چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۷
سیدمحمد گیسودراز، شارحی در کسوت مترجم

محسن محمدی فشارکی مطرح کرد: خواننده در شرح الرساله با دو چهره از گيسودراز مواجه است؛ شارح و ناقد. هنگامی که گيسودراز در مقام يک شارح سخن گفته، از تکرار مطالب و اطاله کلام دوری کرده است. گيسودراز «رساله قشيريه» را مانند مريدی که به خود اجازه اظهار نظر کردن در برابر پير را نمی‌دهد، شرح نکرده بلکه شيوه‌اي محققانه و منتقدانه در پيش گرفته است.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)؛ «شرح الرساله القشیریه» کتابی است به قلم سیدمحمد حسینی، مشهور به گیسودراز. این کتاب -که شرحی بر «رساله قشیریه» اثر عبدالکریم بن هوازن قشیری است- به زبان فارسی و در قرن هشتم تالیف شده است. محسن محمدی فشارکی، عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان و مریم شیرانی، دکترای ادبیات فارسی از دانشگاه اصفهان، به تصحیح این کتاب پرداخته است. نشر سخن نیز این کتاب را منتشر کرده است. به بهانه انتشار این کتاب گفت‌وگوی ما با محسن محمدی فشارکی را می‌خوانید.

 کمی درباره موضوع کتاب برای خوانندگان بگویید.
همان‌طور که علاقه‌مندان به عرفان اسلامی و دوستداران فرهنگ و ادب می‌دانند، «رساله قشیریه» یکی از امهات کتب تعلیمی در حوزه عرفان به شمار می‌آید. امام قشیری یکی از عالمان و عارفان بزرگ سده پنجم هجری و از نخستین کسانی است که احوال و اقوال عارفان و موضوعات عرفانی را به‌شکلی منظم سامان‌دهی و در قالب کتاب «الرساله» به مریدان و علاقه‌مندان روزگار خود ارائه کرد. این کتاب که به زبان عربی نوشته شده بود، به‌زودی مشهور شد و اندکی بعد به زبان فارسی برگردانده شد تا دایره ثمربخشی آن گسترده‌تر شود. کتاب «الرساله» تا زمان افول عرفان و تصوف همچنان در حلقه‌های تصوف اسلامی از کتاب‌های اصلی و پایه مریدپروری محسوب می‌شد. اهمیت این کتاب (حتی در سده هشتم هجری) سیدمحمد گیسودراز، یکی از عارفان بزرگ طریقه چشتیه در هندوستان را بر آن داشت تا برای نخستین بار به شرح و نقد متن عربی الرساله همت گمارد. کتاب پیش رو، شرح گیسودراز بر «الرساله القشیریه» است.
 
شرح الرساله القشیریه گیسودراز اولین شرحی است که به فارسی بر کتاب «الرساله» نوشته شده است. با توجه به آنکه متن فارسی الرساله نسبتا روشن است، هدف نویسنده از نوشتن این شرح چیست؟ وجه امتیاز و اهمیت این شرح در چیست؟
در واقع، گیسودراز متن عربی الرساله را ترجمه، شرح و نقد کرده است. نام کتاب طبق نسخه «شرح الرساله» است، اما بررسی متن نشان می‌دهد که نویسنده در کنار ترجمه و شرح متن به نقد آن نیز پرداخته است و حتی گاهی اهمیت نقد اقوال قشیری و دیگر صوفیان نزد او اهمیت بیشتری داشته است. طبق شواهد، هدف گیسودراز افزون بر شرح متن برای مریدان و سالکان فرقه چشتیه در هند، نقد و بررسی اقوال عارفان و حکایات و کرامات نقل‌شده درباره آن‌ها بوده است. ریزبینی او در حوزه نقد، گاهی غلبه استدلال و عقلانیت را بر قوه شهود از دیدگاه این عارف نشان می‌دهد. البته طبق مقدمه کتاب که به قلم کاتبی ناشناس نوشته شده است، هدف گیسودراز مقابله با متشبّهان و مترسّمانی بوده که در لباس اهل طريقت موجب بدنامی عارفان شده بودند. گويا اين گروه با دستمايه قرار دادن بعضی سخنان شطح‌آميز عارفان، دين را به تباهی و الحاد کشانده بودند. ازاين‌رو، گيسودراز «فرضی لازم و امری واجب ديد كه به حجّت و درايت و به نقل و به روايت، گرد الحاد را از دامنشان بر باد هوا بپراند و هَبَاء مَنثورا گرداند و آن غبار بر روی چون بوم ايشان نشاند و آن گرد را به روزگار نابكار ايشان افشاند. لطيف معامله ايشان را به حجج يقينی بيان كرد و عزيز مقامات ايشان را پيش اهل انصاف عيان كرد. اكثر الفاظ مصطلح را معنی گفت و بسی درّ ثمين را ميان آن سلك سفت. از آن طايفه مخاذيل بيزاری جست و آن زمره مجاهيل را به جماعت مردودان بازبست».
 

کیفیت ترجمه گیسودراز از متن عربی «الرساله» را چگونه می‌بینید؟ زبان او چه ویژگی‌هایی دارد؟
اگر به آثار گیسودراز نگاهی بیندازیم، می‌بینیم که چند کتاب هم به زبان عربی دارد و همین کافی است تا به میزان تسلط او به زبان عربی پی ببریم. ساختار شرح الرساله به این صورت است که ابتدا بخشی از متن عربی قشیری با لفظ «قوله» نوشته شده و در پی آن، ترجمه گیسودراز آمده است و سپس، شرح و نقدهای او. باید گفت در بخش ترجمه، او انصافا موفق عمل کرده است و کوشیده به متن اصلی وفادار باشد؛ ‌طوری که می‌توان از خطاهای انگشت‌شمار او چشم‌پوشی کرد. یکی از ویژگی‌های نثر او توجه به جنبه‌های ادبی است که برای نمونه به یک مورد اشاره می‌شود: عبارت «فقال عصفور اصطاد كركيا اراد بالعصفور ذلك القاص وبالكركي اباسليمان الداراني» را در نظر بگیرید. حالا به این دو ترجمه دقت کنید که اولی از ترجمه رساله قشیریه مصحح استاد فروزانفر و دومی ترجمه گیسودراز است:
«گفت: گنجشگى كلنكى را شكار كرد. بنجشگ آن قصص‏گو را خواست و كلنك ابوسليمان [را]»
«گفت: گنجشكی قاز را صيد كرد. شيخ می‌گويد: از آن عصفور، قاص را خواست و از آن كركی، سليمان دارانی را».
هر دو واژه «کلنگ» و «قاز» در ترجمه «کرکی» درست است، اما انتخاب «قاز» به دليل جناس با کلمه «قاصّ» توجه مترجم را به مسائل ادبی نشان می‌دهد. همچنين، در اين عبارت هم‌نشينی کلمات «قاز، صيد، عصفور، قاص و خواست» موجب تناسب آوايی شده است. اوج توجه گیسودراز به مسائل ادبی را می‌توان در شرح احوال مشایخ، مخصوصا در بیان «درگذشت» آنان، مشاهده کرد؛ به‌طوری که در این باره از شصت عبارت مختلف استفاده کرده است. فهرستی از ویژگی‌های سبکی گیسودراز تهیه شده که خوانندگان محترم برای آگاهی از آن‌ها می‌توانند به مقدمه کتاب مراجعه کنند. نکته آخر اینکه سبک نگارش او مانند هم‌عصرانش ضعف‌هایی نیز دارد که درباره این متن به‌طور خاص می‌توانیم بعضی از این ضعف‌ها را ناشی از این بدانیم که متن حاضر جنبه شفاهی دارد و گیسودراز به گفته خودش عبارات را می‌نویسانده (املا می‌کرده) است.
 
