به بهانه کسب عنوان «قلم زرین» توسط سیدمیثم موسویان با کتاب «بینام پدر» نگاهی اجمالی به این اثر داریم.
داستان رمان «بینام پدر» در دو برهه زمانی و در سه خط داستانی درهم تنیده روایت میشود. روایت اول در مورد تیمسار قمارباز قهاری است که زندگیاش را با قمار بنا کرده و برای سرکوبی غائله کردها به کردستان اعزام میشود. او شکارچی و تیراندازی زبردست است. اما سودای شکار آهوی تیزپا در کردستان، ختم به قمار و شکار دختر خان میشود. ادامه داستان، کشمکش و حوادث فرزندی است که از وجود پدر بیخبر است. روایت بعدی در مورد فدائیان اسلام است که موازی با دیگر حوادث داستان پیش میرود. این روایتها در نقطهای طلایی بههم میرسند و مخاطب را شگفتزده میکنند.
داستان از زوایه دید چند شخصیت روایت میشود که هرکدام از منظر خودشان به داستان نگاه میکنند. روایت عشق و قمار، کودتا و کشتار، ممد بوکسور و تیمسار و...
ارتباط و پیوستگی منسجم، پرداخت خوب داستانی، ارجاع هوشمندانه به کهنالگوها، نقلی درست از دوران پهلوی و مبارزه فدائیان اسلام، غافلگیری و کشمکش داستانی جذاب و روایتی به دور از شعارزدگی از ویژگیهای رمان «بینام پدر» است.
سید میثم موسویان، قلمی سیال و در عین حال بدون قضاوت دارد. بدون قضاوت به این معنا که رد نویسنده در اثر مشخص نیست و شخصیتها در بستر داستان شکل میگیرند و بهخوبی معرفی و پرداخته میشوند. این شخصیتها بدون غرضورزی و جانبداری نویسنده از آنها در داستان شکل و شمایل خود را پیدا میکنند.
موسویان در «بینام پدر» نگاه بدیعی دارد و قلم را به خدمت نگاهش درآورده است. او داستاننویسی را خوب آموخته و تجربه کرده، فضای تاریخ معاصر را فهمیده و سوژه را بهخوبی در ذهنش پرورش داده است. بههمین دلیل در پرداخت داستانی و ارائه اطلاعات و فضاسازی، هنرمندانه عمل کرده و مخاطب را گامبهگام با خود همراه میکند.
انسجام داستان در «بینام پدر» تحسین برانگیز است؛ عناصر و شخصیتهای داستان بهخوبی درهمآمیخته بهگونهای که هیچ شخصیت و کاراکتری را نمیتوان از داستان جدا کرد؛ زیرا نبود هر کدام از شخصیتها به پیکره داستان ضربه میزند. ضرب آهنگ داستان در تمام اثر بهخوبی حفظ شده است و غافلگیری نهایی، پایانی تحسینبرانگیز رقم میزند.
نظر شما