مجتبی فیلی در این نشست کتاب تازه صمد طاهری که تِم طنز دارد و عنوانش هم طنزآمیز است را سرشار از موتیفهای تکرارشونده طنز عنوان کرد و گفت: در این کتاب رگههایی از داستانهای دی.جی.سلینجر و رومن گاری دیده میشود.
به گفته این منتقد ادبی، طنزی که در زیرزمین «امیر کاستاریتسا» دیده میشود در این کتاب هم مورد استفاده قرار گرفته است.
فیلی با گریزی به فیلم کوتاه و سینما، ادامه داد: گرچه فیلم کوتاه گمان میرود سادهتر از سینمای بلند است، اما به دلیل موجز بودن کاری بس دشوار است که داستان کوتاه هم به این اندازه سخت مینماید.
وی با اشاره به نکته ظریفی که طاهری در این کتاب بکار گرفته است، گفت: حضور احمد اکبرپور، نویسنده ادبیات کودک و نوجوان و نویسنده اثر یعنی صمد طاهری در میان شخصیتهای کتاب از ویژگیهای «پیرزن جوانی که خواهر من بود» است.
در ادامه نوبت به صمد طاهری، نویسنده کتاب «پیرزن جوانی که خواهر من بود» رسید که در این مراسم محدود که در فضای کتابسرای نوبنیاد «کهور» شیراز برپا شد، صحبت کند.
نویسنده کتابهای «زخم شیر» و «شکار شبانه» و «برگ هیچ درختی» با بیان اینکه اگرکه نویسنده حرفی برای گفتن داشته باشد آن اثر را شاخص میگرداند، بیان کرد: این به معنای این نیست که تکنیک و یا فرم چیز بدی است اما داشتن حرف و سخن از ویژگیهای داستان نویسی است.
وی با اشاره به تحلیل مجتبی فیلی از «پیرزن جوانی که خواهر من بود»، اعلام کرد: این کتاب ربطی به زندگی شخصی من ندارد و تجربه زیسته نویسنده نیست.
صمد طاهری سپس در ادامه این نشست که در میانه آن ابوتراب خسروی نیز به جمع مخاطبان آن افزوده شد، صفحاتی از کتاب را برای مخاطبان این نشست خواند.
در بخشی از کتاب «پیرزن جوانی که خواهر من بود» که از سوی نشر نیماژ شهریورماه 1400 به بازار نشر آمد میخوانیم: «گاسپار بشکه» ایل و تبارش را سوار ابوطیارهاش کرد و فلنگ را بست. ابوطیارهاش یک فولکسواگن ون بود که درِ مسافرش کشویی باز و بسته میشد و به رنگ آلبالویی مرده بود. پدرم بهش میگفت بچهمینیبوس. میگفت؛ اگه خوب بهش آب و علف بدن، چند سال دیگه میشه مینیبوس. ولی هیچوقت نشد. تا روزی که ما همسایه بودیم، بچهمینیبوس باقی ماند. رنگش را هم خودش میگفت زرشکی. پدرم گفت: آخه تو چه آدم فنیای هستی که رنگا رو از هم تشخیص نمیدی؟ من نقاش شرکت نفت بودم. گاسپار خیکی گفت: باباجان، رنگ زرشکی که معلومه. بحث الکی چرا میکنی؟ فکر کنم تو توی عمرت زرشک ندیدی».
در معرفی کتاب پیرزن جوانی که خواهر من بود اثر صمد طاهری آمده است:«صمد طاهری» در داستان کتاب «پیرزن جوانی که خواهر من بود» دوباره به مقوله «زوال معصومیت» پرداخته است. همان مقولهای که در اثر تحسین شدهاش برگ هیچ درختی هم محوریت داشت و در داستان کوتاهش هم، گاه به آن پرداخته است. در این داستان آبادان و مردمانش و موقعیت چندفرهنگیاش نقش اساسی ایفا میکنند، همچنین نمایان ساختن روند یکسانسازی آدمها و حذف آنها که در چهارچوبها نمیگنجند از زیر لایههای اثر طاهری است. اثری پر از لحظات ناب طنزآمیز و سرخوشانه که راویاش اگرچه با اطرافیان صادق نیست و حرکش از دسته قربانیان به دسته قربانی کنندگان را به خوبی در اثر بازنمایی میکند. صمد طاهری در کتاب «پیرزن جوانی که خواهر من بود» مخاطب را میخنداند و خشمگین میکند و عاطفهاش را بر می انگیزد. او راوی آدم هایی است که همواره در نوجوانیشان گیر کردهاند.
یادآور میشود این برنامه در کتابسرای تازهگشایشیافته کهور شیراز و به کوشش فرامرز دهقان برگزار شد.
نظر شما