لطفا کمی درباره طریقه چشتیه برای ما بگویید؟ آیا تعالیم طریقه در شیوه و بنیان فکری گیسودراز در شرح اقوال «الرساله» تأثیری داشته است؟
طریقه چشتیه که نام آن از یکی از قریه‌های اطراف هرات به نام «چشت» گرفته شده است، در هند بیش از ایران مورداقبال واقع شد تا جایی که علاوه بر مسلمانان، هندوها هم جذب این طریقه شدند. گویا کهن‌ترین منبعی که در آن از این طریقه یاد شده، «طبقات الصوفیه» خواجه عبدالله انصاری است. به هر حال، معین‌الدین چشتی (متوفی 633ق) طریقه چشتیه را در هند پایه‌گذاری کرد و بعد از او این طریقه در سراسر هند گسترش یافت. اگر بخواهیم به تأثیرگذارترین مشایخ این طریقه بعد از معین‌الدین اشاره کنیم باید از «قطب‌الدین کاکی» و مخصوصا «فریدالدین گنج شکر» نام ببریم. بعد از این دو، «نظام‌الدین اولیا» و «علاءالدین صابر» طریقه چشتیه را در قالب دو شاخه نظامیه و صابریه نشر و گسترش دادند. البته درخشش این طریقه در شاخه نظامیه به اوج رسید. «نصیرالدین محمود اودهی» مشهور به چراغ دهلی به تداوم و تقویت این طریقه پرداخت. چشتیه بعد از او رو به ضعف و افول نهاد، اما همچنان حیات و فعالیت داشت. در این دوره مهم‌ترین پیر چشتیه، سیدمحمد گیسودراز بود. تعالیم چشتیه در قیاس با طریقه‌های عرفانی دیگر بسیار ساده است و به همین دلیل، شمار مریدان و پیروان این طریقه پرشمار است. با اینکه مشایخ این طریقه بر رعایت احکام و حفظ شریعت بسیار تأکید داشتند، در ارتباط با مریدان اهل تسامح و تساهل بودند. توجه به رابطه شریعت و طریقت تعالیم این طریقه به سوی تعالیم و اصول و متون طریقه سهروردیه سوق داد؛ به‌گونه‌ای که «عوارف المعارف» سهروردی به یکی از متون تعلیمی برای سالکان چشتیه تبدیل شد. مسلما قوه نظری و بنیان‌های فکری عارفان در مشرب عرفانی آنان تأثیر دارد و طریقه چشتیه نیز مستثنی نیست. گیسودراز عارفانی بزرگی مانند عين‌القضات، عطار، مولوی و ابن‌عربی را فریبکار و دشمن اسلام دانسته و در عوض، به ترویج تعالیم مشایخی پرداخته که شریعت در آثارشان نمود بیشتر و بهتر است بگوییم بارزتری دارد؛ مشایخی چون ضیاءالدین ابونجیب سهروردی و شهاب‌الدین ابوحفص سهروردی.
 
درباره نویسنده و آنچه از او در تواریخ و تذکره‌ها آمده است، چه می‌توان گفت؟ آیا آثار دیگری از او موجود است؟ کدام‌یک تصحیح و منتشر شده‌اند؟
 بیشتر تذکره‌نویسان، او را سید حسینی و بعضی او را سید حسنی خوانده‌اند. سيد محمد در سال 720 يا 721 هجری قمری در دهلی متولد شد. در سال 727 ق با خانواده‌اش راهی دولت‌آباد دکن شد و تا سال 731 ق که پدرش را از دست داد، در آن شهر ماند. پس از آن به همراه مادرش به دهلی برگشت و به تحصيل علوم رايج مشغول شد. در همين سال‌ها بود که «نصيرالدين محمود اودهی» (متوفی757هـ) مشهور به «چراغ دهلی» را به منزله پير طريقت خود برگزيد و 21 سال در ملازمت او به سر برد و سرانجام، در سال 825 ق در صدوپنج سالگي وفات يافت. سيد محمد به «خواجه بنده‌نواز» و «گيسودراز» مشهور بود. درباره وجه شهرت وی به گيسودراز نقل شده است که روزی او و چند تن از مريدان، کجاوه شيخ نصيرالدين محمود را حمل می‌کردند. در آن هنگام، گيسوی سيد که بسیار بلند بود در پای کجاوه گیر کرد؛ اما او به سبب رعايت ادب و محبتی مه به پیر خود داشت، چیزی نگفت و راه زیادی را طی کرد. بعد از آنکه شیخ مطلع شد، صدق ارادت او را تحسین کرد و این بیت را در وصف او سرود:
هر کو مرید سید گیسودرار شد/ والله خلاف نیست که او عشقباز شد

