کتاب «دردانه کرمان» به قلم سارا افضلی از سوی انتشارات خط مقدم به چاپ دوم رسید.
شهید سلیمانی، حسین بادپا را «دردانه کرمان» نامید.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: «شهید مصطفی صدرزاده درباره نحوه شهادت حسین بادپا گفته است: «شب اول ماه رجب بود که وارد منطقه شدیم، به حاج حسین گفتم منطقه سخت است، میخواهیم از کوه بالا برویم، شما با گردانهای دیگر برو، گفت میخواهم با شما باشم. این از نشانههای مومن است که خودش را در زحمت میاندازد تا دیگران راحت باشند، گفت تا آنجایی میآیم که زحمت و خطرش بیشتر است. اواسط شب از من خواست گردان را نگه دارم و شروع به خواندن نماز شب کرد، در مسیر سنگلاخی کوهستانی به زیبایی نماز شبش را خواند.
در بهترین لحظات اول ماه رجب بعد از خواندن نماز شب، زمانی که در حال حرکت بودیم مدام تذکر میداد که وقتی به منطقه رسیدیم مراقب باشید مالی از مردم ضایع نشود، خانهای خراب نشود، عشایری در مسیر هستند، نکند گاو و گوسفندی از آنها تلف شوند، بچهای نترسد، گفتم چشم حاجی.
وارد منطقه شدیم، جایی که میخواستیم پس بگیریم را با شهامت و سیاست حاجی گرفتیم. قرار بود نیروهایی برای کمک به ما برسند، اما نرسیدند و به اجبار در منطقه ماندیم. پشت یکی از خانهها فضایی بود که پناه گرفتیم، نیروهای کمکی زمانی آمدند که هوا روشن شده و دشمن بر ما مسلط شده بود. تعداد زیادی از ماشینهایی که برای کمک آمده بودند مورد هدف قرار گرفتند و تعداد زیادی از نیروها به شهادت رسیدند. تعداد کمی خودشان را به پشت دیواری رساندند. شهید بادپا اشاره کرد که خیلی از بچهها زخمی شدهاند اینها را به عقب ببر، گفتم خطرناک است، دشمن میزند، گفت هیچ طوری نمیشود افوض امری الی الله، به خدا بسپار طوری نمیشود.»
چاپ دوم کتاب «دردانه کرمان» در 588 صفحه به بهای 95 هزار تومان از سوی انتشارات خط مقدم راهی بازار نشر شده است.
نظر شما