مولوی از جوانی با علمای مشهد و نویسندگان، در ارتباط، و با مطالعه، تحقیق، کتاب و کتابخانه عجین بود و در طول زندگی خود، کتابخانه معتبری فراهم ساخت؛ وی در دفترچه موقوفات آستان قدس درباره کتابخانه خود اینگونه نوشته است: «بنده، عبدالحمید مولوی، ۲۵ سال رئیس اداره املاک آستان قدس بودهام و کتابشناس و ارزیاب کتاب. کتابخانه مفصلی شامل بیش از ۹۰۰ جلد کتاب خطی داشتم. کتابها را به دانشکده الهیات و علوم دینی دانشگاه فردوسی فروختم تا وجه آن را صرف هزینه روزانه زندگی کنم. اشتغال بنده اکنون نوشتن مقاله و کتاب است که جملگی چاپ شده و در دانشگاههای دنیا و ایران محفوظ و مضبوط است و ۲۰۹ مجلد نفیس و قیمتی را که هر یک شامل چندین رساله و کتاب میشود به دانشکده الهیات مشهد هدیه دادم که در اشکافهای متعدد به نام بنده مضبوط است. اگر در تنگنا نبودم، همه کتابهای خطی در علوم مختلف را تسلیم میکردم و تقدیم میداشتم، زیرا کتب خطی میراث بزرگان و دانشمندان ایران است و به همه ایرانیان متعلق خواهد بود.»
«عبدالحمید مولوی»، به واسطه ریاست اداره املاک آستان قدس و مدیریت مسجد جامع گوهرشاد، اطلاعات زیادی در امور روضه مبارکه رضویه و مسجد جامع گوهرشاد داشت و غیر از آستان قدس، درباره مدارس، مساجد و آثار تاریخی مشهد مقدس و حومه هم اطلاعات مبسوطی به دست آورده بود و آنها را بهخوبی میشناخت و درباره رقبات و املاک وقفی مشهد کتابها و مقالات متعددی نوشت که اکنون مورد استفاده است.
در سال ۱۳۳۱ به ریاست کتابخانه ملی ملک در تهران انتخاب میشود و به دلیل آشنایی با «حاج حسین آقای ملک» واقف مشهور و با توصیه وی، علاقمند به خریداری و نگهداری نسخههای خطی میشود. نوشتهاند روزهای متعددی برای خرید نسخههای خطی به دستفروشیهایی که در میدان توپخانه تهران بساط پهن میکردند مراجعه میکرده و با آشناییای که با ارزش این نسخهها داشته، موارد متعددی را با توجه به وُسع مالی خود خریداری میکرده است. این موارد را ابتدا خودش به صورتی منظم فهرستنویسی اولیه میکند که دفتر آن در بخش نسخ خطی دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی نگهداری میشود و در ادامه سال ۱۳۴۵ مرحوم «میرزا مهدی ولایی»، فهرستنگار آستان قدس رضوی، این نسخهها را فهرستنویسی تخصصی کرد که در شماره پنجم نشریه نسخههای خطی دانشگاه تهران، زیر نظر «ایرج افشار» و «محمدتقی دانشپژوه» منتشر شد.
مولوی، عضو یونسکو شده بود و از بنیانگذاران و اعضای اصلی انجمن آثار ملی و رئیس انجمن آثار ملی خراسان بود و همکاری وی با انجمن به تدوین ۳ جلد «آثار باستانی خراسان» منجر شد که جلد نخست آن شامل آثار و ابنیه تاریخی جام، نیشابور و سبزوار در سال ۱۳۵۴ به چاپ رسید اما جلد دوم که دربرگیرنده آثار و ابنیه جاجرم، جوین، بجنورد، شیروان، قوچان، درگز، کلات، سرخس، تایباد، خواف، زوزن، کاشمر، فردوس، طبس، قاین، بیرجند و گناباد بود و جلد سوم به آثار باستانی مشهد اختصاص داشته در سالهای انقلاب به دلیل کوتاهی برخی از دستاندرکاران دردمندانه مفقود شدند.
«پیشنویس فهرست موقوفات آستان قدس» یکی از آثار ارزشمند مرحوم مولوی است که در ۷ دفتر به صورت تایپشده موجود است و امروز اصلیترین راهنمای پژوهشگران و ادارهکنندگان امور اوقاف و املاک آستان قدس است.
مرحوم مولوی مقالات متعددی نیز درباره آثار فرهنگی و باستانی خراسان در نشریات مختلف به رشته تحریر درآورد که میتوان آنها را در ۴ گروه حرم مطهر رضوی، شهر مشهد، خراسان و مقالات پراکنده طبقهبندی کرد. سه مقاله مهم در خصوص حرم رضوی از وی به یادگار مانده است؛ «تاریخ بنای حرم» (نامه آستان قدس، ۱۳۴۴)، «کاشیهای ازاره حرم مطهر رضوی» (نامه آستان قدس، ۱۳۵۰) و «آستان قدس رضوی» (دانشنامه ایران و اسلام، ۱۳۵۴). مولوی در این مقالات با برشمردن زمینههای تاریخی ولایتعهدی امام رضا (ع) و تشریح جغرافیای تاریخی سناباد و نوغان، چگونگی بنای حرم مطهر و آثار برجا مانده و تحولات آن را شرح کرده و به طور ویژه و اختصاصی تاریخچه کاشیهای ازاره حرم رضوی را که بیش از ۸ سده سابقه تاریخی دارد، معرفی کرده است.