«بنده‌نواز» هم لقبی است که مردم به سيد محمد دادند. اين لقب به دليل مهمان‌نوازی گيسودراز و توجه وی به حال فقرا و زيردستان و همه کسانی که به خانقاه او وارد می‌شدند، به وی داده شد و بيانگر رابطه صميمانه گيسودراز با مردم و نفوذ در ميان آنان است.
گيسودراز، زبان‌های فارسی، عربی، سانسکريت و هندی را می‌دانست. «با فرهنگ عاميانه و اساطير هندوان آشنا بود، درباره مسائل دينی با يوگی‌ها و دانشوران هندو به مباحثه و مناظره می‌پرداخت» و با مشايخ بزرگ روزگارش نوشت و خواند داشت. وی را از نويسندگان پرکار عرفان اسلامی برشمرده‌اند؛ شمار آثارش را تا 125 نوشته‌اند. بيشتر آثار گيسودراز در شرح و تفسير متون فقه و حديث و تصوف است که به بخشی از آن‌ها در مقدمه کتاب اشاره شده است. شماری از این آثار سال‌ها پیش به همت عطا حسین در هند یا پاکستان به‌صورت سنگی چاپ و منتشر شده است؛ از جمله: «برهان العاشقین»، «شرح تمهیدات عین‌القضات» و «شرح الرساله.»
 
آیا گیسودراز در «شرح الرساله» تنها یک شارح است یا با بررسی بیشتر متن، شاهد نظرهای خود او نیز هستیم؟
خواننده در شرح الرساله با دو چهره از گيسودراز مواجه است؛ شارح و ناقد. هنگامی که گيسودراز در مقام يک شارح سخن گفته، از تکرار مطالب و اطاله کلام دوری کرده است. گيسودراز «رساله قشيريه» را مانند مريدی که به خود اجازه اظهار نظر کردن در برابر پير را نمی‌دهد، شرح نکرده بلکه شيوه‌ای محققانه و منتقدانه در پيش گرفته است. البته در موارد اختلاف همواره جانب ادب را رعايت کرده است. گيسودراز در اين قسمت‌ها گزيده‌گويی و اختصار را کنار نهاده و کوشيده سخن خود را در برابر سخن قشيری و ديگران، دقيق و سنجيده‌تر جلوه دهد. می‌توان گفت نقدهای او در بيشتر موارد منصفانه و درست است. گويی گيسودراز خود را به جای مخاطب قرار داده و سؤالاتی را که ممکن است در ذهن خواننده «الرساله» به وجود آيد، پيش‌بينی کرده و پاسخ داده است. شواهد پرشمار این نقدها در مقدمه ارائه شده است.
 
امتیازات این تصحیح را در چه می‌دانید؟
با تصحیح این متن دو هدف که یکی مربوط به حوزه عرفان و تصوف است و دیگری مربوط به حوزه سبک‌شناسی، محقق شد؛ در حوزه عرفان توانستیم نخستین شرح بر یکی از متون کهن و اصلی عرفان یعنی «الرساله» را در اختیار پژوهشگران و علاقه‌مندان به این حوزه قرار دهیم. همچنین، معرفی و بررسی دیدگاه انتقادی گیسودراز در برابر نگاه مریدانه دیگران به کرامات و حکایاتی که درباره مشایخ تصوف در منابع آمده یا اقوالی که از مشایخ بزرگی چون جنید، ابوعلی رودباری، شبلی، قشیری و... نقل شده است، از دستاوردهای تازه تصحیح این کتاب است. در مقدمه کتاب کوشیدیم این نگرش خاص گیسودراز را به‌تفصیل و با شواهد متعدد تبیین کنیم. در حوزه سبک‌شناسی نیز بررسی سبک این کتاب در شناخت بهتر سبک روزگار گیسودراز (سده 8 و 9) که دوران انحطاط زبان فارسی خوانده می‌شود، مؤثر است؛ بدین منظور، ویژگی‌های سبک نثر کتاب را در مقدمه برشمردیم. افزون بر این، در پایان کتاب نمایه‌ها شامل آیات، احادیث، اشعار عربی، اشعار فارسی، اصطلاحات، لغات و ترکیبات، اعلام، کتاب‌ها، مکان‌ها، حیوانات، گیاهان و اجرام سماوی ارائه شده است که موجب فهم بهتر متن و سهولت در پژوهش درباره این متن می‌شود.
 
روش کارتان در این تصحیح بر چه شیوه‌ای استوار بود؟ از چه نسخه‌هایی در این راه بهره بردید؟
«شرح الرساله» در سال 1361ق توسط عطا حسین در حیدرآباد دکن چاپ سنگی شد. عطا حسین در مقدمه‌ای که به زبان اردو بر این کتاب نوشته، توضیح داده است که دو نسخه از «الرساله القشیریه» موجود است که یکی در سال 1318ق در مصر به چاپ رسیده و خطاهایی دارد و دیگری نسخه‌ای خطی است که در سال 725ق کتابت شده و از نظر صحت کاملا درست است. به گفته او گیسودراز، هنگام شرح «الرساله»، نسخه دوم را در اختیار داشته است. عطا حسین از شرح رساله نیز دو نسخه خطی در اختیار داشته که یکی کتابت سال 878ق و دیگری ظاهرا رونویسی از همین نسخه در سال1079ق است. جستجو براي به دست آوردن نسخه‌های ديگر اين متن به نتيجه نرسيد و ناگزير متن با تکيه بر حواشی عطا حسين و متن عربی «الرساله» تصحيح شد. همان گونه که عطا حسين خود گفته در متن بر روی بعضی از کلمات، نشانه استفهام (؟) گذاشته است. در متن حاضر، اين کلمات در ميان دو نشانه «’ ‘» قرار گرفته است. افزون بر اين، کلماتي نيز در متن هست که از نظر لفظ يا معنی با سياق عبارت تناسب روشنی ندارند. اين کلمات به دليل در دست نبودن نسخه ديگری از متن، به طور ذوقی اصلاح شد و در چند مورد کلمه به همان صورت در متن حفظ شد. تصوير اين کلمات که بر روی بعضی از آن‌ها نشانه (؟) ديده می‌شود، در جدولی ارائه شده است. شکل اصلی کلماتی که به طور ذوقی يا بر اساس متن عربی الرساله اصلاح شد، در پاورقی با کلمه «اساس» حفظ شده است. همچنين، عطا حسين برای بعضی از کلمات در حاشيه کتاب نسخه بدل داده و اين کلمات را با گذاشتن حرف «ن» در متن معلوم کرده است. اين کلمات در متن حاضر، در پاورقی با نشانه اختصاری «ح» معلوم شده است.
نکته‌ای آخر که درباره این کتاب باید گفت این است که گیسودراز تا پایان باب نوزدهم (توکل) «الرساله» را شرح کرده است و دلیل ناتمام ماندن این شرح معلوم نیست.
 
همکاری شما با خانم شیرانی چگونه بود؟
دکتر مریم شیرانی از دانشجویان دوره ارشد و دکتری دانشگاه اصفهان بودند که راهنمایی رساله‌شان با من بود ایشان پژوهشی هم در دوره پسادکتری داشتند که در آن پژوهش نیز با هم همکاری داشتیم. تصحیح «الرساله» طرحی بود که ما آن را به قطب عرفانی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه اصفهان پیشنهاد کرده بودیم. به علت تخصص وی در متون عرفانی و برای اینکه کار سرعت پیدا کند، تصمیم گرفتیم که این کتاب را با همکاری یکدیگر تصحیح کنیم. با ورود وی به پروژه ما دوباره طرح را بازخوانی کردیم. وی در تمام مراحل آماده‌سازی کتاب در کنار ما بودند و من کمال تشکر را از وی دارم.
 
«شرح الرساله القشیریه» به قلم سیدمحمد گیسودراز، نویسنده قرن هشتم هجری نوشه شده، محسن محمدی فشارکی و مریم شیرانی آن را تصحیح کرده‌اند و نشر سخن این کتاب را با قیمت 225 هزار تومان در 770 صفحه منتشر کرده است. 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها