علم را نباید همچون مورد جامعهشناختی ممتازی قلمداد کرد که گویی از دیگر عرصههای تولید فرهنگی مجزاست، بلکه باید برای بررسی دین اندیشمندان به جامعه بزرگتر تلاش کرد تا پیوندهای پیچیده میان تولید فرهنگی در قلمرو علم و سایر قلمروهای زندگی اجتماعی روشن شود.
این کتاب در حقیقت جلد هشتم از مجموعهای است که تحت عنوان «مباحثههای جاری در جامعهشناسی» توسط انتشارات جورج آلناند آنوین منتشر شده است. همانطور که مترجم در پیشگفتار کتاب اشاره میکند مولکی در این کتاب به سراغ یکی از مسائل سنتی و در عین حال مناقشهبرانگیز جامعهشناسی معرفت رفته است. کچویان مینویسد: «سنتاً از آغاز پیدایش اندیشههایی که بعدها در شاخههایی از معرفتشناسی تجربی به نام جامعهشناسی معرفت نظم و نسق یافت با علم تجربی به عنوان موردی ویژه و خاص برخورد میشد. این به معنای آن بود که علم تجربی ماورا چهارچوب تحلیلی و دور از دسترس ابزارهای مفهومی این حوزه علمی قرار دارد. به بیان عامتر، در عین حالی که همه حوزههای معرفت به دست چاقوی جامعهشناسی و پردهدریهای ویرانگر و نقادیهای افشاگرایانه آن داده میشد، راه چنین اقدامی در مورد علم تجربی بسته فرص میشد. علم تجربی دردانهایی بود که در سرای دستنیافتی خود، بری از هر گونه شائبه و نفعجویی و مداخلههای غرضورزانه این فرد یا آن گروه اجتماعی به حیات حقیقتخواهانه خویش ادامه میداد.»
علاوه بر پیشگفتار کوتاه، کتاب از 4 بخش اصلی با عنواین دیدگاه سنتی جامعهشناختی در باب علم، بازنگریهای در دیدگاه معیار، تفسیرهای فرهنگی علم و علم و جامعه، و یک نتیجهگیری موجز تشکیل شده است.
مولف در فصل نخست به سراغ کلاسیکهای جامعهشناسی میرود و دیدگاههای بزرگانی مانند دورکیم و مارکس در مورد جامعهشناسی علم و معرفت را مورد بررسی قرار میدهد، البته در این مسیر او تنها به آنها بسنده نمیکند و به شرح افراد متاخرتری جون مانهایم و اشتارک نیز میپردازد. او در ادامه دیدگاه معیار در باب معرفت علمی را توضیح میدهد و جامعهشناسی علم را هم برای مخاطبان معرفی میکند.
در فصل دوم با عنوان «بازنگریها در دیدگاه معیار» نویسنده در پی شرحی نظاممند از آرای متفکران و فیلسوفانی است که به نوعی با جامعهشناسی علم مرتبط هستند. او در این مسیر به تعریف و توضیح مفاهیمی چون همگونی طبیعیت، واقعیت و نظریه، مشاهده در علم، سنجش ادعاهای معرفتی میپردازد. مولف در فصل سوم به مبحث تفسیرهای فرهنگی در علم ورود کرده و موضوعاتی مانند خطابه اجتماعی علم، پویایی تولید معرفت و تفسیر منابع فرهنگی را مورد توجه قرار میدهد در حقیقت هدفی که او در این بخش دنبال میکند ترسیم طرح کلی تولید اجتماعی معرفت مبتنی بر شواهد تجربی مفصل و سازگار با فلسفه علم جدید است.
بخش چهارم و پایانی کتاب به صورت متمرکز بر علم و جامعه تاکید دارد؛ استفاده دانشمندان از منابع فرهنگی بیرونی و استفاده از فرهنگ علمی در محیط سیاسی خارجی از جمله مهمترین مباحثی است که در این فصل مورد برررسی قرار گرفته است. در این فصل مولف تاکید میکند که یکی از وظایف اصلی و عمدهای که در حال حاضر در مقابل جامعهشناسان قرار گرفته است، به تصویر کشیدن فرایندهای اجتماعی پویایی است که علم به واسطه آنها منابع فرهنگی جوامع صنعتی را جذب میکند و مورد تفسیر مجدد قرار داده و دوباره پرداخت میکند.
در حقیقت هدف مولکی در این کتاب ترسیم منظری جدید در برخورد جامعهشناسی با علم است همانطور که در نتیجهگیری پایانی کتاب میخوانیم: «علم را نباید همچون مورد جامعهشناختی ممتازی قلمداد کرد که گویی از دیگر عرصههای تولید فرهنگی مجزاست، بلکه باید برای بررسی دین اندیشمندان به جامعه بزرگتر تلاش کرد تا پیوندهای پیچیده میان تولید فرهنگی در قلمرو علم و سایر قلمروهای زندگی اجتماعی روشن گردد.»
کتاب «علم و جامعهشناسی معرفت» به قلم مایکل مولکی و ترجمه حسین کچویان در 233 صفحه، شمارگان 500 نسخه و قیمت 45 هزار تومان از سوی انتشارات امیرکبیر روانه بازار نشر شده است.
نظر شما