معرفی آثار تاریخی و مهم مشهد همچون «مدرسه نواب»، «مسجد شاه یا مقبره امیر غیاثالدین ملکشاه» و «مزار خواجه ربیع بن خثیم» در قالب مقاله از دیگر تلاشهای مرحوم مولوی بوده است؛ فارغ از اطلاعات گرانسنگی که در این نوشتهها وجود دارد، حفظ و ثبت سابقه و بعضا کتیبهها و اطلاعات معماری بناها اهمیت ویژهای دارد، زیرا اغلب آنها در تخریبها یا بازسازیهای کامل و بیقاعده از بین رفتهاند و تنها منبع برای آگاهی از پیشینه آنها همین مقالات است.
«عبدالحمید مولوی» سالها با تلاش در حوزههای مختلف آثار چشمگیری در حوزه خراسانشناسی از خود بر جای گذاشت؛ چون به جغرافیای تاریخی خراسان و ابنیه و مشاهیر آن وقوف کامل داشت، بازسازی بسیاری از ابنیه و آثار باستانی خراسان زیر نظر او صورت گرفت. عمده مطالعات وی درباره اماکن باستانی خراسان، کاریزها، کاروانسراها، رباطها و مزارات بود و بر همین اساس عنوان «قباله کهنه خراسان» را به او داده بودند. در مقالات مختلف خود «توس و جغرافیای تاریخی آن»، «بنای معروف به بقعه هارونیه»، «بند گلستان»، «چشمهسبز گلمکان»، «گورابه امیر ارغونآغا»، «مدفن نظامالملک کبروی در کدکن نیشابور»، «فرهادگرد» و آثار تاریخی «جوین و خواف و زوزن» را معرفی کرده است.
«عبدالعظیم ولیان» در سال ۱۳۵۳ به عنوان نیابت تولیت و استاندار خراسان معین با برنامه تخریب و نوسازی فضای فلکه آستان قدس رضوی منصوب میشود. در زمان نیابت تولیت او، به علت گزارشهایی که به او رسیده بود، مقرر شد نسخههای خطی کتابخانه آستان قدس رضوی بازنگری، و نسخهها با دفاتر هماهنگ شود. از این رو، هیئتی از علما و کارشناسان به سرپرستی مرحوم مولوی با حکم و ابلاغ نیابت تولیت به این کار اقدام کردند.
مرحوم مولوی دراینباره نوشته است: «۶ ماه قریب ۱۲ هزار جلد خطی کتابخانه آستان قدس را انجمن مذکور بازرسی کرد و تمام کتب و نفایس در جای خود، طبق دفاتر کتابخانه محفوظ و مضبوط بود و کسی دستبردی نزده بود و این عمل موجب آسایش نایبالتولیه گردید. اما کتابها به قدری خاک داشت که در هر جلسه دست و لباس حاضرین پر خاک میشد و با اینکه قبلا ظاهر کتاب را از خاک میستردند، معالوصف اوراق داخل کتاب را که نمیتوانستند پاک و تمیز نمایند، و هرروز نیازمند به تعویض لباس میشدیم.
علاوه بر اینکه مقداری گرد و خاک هم نوش جان میکردیم. هرچه در هر روز بازرسی میکردیم، در ۵ نسخه گزارش میدادیم که از شماره فلان تا فلان شماره را دیدیم و درست بود، و چندین گزارش داده شد و در آخر بهبود وضع کتابخانه را در چند صفحه گزارش دادیم، و مدتها گذشت و از دفتر نیابت تولیت وصول گزارشها را ننوشتند و تشکر خشک و خالی هم نکردند. روزی در صحن مقدس او را دیدم. عبدالعظیم ولیان به صحن آمده بود و کاشیهای نصبشده را تماشا میکرد. او را ملاقات کردم و در ضمن صحبت، گفتم ۶ ماه به بازرسی کتابها اشتغال داشتیم و گزارشها را دادیم. نه جواب وصول دیدیم و نه تشکر از این عمل و حتی کادویی هم ندادید.
فرمودند: لابد جواب نداشته. گفتم: پس ما کار لغو و بیهوده کرده بودیم. فرمودند: مگر چیزی هم میخواستید؟ گفتم: بنده بازنشسته آستان قدس هستم ولیکن زرخرید شما نبودهام. شما تقاضای کتبی کردید و ما ۶ ماه عمر را صرف رسیدگی به آن تقاضا کردیم. فرمود: جای دفن میخواهید؟ گفتم: جناب علی منصور در سال ۱۳۲۱ در دارالسرور جای دفن به من دادهاند. او از من جدا شد و چند قدمی جلو رفت و برگشت و فرمود: مولوی! اگر در نیابت تولیت من فوت کنی نمیگذارم تو را در آنجا دفن کنند. گفتم تا شما نایبالتولیه باشید، من هم فوت نمیکنم! زهرخندی زد و رفت.»
سرانجام «عبدالحمید مولوی» 43 سال پیش در چنین روزی یعنی 27 مهر 1357 پس از عمری تلاش در حوزه خراسانشناسی در محله سناباد مشهد و کوچه مولوی درگذشت و در «دارالسرور» حرم مطهر رضوی مشهد مقدس به خاک سپرده شد.
نظر شما