محسن عمادی در گفتوگو با ایبنا:
حاج قاسم؛ نماد مالک زمان که نامه 53 نهجالبلاغه را تمام و کمال اجرا کرد
نویسنده کتاب «مالک زمان»، بیان کرد: حاج قاسم و مالک اشتر هر دو سفیران رهبر جامعه بودند که در خارج از مرزهای کشور به شهادت رسیدند. حاج قاسم بهنوعی نامه 53 نهجالبلاغه یا دیگر مواردی که حضرت علی(ع) دستور داده بود را تمام و کمال اجرا کرد.
امیرالمؤمنین علی(ع) در نامه 53 نهجالبلاغه، توصیههای مهمی به فرمانده سپاه خود، جناب مالک اشتر کردهاند. نکته حائز اهمیت در این توصیهها این است که محدود به زمان و مکان خاصی نبوده و با گذشت هزار و اندی سال، هنوز هم بهروز است. در کتاب «مالک زمان»، این سخنان امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر را میخوانیم که مصداق عینی آن در عصر حاضر، در کنار عوام مردم زیست و در راه ولایت، چنان مالک اشتر نخعی گردن سپرد و به شهادت رسید. «مالک زمان» خردهروایتهایی است از زندگی سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی که راه و رسم مالک را پیش گرفت و اَشِّداءُ عَلَی الکُفّار، رُحَماءُ بَینَهُم بود.
نویسندگان در گروه فرهنگی ابراهیم هادی، با گردآوری 50 داستان و تطبیق آن با کلام امیرالمؤمنین(ع)، زندگی و مجاهدتهای سرداران رشید اسلام، مالک اشتر و حاج قاسم سلیمانی را با هم ممزوج کردهاند. راویان این داستانها همگی از همرزمان و همراهان حاج قاسم بودهاند و روایتهای مستند و عینی را تعریف کردهاند.
یکی از ناشرانی که در زمینه خاطرات دفاع مقدس و شهدا نقش برجستهای دارد، انتشارات ابراهیم هادی است. مؤسسه شهید ابراهیم هادی یک مؤسسه مردمنهاد است که کار خود را با جمعآوری خاطرات این شهید آغاز کرده و امروز بیش از 100 عنوان کتاب با موضوع شهدای کمتر شناخته شده دفاع مقدس و مدافع حرم منتشر کرده است. 20 عنوان از این کتابها بیش از 20 مرتبه تجدید چاپ شده و از پرتیراژترین ناشر کتابهای خاطرات دفاع مقدس است.
به بهانه دومین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی با محسن عمادی؛ مسئول انتشارات شهید ابراهیم هادی درباره کتاب «مالک زمان» به گفتوگو نشستیم.
توضیح مختصری در رابطه با روند جمعآوری خاطرات و نگارش کتاب بفرمایید.
پیشنهاد نگارش این اثر در سال گذشته از سوی طلبهای ارائه شد. وی معتقد بود که همه دارند درباره حاج قاسم به نحوی کار فرهنگی انجام میدهند و تاکنون دهها عنوان کتاب خاطره و داستان منتشر شده، ما نیز شایسته است از دید دیگر به این موضوع نگاه کنیم. حاج قاسم و مالک اشتر هر دو سفیران رهبر جامعه بودند که در خارج از مرزهای کشور به شهادت رسیدند. حاج قاسم به نوعی نامه 53 نهجالبلاغه یا دیگر مواردی که حضرت علی(ع) دستور داده بود را تمام و کمال انجام داد. بیاییم یک مقایسه بین مالک اشتر و حاج قاسم سلیمانی انجام دهیم و ثابت کنیم مالک اشتر این زمان، حاج قاسم سلیمانی بوده است.
با این به تعبیری پیشمقدمه، ایشان کار را آغاز کرد و بیش از 50 داستان را از خاطرات حاج قاسم پیدا کرد. داستانها آماده و چندبار ویرایش شد و برخی داستانها کم و زیاد شد، رسید به جایی که کتاب با 50 داستان از حاج قاسم تدوین شد و هر داستان با نام و کلامی از حضرت علی(ع) درباره مالک اشتر یا دیگر فرماندهان و نظامیها پایان میپذیرد و ثابت میکند که حاج قاسم در این دوران به آنچه که دستورات امیرالمؤمنین(ع) بود به زیبایی عمل کردهاند. این کتاب از سوی مخاطبان مورد استقبال قرار گرفت و تاکنون که یک سال است از رونمایی کتاب میگذرد، 55 هزار نسخه از کتاب به فروش رسیده است.
برای اطمینان از مستندبودن مطالب چه اقداماتی را انجام دادید؟
تمامی کتابهایی که درمورد حاج قاسم بود و تمامی مصاحبهها که در سایتهای مختلف وجود داشت، حتی برخی سایتها که ایرانی نبود، مطالعه و مورد بررسی قرار گرفت و چهار داستان روایی دریافت کردیم که جایی مکتوب نشده بود و با توجه به حساسیتی که از سوی وزارت ارشاد نسبت به شخصیت حاج قاسم وجود داشت، کاملا مطالب مورد بررسی قرار گرفت و پس از تأیید منتشر شد.
