سه‌شنبه ۹ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۱:۰۶
ادبیات پایداری بدون زینب‌های زمان یک پایش می‌لنگد

نویسنده کتاب «من زینب تو هستم» گفت: موضوع این کتاب تاکنون در ادبیات پایداری ما مغفول مانده بود، درحالی‌که این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار است و ادبیات پایداری بدون زینب‌های زمان یک پایش می‌لنگد.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، «من زینب تو هستم»، پنجمین کتاب از مجموعه کتاب‌های خاطرات شفاهی انتشارات 27 بعثت است که براساس روایت خواهر شهید سعید نامدار از دوران دفاع مقدس برادرش به قلم معصومه محمدی نگاشته شده و در مردادماه 1400 چاپ و منتشر شده است.
 
کتاب «من زینب تو هستم»، عشق و ایثار مرارت‌های خواهری را به تصویر کشیده که بعد از شهادت و اسارت برادرانش دیگر به زندگی قبل خود بازنگشت. زینب‌وار پای عشق خواهر و برادری‌اش ایستاد.
 
شهیدی که در بطن کتاب جاری است، یکی از حُرهای دفاع‌ مقدس است که صبر و وفای خواهرش را رسانه‌ای کرد تا همه بدانند زینب‌ها در همه تاریخ کعبه رنجند. شهید سعید(رستم)نامدار، تخریبچی لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) در تاریخ 25 آبان سال 1361 در عملیات زین العابدین(ع) منطقه سومار - مندلی به فیض شهادت نائل شد.

با معصومه محمدی نویسنده کتاب «من زینب تو هستم» به گفت‌وگو پرداخته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.
 
توضیح مختصری در رابطه با کتاب «من زینب تو هستم» و دلایل نگارش آن بفرمایید.
در این کتاب همان‌طور که از نامش مشخص است، زینب‌بودن، خواهربودن، وفاداربودن و عاشق برادربودن، یک شاخص است. از این جهت که خواهر شهید که از قضا مادر من است، عاشق برادرش است، خیلی به ایشان وفادار بوده، برایش ایثار کرده و مرارت‌های زیادی از دوری برادرش کشیده است و در واقع می‌توان گفت این مقام خواهر شهید از صدقه سر حضرت زینب(س) به مادر من و همه خواهران شهدا عطا شده و نامگذاری کتاب با عنوان «من زینب تو هستم» نیز به همین دلیل است.
 
واقعا هم کار نگارش این کتاب با عنایت حضرت انجام شده و نگارش اولیه کتاب در میلاد حضرت زینب(س) به اتمام رسید و روزی که این کتاب وارد بازار نشر شد، اول محرم امسال بود و من این‌ مناسبت‌ها را به فال نیک می‌گیرم.
 
منطق این کتاب و ویژگی بارز آن از نظر شما چیست؟
یکی از دلایل نگارش کتاب «من زینب تو هستم» این بود که من خیلی دوست داشتم برای شهدا کاری انجام دهم و این‌که مادرم و دایی‌ام را می‌دیدم که از ابتدا خیلی مذهبی نبودند و در واقع از حرهای دفاع مقدس هستند، اما زندگی متفاوتی داشتند و مرارت‌ها، عشق و ایثاری که مادر من در حق برادرشان داشتند به نظرم متفاوت و خاص است و مهم‌تر از همه این‌که دو سال پیش که تصمیم گرفتم این کتاب را بنویسم، هیچ کتابی درمورد خواهران شهدا کار نشده بود. خیلی در این زمینه جستجو کردم برای همین سعی کردم یک اثر ممتاز، شاخص و جدید ارائه دهم.


در مدت انجام این کار با چه چالش‌هایی رو‌به‌رو بودید؟
وقتی که می‌خواستم کار مصاحبه را انجام دهم از مادربزرگم شروع کردم که آن موقع در قید حیات بودند و امسال به رحمت خدا رفتند. ایشان با اینکه آلزایمر داشتند، اما جزئیات خیلی کمی در ذهنشان بود که من اصلا تصور نمی‌کردم همچین مواردی را به یاد داشته باشند. با توجه به اینکه مادرم راوی داستان بود قطعا با وی بیشتر کار داشتم، هرچند برخی موارد را خودم می‌دانستم و گویی این اتفاقات و سوگی که به دل مادرم بوده، لالایی بچگی‌مان بود، اما برای نگارش این اثر نیاز به مصاحبه و رضایت مادرم داشتم و ایشان تا مدت‌ها رضایت نمی‌دادند که این کار انجام شود تا اینکه همان‌طور که در مقدمه کتاب گفته‌ام، در سفری که به کربلا داشتیم در راه، مسیرمان عوض شد، می‌خواستیم به خسروی برویم، به مهران رفتیم و در آن‌جا تابلوی سومار را دیدم و در کربلا برای مادرم تعریف کردم و او را به اعتاب مقدس قسم دادم، ایشان هم راضی شد که این کار را انجام دهم. به ایشان گفتم که فکر نکنید فقط زندگی شما و برادر شماست، این‌ها تاریخ دفاع مقدس و فداکاری یک ملت است که باید ثبت شود.
 
چند ماهی مصاحبه‌ها طول کشید تا شروع به نگارش کتاب کردم. در واقع موضوع کتاب «من زینب تو هستم»، موضوعی است که تاکنون در ادبیات پایداری ما مغفول مانده بود، در حالی که این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار است و ادبیات پایداری بدون زینب‌های زمان یک پایش می‌لنگد. از این جهت قصد کردم که این کار را انجام دهم و امیدوارم که مقبول شهدا و خداوند متعال واقع شود. 
 
