حامد زارع با اشاره به ترجمههایی که از اشتراوس در ایران منتشر شده، از چاپ ترجمههایی جدیدی از آثار او خبر داد و نوشت: با این حساب نه تنها امسال، بلکه سال آینده را نیز باید سال عیش اشتراوسیها در ایران دانست.
او در این نامگذاری، به وجوه مشترک میان لئو اشتراوس، کارل اشمیت، مایکل اوکشات و فریدریش آوگوست فون هایک توجه نشان داده است. فارغ از صحت این دستهبندی و نسبت میان لیبرالیسم و محافظهکاری، چند سالی است که سه تن از دانشآموختگان علم سیاست در ایران به طور جدی به ترجمه آثار این راستهای سرسخت روی آوردهاند. از رسول نمازی، یاشار جیرانی و شروین مقیمی به عنوان سه یار دبستانی میتوان نام برد که فارغ از ایدئولوژیاندیشی، سیاسیکاری و غوغاسالاری که ظاهرا امروزه به بخش کتمانناپذیری از کار فکری تبدیل شده است، به ترجمه و نشر متون متفکران راستگرا همت گماشتهاند.
ابتدا در سال 1392 کتاب «شهر و انسان» اشتراوس با ترجمه نمازی و به همت نشر آگه منتشر شد و یک سال بعد از آن کتاب «مفهوم امر سیاسی» اشمیت با ترجمه مشترک جیرانی و نمازی توسط انتشارات ققنوس منتشر و راهی بازار نشر کشور شد. پس از آن نوبت به مقیمی رسید که رساله دیگری از اشمیت را به فارسی ترجمه کند. بدین ترتیب در روزهای پایانی سال 1395 کتاب «لویاتان در نظریه دولت تامس هابز: معنا و شکست یک نماد سیاسی» توسط انتشارات روزگار نو منتشر شد. در سال جاری نیز یاشار جیرانی دست پر تر از هر زمان دیگری ظاهر شد و دو کتاب «مقدمهای سیاسی بر فلسفه» و «گفتار سقراطی کسنفنون» لئو اشتراوس را با نشر آگه روانه بازار نشر کشور کرد. کتاب نخست یک حاوی مقالههایی از اشتراوس است که برخی از آنها توسط هیلایل گیلدین جمعآوری شده است. کتاب دوم در واقع دفتر دوم از مجلدات کسنفنونی اشتراوس است. این مجلدات دارای سه دفتر است. دفتر اول آن با عنوان «در باب جباریت» حاصل کار مشترک اشتراوس و الکساندر کوژو است که سالها پیش توسط فردی متفنن و غیرمتخصص با عنوان اشتباه «روانشناسی استبداد» ترجمه شده است.
جیرانی و مقیمی کار بر روی ترجمه این دفتر را آغاز کردهاند و احتمالا تا پایان سال آینده دفتر نخست از سهگانه کسنوفونی اشتراوس با عنوان «در باب جباریت» منتشر خواهد شد. دفتر دوم نیز با عنوان «گفتار سقراطی کسنفنون» به همت جیرانی هم اکنون در دسترس قرار گرفته است. خبر خوب آنکه ترجمه یاشار جیرانی از جلد سوم این سه گانه مشهور و دشوار اشتراوس، تحت عنوان «سقراطِ کسنوفون» نیز تمام شده و به زودی توسط انتشارات روزگار نو منتشر خواهد شد. علاوه بر این، جیرانی و شروین مقیمی به همراه جمعی از مترجم ها ترجمه «تاریخ فلسفه» لئو اشتراوس و جوزف کراپسی را نیز آغاز کردهاند و به احتمال زیاد جلد اول آن تا اواسط سال آینده منتشر میشود. اما این پایان ماجرای جشن ترجمه اشتراوس در ایران نیست، چه اینکه شروین مقیمی نیز به تازگی ترجمه مجموعهای از مقالات اشتراوس تحت عنوان «ریشههای آلمانی» را به پایان رسانده که آن نیز بزودی منتشر میشود. با این حساب نه تنها امسال، بلکه سال آینده را نیز باید سال عیش اشتراوسیها در ایران دانست.
