هرگز دل من ز علم محروم نشد
کم ماند ز اسرار که معلوم نشد
هفتاد و دو سال فکر کردم شب و روز
معلومم شد که هیچ معلوم نشد
شاید قریب هزار سال قبل آنگاه که غیاثالدین ابوالفتح عمر بن ابراهیم خیام نیشابوری (۴۴۰-۵۵۰ه.ق) سرگرم سر و سامان دادن به گاهشمار در زمان وزارت خواجه نظامالملک و سلطنت ملکشاه سلجوقی بود، تصورِ اینکه بیستوهشتمین روز از اردیبهشت را در این تقویم به نامش نامگذاری کنند، آسان نبود؛ اما چرخشِ زمان و زمانه در این مدتِ نهچندان کوتاه، تصورات مختلف و متفاوتی را حولِ حال و احوال او شکل داده است.
به ریاضیدانبودنش همه رضایت دادهاند و کوشش او را در شکافتن معادلات درجه سوم ستوده اند. در ستارهشناسی نیز تعیین مدار حرکت زمین به گرد خورشید تا ۱۶ رقم اعشار را به نامش ثبت کردهاند.
این چرخِ فلک که ما در او حیرانیم،
فانوس خیال از او مثالی دانیم:
خورشید، چراغ دان و عالَم، فانوس
ما چون صُوَریم کاندر او گَردانیم
اما پنجاه تا صد سال پس از مرگش آوازه شاعربودن و انتساب رباعیاتی به او موجب بازشدن پنجرهای متفاوت شد و طُرفهتر اینکه سایر جوانب شخصیت او را تحتالشعاع خود قرار داد، خیام شاعر و فیلسوف و ... .
پیگیری فراز و فرودهای تبیین، پذیرش و یا انکار رباعیات منسوب به خیام که تا قائلشدن به دو خیام پیش رفته است، موضوع این کوتاهنوشت نیست، اگرچه در جای خود شایسته بررسی و تأمل است. از نظرات منفی نجمالدین رازی در مرصاد العباد (حدود چهل سال پس از فوت خیام) تا امام عصر نامیدن خیام توسط ابوالفضل بیهقی و حجهالحقبودنش از دیدگاه نظامی عروضی (از معاصرینش) و نظرات برخی از معاصرین ما مانند جلال آلاحمد و صادق هدایت.
هرکسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من. (مولانا)
شک و اعتراض، تازیانههای عریان بر ریا، غنیمتشمردن دَمِ در دسترس و حتی درماندگی، تابلوهایی مختلف، متفاوت و گاهی متناقض نمای برکشیده از رباعیاتی است که به هیچ روی و رای از بلندای قامت این مردِ بزرگ با وجود گَرد ایام هزارساله نمیکاهد.
نیکی و بدی که در نهاد بشر است
شادی و غمی که در قضا و قدر است
با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل
چرخ از تو هزار بار بیچارهتر است
آنچه امروز در قالب و قامت میراث فکری خیامِ منجم و ریاضیدان یا شاعر و فیلسوف باعث میشود تا سیارکی در فضای لایتناهی و حفرهای در کره ماه به نام او نامیده شود و یا به شرابی در مصر و فرانسه پیوند یابد، هم نماینده دو نگاه است و هم بیانگرِ ارتفاعِ اندیشه غیاث الدین ابوالفتح عمر ابن ابراهیم خیام نیشابوری.
آنان که محیط فضل و آداب شدند
در جمع کمال شمع اصحاب شدند
ره زین شب تاریک نبردند برون
گفتند فسانهای و در خواب شدند
نظر شما