مهم‌ترین نکته‌ای که «من زینب تو هستم» با مخاطب در میان می‌گذارد از نظر خودتان کدام است؟
زوایای پنهان و مغفول‌مانده ادبیات پایداری ما باید در تاریخ ثبت شود و به دست همه مردم برسد. مردم باید با صبر و ایستادگی خانواده شهدا بیشتر آشنا شوند. مهم‌ترین و اثرگذارترین نکته‌ این کتاب، زنده نگه‌داشتن ایثار و جهاد زینبی است. این‌که هر اتفاقی هم بیافتد، خانواده شهدا باز هم در مقابل عظمت عاشورا سر تعظیم فرود می‌آورند؛ یعنی آن‌قدر متواضع‌اند که نمی‌توانند خودشان را با اهل‌بیت(ع) و روز عاشورا مقایسه کنند و باز هم می‌گویند: «امان از دل زینب». بارزترین اتفاق و حقیقتی که مخاطب در این کتاب با آن روبه‌رو می‌شود، این است که هر انتظاری روزی به‌سر می‌رسد و انسان به محبوبش می‌رسد، البته تنها به شرطی که منتظر واقعی باشد تا منتظَر از راه برسد.
 
با توجه به فراگیر شدن فضای مجازی در بین افراد جامعه ادبیات دفاع مقدس چگونه می‌تواند تاثیر خود را نمایان جلوه کند؟
ادبیات پایداری ما ظرفیت پرداخت بالایی دارد. باید به این موضوع خیلی بیشتر از این‌ها پرداخته شود. تبلیغات در این زمینه نقش به‌سزایی دارد. از طرفی به‌نظر بنده اگر مستند، تیزر تلویزیونی و سینمایی و حتی تیزرهای تبلیغاتی در فضای مجازی ساخته و منتشر شود خیلی جذابیت دارد و تأثیر فوق‌العاده‌ای خواهد داشت.

کمی به تجربه‌های شخصی‌تان درباره نوشتن در مورد شهدای دفاع مقدس بپردازیم. در مورد زندگی برخی از شهدا چون خانواده‌های آن‌ها بر اثر کهولت سن از دنیا رفته‌اند، فقط با اسناد و پرونده‌های کاغذی روبه‌رو می‌شوید. با این مسائل چگونه برخورد می‌کنید؟
کتاب «من زینب تو هستم»، اولین اثری بود که من موفق به خلق آن شدم و برای گفت‌وگو با افرادی روبرو شدم که در قید حیات بودند. فقط پدر شهید، مرحوم شده بود و مادرشان نیز آلزایمر داشت و موارد خاصی را به خاطر می‌آورد. مهم این است که این گونه خاطرات بالاخره یک‌جایی از تاریخ و ذهن آدم‌ها ماندگار می‌شود، این‌گونه نیست که از بین بروند. اما بالاخره واقعیت این است که اگر به این موضوعات پرداخته نشود، با گذشت زمان خاطرات کم‌رنگ می‌شوند و با توجه به دل‌مشغولی‌های مختلف که در دنیای امروز وجود دارد باید هرچه سریع‌تر این خاطرات ثبت و ضبط شود و زنده نگه‌داشتن یاد شهدا، خدمتی است که ما نویسندگان می‌توانیم به مملکتمان بکنیم و خیلی با ارزش است.
 
یکی از چالش‌هایی که من در نگارش این اثر با آن مواجه بودم این بود که می‌گفتند خاطره‌ای از این شهید موجود نیست و اصرار داشتند که زندگی خاصی نداشته، اما من با دید خاصی به این شهید نگاه می‌کردم و فکر می‌کردم که این شهید خاص است و وقتی خانواده شهید متوجه شدند که کتاب شهید، 400 صفحه شده خیلی تعجب کرده بودند، چون آن‌ها فکر می‌کردند من حتی نتوانم یک صفحه از این شهید بنویسم. البته لطف و عنایت خود شهید و مدد خداوند بوده است. بنده از شهید سعید نامدار عنایات عجیبی دیدم که در کتاب هم ذکر شده است. فارغ از نسبت فامیلی که دارم به‌نظرم شهید خاصی بودند. نگارش کتاب بسیار پربرکت بود. بنده که هیچ‌کاره بودم هم ذره‌ای از صبر زینبی دریافت کردم. من هم مثل قبل نیستم، صبور و محکم‌تر شدم.
 
اثر جدیدی در دست نگارش دارید؟
نوشتن از شهدا آمال و آرزو و وظیفه‌ ما هست، اما نوشتن در هر زمینه‌‌ای برای من جذاب است و دوست دارم در عرصه نوشتن پویا باشم. تقریبا دو ماه قبل نگارش اثر جدیدی درباره شهیدی که فرمانده اطلاعات عملیات بود به من پیشنهاد شد، مصاحبه‌ها را مطالعه کردم و با خانواده شهید ارتباط گرفتم، اما متوجه شدم یک کتاب درباره این شهید کار شده و هنوز به چاپ نرسیده، همان‌جا بود که کار را واگذار کردم به کسی که این کار را انجام داده بود، چون نمی‌خواستم زحماتش به هدر برود و دوست داشتم کار شهید هرچه سریع‌تر به جریان بیافتد. فعلا اثر جدیدی در دست نگارش ندارم، اما موضوعاتی در ذهنم هست. نوشتن درباره شهدا را دوست دارم، البته باید خداوند توفیق دهد و کمکم کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها