بازار کتاب در ایران و استان کرمانشاه در گذشته هم از رونق چندانی برخوردار نبود و با آمدن کرونا و ایجاد شرایط بغرنج حاصل از آن، این بازار هم مثل سایر حوزههای دیگر بیشتر از رونق افتاد.
گذشته از تأثیر این شرایط کنونی واقعاً باید برای حل معضل بازار کتاب و چاپ و نشر آن چارهای اساسی اندیشید قبل از هر چیز باید ریشه و علل این معضل را شناسایی کرد و برای حل آن چارهای یافت چون در ناچیزترین حالت، امرار معاش روزانه بسیاری از مردم ما به این امر وابسته است.
نویسندگان، ناشران و کتابفروشان بسیاری در کشور هستند که نان شب آنها به این بازار وابسته است، این چنین که پیش میرود، طولی نمیکشد که اکثر آنها با تعطیلی کسب و کارشان مواجه خواهند شد، لذا برای پیشگیری از این امر باید چارهجویی کرد.
یکی از عوامل بیرونقی بازار کتاب عمدتاً حاصل کتاب نخواندن مردم است، اگر مردم بهصورت دورهای مثلاً ماهیانه مبلغی از درآمد در خانواده را به خرید کتاب اختصاص دهند، قطعا هم به سود خود و هم جامعه خواهد بود و بازار این حوزه رونق میگیرد و اشتغالزایی زیادی صورت میگیرد.
کتاب نخواندن مردم ما علل زیادی دارد که در طول دوران متمادی به علت بیتوجهی خانوادهها، حکومتها و فعالین حوزه کتاب و نظام آموزشی به این وضع منتهی شدهایم.
ناکارآمد بودن نظام آموزشی
یکی دیگر از علل بیانگیزگی و عدم تمایل مردم ما به کتاب خواندن، ناکارآمد بودن نظام آموزشی در کشور است، عدم جذابیت مطالب ارائه شده در کتابهای درسی مدارس و دانشگاهها، نبود محتوای متناسب با علاقمندی عمومی مردم، همراستا نبودن محتواهای درسی با فرهنگ عمومی، سختگیری و تکالیف زیاد و انتزاعی و غیرعلمی و کاربردی نبودن مطالب موجود، بیانگیزه بودن و سرزنده نبودن آموزگاران و نارضایتی از وضعیت معیشتی و بیحوصلگی و پیوسته آنان در کشور بهصورت مستقیم و غیرمستقیم دانشآموزان و دانشجویان را از مطالعه، درس و کتاب خواندن دور کرده است و موجب شده اندک اندک از کتاب و مطالعه فاصله بگیرند.
کتاب نخواندن برای برخی از مردم فرهنگ شده است
علت دیگرِ اینکه مطالعه نکردن بخشی از فرهنگ ما شده است، این است که کتاب خواندن برخلاف بسیاری دیگر از مردمان دنیا بخشی از فرهنگ ما نشده است؛ درصورتیکه باید جزئی از فرهنگ عمومی ما باشد چون اصلاً کتاب خود انسان و فرهنگ است، یک کالای فرهنگی است و متاسفانه در فرهنگ ما مطالعه نکردن عیب محسوب نمیشود.
بر کسی پوشیده نیست که بیدانشی و ناآگاهی و فقدان خرد، نقص بزرگی است برای انسان. باید پرسید اگر کسی مطالعه نکند این تواناییها را از چه جایی کسب میکند، پس اگر در فرهنگ ما مطالعه نکردن ناهنجار باشد و کتاب خواندن ارزش محسوب شود، قطعاً شرایط عوض میشود.
از عوامل دیگر میتوان به این امر اشاره کرد که مطالعه جزو نیازهای اولیه انسان محسوب نمیشود، کالای فرهنگی مثل کتاب، غذا، آب یا سرپناه نیست که اگر نباشد نیاز آن سریع در وجود انسان احساس شود، نیازهای اولیه مردم ما به دلیل عدم اطلاع ارضا نشده و ظاهراً قرار هم نیست فراتر از آن برود.
مطالعه و کتاب خواندن طبق نظر روانشناسان و دانشمندان علوم رفتاری جزء نیازهای ثانویه است، احساس این نیاز بدون آگاهی و تعقل در انسان به وجود نمیآید، مطابق نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو در میانههای هرم قرار دارد و انسان قبل از ارضاء نیازهای اولیه، احساسش نمیکند حتی ممکن است بسیاری آن را به عنوان یک نیاز نشناسند.
از سوی دیگر مردم هنوز به این موضوع اعتقاد پیدا نکردهاند که مطالعه و کتاب خواندن ابزار قدرتمند برای حل مشکلات آنهاست در هر کسب و کاری در هر حوزهای از زندگی بشر، آموزش نقش بسزایی در کیفیت زندگی ایفا میکند، در کشور ما آموزش بسیار کلی صورت میگیرد و با جزئیات و متناسب با شرایط خاص صورت نمیگیرد این در حالت عمومی است اما چه باید کرد وقتی آموزش عمومی ضعیف و ناکارآمد است؟ باید دست روی دست گذاشت؟!
جواب این سوال منفی است چرا که با وجود کتابهای متعدد در زمینههای مختلف، فرد میتواند در حوزه کاری و زندگی شخصی خود به مطالعه بپردازد، کتاب بخواند و دانش کسب کند، از این راه مشخص میتواند کمبود و نقص آموزش عمومی را برطرف کند و این خلاء را پُر کند و با بالا بردن دانش و آگاهی و مهارت خود، کیفیت زندگی خود و جامعه را ارتقا دهد.
حوصله برای مطالعه کم شده است
همچنین مطالعه و کتاب خواندن نیاز به تمرکز استمرار و تفکر دارد و حوصله میطلبد که متاسفانه این روزها در مردم، بسیار کم شده است. زیادهطلبی، مصرفگرایی و وجود کالاهای متنوع و گرانقیمت برای خانوادهها سراب ایجاد کرده است.
گرانی و تورم، ناامنی شغلی و اقتصادی ایجاد میکند و ساعات کار طولانی، مسافتهای زیاد رفت و آمد از خانه تا محل کار و بهطور کلی شرایط زندگی امروزی حالتی ایجاد کرده است که در آن تمرکز و حوصله در انسان بهشدت کاهش یافته است و وجود هزاران مشکل قدرت استمرار را از افراد میگیرد.
وجود تکنولوژیهای جدید نظیر موبایل و اینترنت و شبکههای اجتماعی انسان را هر لحظه در دسترس هزاران نفر قرار میدهد و در آن واحد توجهاش به پیامهای مختلف جلب میشود؛ لذا توان تمرکز، استمرار و تفکر از او گرفته میشود.
دیگر آنکه، مردم ما به دانش و اطلاعات به مثابه یک سرمایه نگاه نمیکنند و حاضر نیستند برای کسب این سرمایه هزینه کنند، دانشمندان و اندیشمندان علم و هنر مدیریت در تقسیمبندیهای سرمایه از دانش به عنوان یک سرمایه ارزشمند یاد کردهاند. این سرمایه برخلاف پول و املاک که سرمایه ملموس به حساب میآیند، یک سرمایه ناملموس است که میتواند برای فرد سودآوری مالی و غیرمالی به همراه داشته باشند.
ولی بسیاری از افراد جامعه یا از این امر بیخبرند و اعتقادی به آن ندارند اگر این آگاهی باشد و به آن ایمان داشته باشند، برای کسب آن میکوشند، مطالعه میکنند که کتاب میخرند و میخوانند اینها علل و عواملی بودند که اعتقاد دارم منشاء سرچشمه کتاب نخواندن کتاب نخریدن آن در جامعه شده است و موجب کسادی و بیرونقی بازار کتاب و چاپ و نشر میشود.
برای برون رفت از این کسادی و بیرونقی لازم است اقدام عاجل کنند اولین آنها، حکومت و دولت است که با مدیریت کردن صحیح حوزه کتاب از طریق وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نهاد کتابخانههای عمومی و شهرداریها نسبت به سازماندهی و هدایت نویسندگان به سمت و سوی کتابهای ارزشمند سر و سامانی به این آشفتهبازار بدهند. دوم، مردم هستند که باید کتاب بخرند و بخوانند، با خریدن و خواندن کتاب علاوه بر مزایای بیشمار معنوی بازار چاپ نقش هم رونق میگیرد و اشتغال ایجاد میشود علاوه بر این در زمینه آموزش و آموختن مطالبهگری کنند.
در پایان باید گفت فعالان حوزه چاپ و نشر کتاب نقش عمدهای در توسعه این حوزه دارند که کمترین آن مدیریت بازار است از آنان انتظار میرود برای تبلیغات و ایجاد نیاز در مشتریان هزینه کنند و مردم را تشویق به خواندن کنند.
نظر شما