«مالک زمان» چه پیامی برای مخاطب دارد؟
من بارها این موضوع را عنوان کردهام که فرماندهان رده اول جنگ ما اگر 10 نفر بودند، یکی از آنها حاج قاسم بود. اکثر آنها شهید شدند و حاج قاسم باقیمانده فرماندههان رده اول جنگ بود که بعد از جنگ از مبارزه و جهاد فاصله نگرفت و جهاد اصغر و جهاد اکبر را با هم تکمیل کرد و فوقالعاده به دستورات دین و شرع مقید بود و همینها بود که درجات حاج قاسم را بالا برد.
ما فرماندهان زیادی را داشتیم که در زمان فرماندهی، مرتب دعا میکردند که خدایا ما را شهید کن و همین اتفاق افتاد، ولی حاج قاسم میگفت: «من باید بمانم و به تکلیفم عمل کنم» درست است خیلی دلتنگ رفقای شهیدش بود، اما ماند و به تکلیفش عمل کرد و خدا چنان عزت و احترامی به وی داد که دو سال قبل، همه دیدیم که چه اتفاقی در مراسم تشییع پیکر مطهر ایشان افتاد. این عزت و احترام که خدا به ایشان داده، یقینا بیدلیل نیست. این شخصیت چنان برای رضای خدا کار میکند که خدا اینگونه پاسخش را میدهد.
جذابترین بخش کتاب از نظر خود شما کدام بخش است؟
هرکدام از بخشهای کتاب، جذابیت خود را دارد. مثلا در یکی از روایتها آمده که حاج قاسم از یک جلسهای در حالی خارج میشود که با ترفندهایی توانسته بوده، یکی از فرماندهان اشرار جنوب شرق کشور را دستگیر کند. خبر به رهبر معظم انقلاب میرسد و ایشان دستور میدهند که آزادش کنید. ایشان تعجب میکند و میگوید آقا ما این همه برای گرفتن این شخص زحمت کشیدیم، حضرت آقا میفرمایند: «شما وی را دعوت کرده بودید به یک جلسه مهمانی، امان داده بودید و بعد دستگیرش کردید و این درست نبوده و در مرام ما نیست»، شبیه همین عبارت را در کلام امیرالمؤمنین(ع) هم پیدا میکنیم. حاج قاسم این شرور را آزاد میکند و چند وقت بعد در یک درگیری به هلاکت میرسد. این تبعیت از ولایت، ما را به یاد لحظهای میاندازد که مالک اشتر تا پشت خیمه معاویه میرود، ولی چون دستور ولایت میرسد، اطلاعت میکند و به سمت امیرالمؤمنین(ع) برمیگردد.
حاج قاسم برای شهدا خیلی وقت میگذاشت برای اثبات این ادعا به روایت آقای مرتضی سرهنگی استناد میکنم که هیچکجا مکتوب نشده است. ایشان روایت میکردند که بعد از جنگ ما انتشار کتابهای ادبیات دفاع مقدس را شروع کردیم. بهتازگی چند کتاب منتشر شده بود که روزی یک آقایی تماس گرفت، نشانی دفتر را پرسید و به دفتر حوزه هنری آمد. در آنجا متوجه شدم ایشان، حاج قاسم سلیمانی، فرمانده لشکر است. ایشان از کرمان به تهران آمده بود تا موضوع نگارش کتاب برای شهدای کرمان را پیگیری کند. به همین منظور برای 10 نفر از نویسندگان بلیط هواپیما تهیه کرد که به کرمان برویم و شخصا با ماشین سپاه برای استقبال به فرودگاه آمد و نویسندهها را به دفتر ریاست فرماندهی سپاه برد و خاطرات شهدایی که جمعآوری شده بود را به نویسندگان تحویل داد و از آنها خواست که این خاطرات را در قالب کتاب تدوین کنند. حاج قاسم سلیمانی اینگونه برای شهدا زحمت کشید و وقت گذاشت و خدا هم اجرش را داد که در بهترین حالت و بهدست بدترین اشرار به شهادت برسد.
بهنظر شما از نظر سلوک نویسندهای که قصد نوشتن از شهدا بهویژه شخصیتی مثل حاج قاسم را داشته باشد باید به چه نکاتی توجه داشته باشد و خودتان در این زمینه چه نکاتی را رعایت کردهاید و میکنید؟
هر شهیدی، ویژگیهای خاص خود را دارد. شهیدی مثل شاهرخ ضرغام، گذشتهای داشته که بعد توبه میکند و حری در این زمانه میشود و به شهادت میرسد. شخصی هم مثل حاج قاسم، عبودیت و اخلاص را در خود ایجاد میکند و به درجهای میرسد که اینگونه توفیق پیدا میکند.
این شخصیت اینقدر روی نفس خود کار کرده که شهدای بزرگ ما افتخار میکنند در رکابش باشند و اینها همه نتیجه اخلاصی است که داشته و اگر کسی قرار است برای حاج قاسم و شهدایی مثل ایشان کاری انجام دهد، باید اخلاص و ویژگیهای ایشان را در خود بهوجود بیاورد تا خداوند توفیق دهد بتواند برای امثال حاج قاسم کار انجام دهد.