اما آتش اشتراوس چگونه در دامن این سه یار دبستانی افتاد؟! ابتدا این رسول نمازی بود که در جریان مطالعات و تحقیقات خود در فرانسه، شرحی از آلن بلوم، یکی از شاگردانِ برجسته اشتراوس، درباره جمهوری افلاطون را مطالعه کرد و به اعتراف خودش همانند صاعقهای وجودش را متحول کرد. نمازی که پیش از آن کلیدِ آثارِ اشتراوس را یافته بود، به ترجمه کتاب «شهر و انسان» او مشغول شد. پس از آن این علاقه از طریق گفتگوهای فکری و آکادمیک به جیرانی نیز سرایت کرد. او در دوره ای که مشغول تالیف پایان نامه خود درباره یک مسئله الهیاتی و سیاسی در دانشگاه تربیت مدرس بود، مقالات «اورشلیم و آتن» و «پیشرفت یا بازگشت؟» اشتراوس را میخواند و در میدان جاذبه او، به عنوان متفکری که به بهترین شکل ممکن مساله الاهیاتی-سیاسی را تبیین میکند، قرار میگیرد. میدانی که هنوز برای یک نفر دیگر جا داشت و آن فرد کسی جز شروین مقیمی نبود که از مسیر توجه به توماس هابز به عنوان یکی از آباء فلسفه سیاسی جدید غرب، به سمت دیدگاه اشتراوس در باب این سنخ از فلسفه سیاسی کشیده شد.
اما لئو اشتراوس درباره مدرنیته و اندیشه سیاسی آن چه نظری دارد؟ او معتقد به حقانیت سخن متقدمین در برابر متاخرین است و بر آن است که قدما توسط متجددین رد نشدهاند، بلکه نادیده گرفته شدهاند. لئو اشتراوس به معنای واقعی کلمه یک قدمایی است و آن هم یک قدمایی قدرتمند و قلدر! او با همه قدرت به جدال با تجدد میرود و هابز و ماکیاوللی را به عنوان پدران بنیانگذار مدرنیته و لاجرم بانی علوم اجتماعی مدرن مورد بررسی انتقادی عمیقی قرار میدهد. بررسی که تا کنون در زبان فارسی بازتابشی نداشته و تنها در کتاب «فلسفه سیاسی چیست؟» و صفحاتی از آن که به ماکیاوللی میپردازد، اشاراتی به آن شده است. اشتراوس در کتاب «حقوق طبیعی و تاریخ» که نخستین کتاب ترجمه شده او به زبان فارسی است، به نقد انگارههای علوم اجتماعی مدرن میپردازد و با قصد قربتی که در مسیر احیاء فضائل کلاسیک دارد، اندیشه گذار از علوم اجتماعی مدرن به سنخ تفکر قدمایی را در کتاب «شهر و انسان» عینیت میبخشد.
او معتقد است برای نقد بازگشت به قدما باید متجددین را مورد نقد قرار داد و به همین دلیل رویکردی ضدمدرن به تاملات خود میدهد و تبدیل به یکی از حرفهای ترین و فلسفیترین ناقدن اندیشه سیاسی جدید غرب میشود. از سوی دیگر حراست از فلسفه و شیوه زندگی فلسفی که در تمثیل دفاع از سقراط در برابر شهر نیز قابل تطبیق است، یکی از دلانگیزترین مدعیات اشتراوس است که از او چهره یک متفکری محافظهکار ساخته است. چهرهای که وقتی با تاملاتی پیرامون فارابی همراه میشود، مورد توجه طلبههای حوزه علمیه قم نیز قرار میگیرد.
یکی از باهوشترین این طلبهها محسن رضوانی است که ده سال پیش از یک رساله درباره رویکرد اشتراوس به فلسفه سیاسی اسلامی در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی متعلق به مصباح یزدی دفاع کرد و پس از آن چند متن و مقاله از این فیلسوف را به فارسی برگرداند که در قالب کتاب «جامعهشناسی فلسفه سیاسی» منتشر شده است.
نظر شما