تاریخ عقاید سیاسی عرصهای است که حدود آن بهروشنی مشخص نیست. تاکنون تاریخ عقاید سیاسی این چنین فشرده ارائه نشده است و کسی که به این کار خطیر دست میزند خود را در برابر انتخابهای آزاردهندهای قرار میدهد.
سون اریک لیدمان مولف این اثر استاد تاریخ عقاید و علوم در دانشگاه گوتبرگ سوئد است. این پژوهشگر پیش از اشتغال به کار دانشگاهی مدتی سردبیر بخش فرهنگی یکی از روزنامههای بزرگ سوئد را بر عهده داشت و در ادامه به تحصیل در حوزه فلسفه نیز مشغول شد که از جمله آثار او در این زمینه چندین پژوهش در باب فلسفه آلمانی و مارکسیسم است. آنچه هموراه و در همه آثار او محوریت دارد نقش عقاید و ایدئولوژی در تغییر جامعه است یا به عبارت دیگر انسان در جهان و جهان در انسان که با همین رویکرد او در کتاب تاریخ عقاید سیاسی نیز به بررسی اجمالی اندیشه سیاسی فیلسوفان غربی از آغاز تا عصر حاضر پرداخته است.
لیدمان برای روایت این تاریخ و مسیر طولانی، کتاب خود خود را در یک مقدمه و شانزده فصل اصلی سامان داده است. مقدمه کتاب به یک پرسش اساسی میپردازد که پیش از خواندن هر اثری در این حوزه باید خواننده به نحوی با آن آشنا باشد. نظریه سیاسی چیست؟ در بخشی از پاسخ به این پرسش او مینویسد: «به این پرسش پاسخهای فراوانی داده شده است که اغلب آنها مبهم و ناروشناند. از این رو، تاریخ عقاید سیاسی عرصهای است که حدود آن بهروشنی مشخص نیست. تاکنون تاریخ عقاید سیاسی این چنین فشرده ارائه نشده است و کسی که به این کار خطیر دست میزند خود را در برابر انتخابهای آزاردهندهای قرار میدهد. کتابهای بیشماری دربارهی تاریخ تکامل عقاید سیاسی نوشته شده است. در میان نویسندگان این آثار، بسیارند کسانی که با سرگردانی، تحقیق خود را بر پایهی یکی از سنن رایج انجام دادهاند. بهراستی یک تاریخنگارِ عقاید سیاسی چه وظایفی را باید در مقابل خود قرار دهد؟ بر پایه رایجترین سنت موجود، مهمترین وظیفه تاریخ عقاید سیاسی شرح شجرهنامه عقاید سیاسی مدرن است. آرمان دموکراتیک عصر حاضر از کجا سرچشمه گرفته است؟ خواست برابری انسانها چه قدمتی دارد؟ آیا هگل پدر معنوی هیتلر و فاشیستها بوده است؟ آیا ماکیاولّی و هابز منادیان دولتهای توتالیتر مدرن بودهاند؟ اِشکال سنت فوق این است که هر نویسنده به پرسشهای مطرح شده پاسخِ خاص خود را میدهد و از این رو، استدلالهایی که له و علیه این یا آن پاسخ ارائه میشوند به ابهام و ناروشنی موضوع دامن میزنند».
مولف کتاب بر این باور است که روایت تاریخ اندیشه سیاسی کار بی اهمیتی نیست اما آنچه در این میان اهمیت بیشتری دارد و نیازمند اصلاح است، تغییر نحوه نگاه و طرح پرسش است. یکی از نکاتی که کتاب بر آن تاکید دارد این است که صرفا سعی نمیکند هر نظریه و اندیشهای را در برابر یک سری از پرسشهای ثابت و اساسی قرار دهد، پرسشهایی مانند این که این نظریهپرداز چه اهمیتی برای مسائل طبقاتی و اقتصادی قائل است؟ وظایف دولت را چگونه تعریف میکند، نماینده چه نظام سیاسی است و چه حقوق و آزادیهایی را برای فرد و شهروندان میپذیرند و ... همانطور که خود نویسنده در مقدمه نیز اشاره میکند یک تئوری سیاسی یا ایدئولوژی به همان میزان که توسط محتوایش مشخص میشود، توسط آنچه به آن نپرداخته نیز متمایز میگردد.
در ادامه او در شانزده فصل به شکلی موجز به سراغ مهمترین بنیانهای اندیشه سیاسی در غرب میرود، موضوعاتی چون یونان:افلاطون و ارسطو، اندیشه اسکندر و روم، مکتب رواقی، مسیحیت و امپراتور، آگوستین قدیس، توماس آکویناس، حکومت شهریار و فرمانبرداری،ماکیاولب و اخلاق دوگانه، اندیشههای هابز و لاک، عصر روشنگری و روسو، کنسرواتیسم هگل، سوسیالیسم، مارکس و انگلس، آنارشیسم، فاشیسم و نازیسم، سوسیالیسم: برنشتین، لنین و مائو، گورباچف، فمنیسم و هابرماس از جمله سرفصلهایی است که در کتاب به آنها پرداخته شده است.
«تاریخ عقاید سیاسی از افلاطون تا هابرماس» به قلم« سون اریک لیدمان» با ترجمه «سعید مقدم» در 384 صفحه، شمارگان 1000 نسخه و قیمت 65 هزار تومان توسط انتشارات اختران در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
نظر شما