دوری از بزرگنمایی و بزرگگویی درباره شهدای دوران دفاع مقدس همواره یکی از مطالبات جدی رهبر معظم انقلاب اسلامی و حاج قاسم عزیز بوده است، برای مصونیت از این اتفاق چه اقداماتی انجام دادهاید؟
تقریبا تمام شهدا یک تهذیب نفس و جهاد اکبر انجام دادهاند تا به درجه و مقام شهادت رسیدهاند. حال قشری از نویسندگان معتقدند شهدا را باید همانگونه که هستند، معرفی کنیم. بهعنوان مثال برخی دوستان درمورد یک شهیدی مینگاشتند که این شهید یک ویژگی ناپسند داشت و در شوخی با رفقا عادت داشت که به پشت سر آنها میزد و این موضوع در خاطرات هم آمده بود و روزهای آخر که مصاحبهها انجام میشد، فردی پیدا شد و گفت این شهید دو هفته قبل از شهادتش با خود گفت نکند که این رفتار من حقالناس است و من به همین خاطر شهید نمیشوم، لذا از همه حلالیت طلبید و وقتی این کار را انجام داد، مدتی بعد هم به شهادت رسید. حال اگر این مصاحبه آخر انجام نمیشد، شاید ما خاطرات شهید را با آن عمل میآوردیم و این رفتار برای دیگران الگو میشد، لذا در جمعآوری خاطرات باید به جزئیات توجه شود و از بعد تربیتی به خاطرات نگاه شود و بدآموزی نداشته باشد. شاید شهید ویژگیهایی داشته ولی توبه کرده باشد.
پیرو همین موضوع یک ملاقاتی با آقای دهنمکی در نماز جمعه داشتم و به ایشان گفتم، مجید خدمت یا همان مجید سوزوکی معروف که فیلمی درمورد ایشان ساخته شده، یکی از دوستان ما همسنگر ایشان در گردان سلمان لشکر 27 بوده و شما را هم میشناسد. ایشان میگوید؛ مجید در یکی دو ماه آخر عمر خود، دائم نماز میخواند و وقتی میگفتیم چرا اینقدر نماز میخوانی، میگفت من خیلی نماز قضا دارم. به ایشان گفتم این درست بوده؟ ایشان تأیید کرد و گفتم پس چرا در فیلم نیامده و یا اینکه مجید، لباس بسیجی نمیپوشید و میگفت من لیاقت پوشیدن این لباس را ندارم. سؤال من از ایشان این بود که چرا این دیالوگها در فیلم نیامده، درحالیکه خیلی اثر تربیتی مثبت دارد.
درست است که واقعیتها باید گفته شود. ما در خاطرات شهید ابراهیم هادی، خیلی از شوخیهای ایشان را هم نقل کردهایم. ایشان بهعنوان شخصیت لوطیمسلک ورزشکار مذهبی معرفی شده، اما برخی افراد فقط به ابعاد معنوی زندگی شهید میپردازند که این کار هم درست نیست. بنده بهعنوان مربی تربیتی که 28 سال است در آموزش و پرورش فعالیت میکنم به شهدا به دید تربیتی نگاه میکنم که برای دانشآموزی که امروز میخواهد خاطرات شهید را بخواند، چه الگوهایی وجود دارد و سعی میکنم به آنها بپردازم. در این الگوپردازیها باید واقعیتها گفته شود، ولی اشتباهاتی که یقین داریم، شهید توبه کرده لازم نیست نقل شود.
مهمترین درسی که میتوانیم از زندگینامه شهید سلیمانی و دیگر سرداران انقلاب و دفاع مقدس برای تدبیر جامعه امروز و مشکلاتی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم بگیریم چه هست؟
تمام جزئیات زندگی این افراد برای همه اقشار جامعه الگوست. حاج قاسم در سختترین شرایط ماند و زحمت کشید و همه دیدند که خدا چه عزت و احترامی به وی داد. هرکه خالصانه برای رضای خدا زحمت بکشد، خدا هم در این دنیا و هم آخرت اجرش را خواهد داد.
اثر جدیدی در دست نگارش دارید؟
در حال نگارش یک اثر با عنوان «یاران ابراهیم» هستیم که بهمنماه رونمایی میشود. این اثر خاطرات چهل شهید است که اکثرا مدافع حرم بودند و به شهید ابراهیم هادی ارادت داشته و خاطرات عجیبی با ایشان داشتهاند و برخی شهادتشان را از ایشان گرفتهاند. خاطرات این چهل شهید در کتاب آمده و قبل از هر داستان کراماتی از شهید هادی نقل شده است. همچنین مشغول نگارش اثر دیگری در رابطه با خاطرات شهید دکتر محمود رفیعی هستیم که استاد دانشگاه علامه و از جانبازران زمان جنگ بوده و سال 92 به شهادت رسیده است.
نظر شما