی داشته و از سختیهای چنین کاری مطلع بود ـ نقدنویسی نیست؛ بلکه عمدتا سیاهنمائی بود و بس؛
وقتی ایرادگیریهای گزنده را میخواندم، یاد این رباعی ابوسعید ابوالخیر افتادم:
«دشمن چو به ما درنگرد بد بیند
عیبی که برِ ماست یکی صد بیند
ما آینهایم، هر که در ما نگرد
هر نیک و بدی که بیند از خود بیند»
به نظرم نمایشگاه بیایراد نبود، اما طوری هم نبود که برای کاری چنین بزرگ و در نخستین بار، حتی اگر در روزهای نخست تعطیل هم میشد، همه زحمات را زیر سوال ببرد. باید توجه کنیم که کشور ما در سختترین تحریمها و کمبودها و نیز مشکلات بودجه است، اما با این حال تصمیمگیران فرهنگی این ریسک بزرگ را به جان خریدند و کار نماشگاه مجازی را اجرائی کردند. این نمایشگاه کار پر ثمری بود و به دست اندرکاران آن که زحمات شبانهروزی متقبل شدند، میتوان نمره قبولی داد.
البته باید توجه داشت، برگزاری نمایشگاههای مجازی کتاب، در صورت ادامه پیدا کردن بیماری کرونا توجیه انجام دارد و باید دقت کرد ادامهدار کردن این موضوع در سالهای بعد، به کتابفروشان ضربه سختی میزند و حوزه اقتصادی آنان را دچار اختلال میکند. پس این تجربه گرانبها را به موقع و بهخوبی استفاده کنیم.
نظر شما