ماجرای تشییع باشکوه و بینظیر حاجقاسم زمانی اهمیت دوچندان مییابد که این پدیده رهیافتی برای تحلیلهای جامعهشناختی و مردمشناختی در دهه چهارم انقلاب باشد. با این وصف، تأثیر بر علوم انسانی در ایران و شکستن تحلیلهای پوسیده غربزده از جامعه ایرانی یکی از مهمترین دستاوردهای روایت عزاداری حاج قاسم است. این موضوع زمانی مهمتر میشود که بدانیم جریان اندیشهای در ایران در برابر پدیدههای بسیار کوچکتر و بیرمقتر، واکنشهای متعدد نظری میدهند؛ اما درباره پدیده شگفتانگیز تشییع حاج قاسم سکوت میکنند.
جمعآوری و انتشار خاطرهها و لحظههای خبر شهادت، عزاداری، راهپیمایی، تشییع و... از کارهای رسانهای است که هم به آثار هنری و اندیشهای مدد میرساند و هم خود سندی معتبر است برای نسلهای بعد. البته این نوع خاطرهنگاری غالبا در میان مجموعههای تاریخنگاری مهجور و پیشپاافتاده است و به همین دلیل، اهمیت جمعآوری روایتهای مردمی دوچندان میشود.
«حافظ دلها» اثر جمعی از محققان و پژوهشگران دفتر تاریخ شفاهی شیراز است. در این کتاب، خاطرات مردم شیراز از ایام شهادت حاج قاسم سلیمانی روایت میشود. با علیرضا اشرفینسب، نویسنده این اثر به گفتگو پرداختهایم.
توضیح مختصری در رابطه با کتاب بفرمایید و اینکه چه شد تصمیم گرفتید درباره شهید سلیمانی بنویسید؟
دو سال پیش یک افتاد ناگوار افتاد و سردار سلیمانی به شهادت رسید. این اتفاق، یک بازتاب عظیم در فضای ایران ایجاد کرد، بهگونهای که شاید کمتر کسی میتوانست تشییع به این با شکوهی را تصور کند. بههرحال تلاطم، غم، خروش و کلیدواژه انتقام که بین مردم پرتکرار بود، برخلاف تصور برخیها بود.
تلاطم فقط به ایران محدود نبود. در دیگر کشورهای اسلامی و کشورهای محور مقاومت و حتی کشورهایی که مسلمان نبودند، مشهود بود و الان که دو سال از شهادت ایشان میگذرد، اشخاص بسیاری در باب این اتفاق اقدام به ارائه آثار کردهاند.
سوژهای به این عظمت را اگر سراغش نمیرفتیم، جای سؤال بود. قهرمان به این بزرگی و این شور و هیجان و به میدان آمدن مردم و خشمی که از این اتفاق داشتند، سوژهای مناسب برای پرداختن است و اگر به سمت این سوژه نمیرفتیم، باید پاسخ میدادیم.
از زمانی که تصمیم گرفته شد، بازتاب شهادت سردار شهید سلیمانی را در زندگی مردم به نمایش بگذاریم تا زمانی که این ایده عملیاتی شد، نزدیک به 100 کتاب درباره ایشان منتشر شده بود، درحالیکه فقط 10 ماه از شهادت ایشان گذشته بود و پیشبینی میشد، آثار بیشتری نگاشته شود، اما ما از منظر جدیدی به این سوژه ورود کردیم و تا زمانی که کار را کلید زدیم، اثری در این رابطه منتشر نشده بود. بعد از سالگرد شهید سلیمانی نیز چندین کتاب درباره ایشان منتشر شد، اما از این زاویه و منظر کسی ورود نکرده بود و بنابراین پرداختن به این موضوع از این منظر خاص بسیار اهمیت داشت.
نکتهای که وجود دارد این است که غفلت از این سوژه از سوی نویسندگان منحصر به سردار سلیمانی نیست و درمورد شخصیتهای دیگر نیز به چشم میخورد. مثلا شخصیتی مثل امام خمینی(ره) از دنیا میروند و تاکنون اثری که مراسم درگذشت، تشییع و اتفاقات بعد از رحلت ایشان را مردمنگاری کرده باشند، خیلی کم مشاهده کردهایم، مگر اینکه به صورت جسته گریخته در کتابهای مختلف درج شده باشد، اما اینکه به عنوان سوژه مستقل بخواهیم به این موضوع بپردازیم انجام نشده است.
درمورد اتفاقات انقلاب اسلامی هم قابل تصور است؛ یعنی از این منظر کمتر سمت سوژهها رفتهایم. مثلا شهادت شهید بهشتی که به گواه افرادی که آن دوران را درک کردهاند، رسواکننده منافقان بوده و تا قبل از این اتفاق، افرادی بودهاند که اگر طرفدار ایشان نبودهاند و درشک بودهاند که آیا با این گروه همکاری کنند یا خیر، وقتی این اتفاق که رخ میدهد و شهید بهشتی و یاران ایشان به شهادت میرسند، رسواکننده خیلی از منافقان است و بعدها خیلیها میگویند که همین شهادت بود که تلنگری شد تا مسیر حق را متوجه شویم.
همین بازتاب شهادت شهید بهشتی در روشنشدن فضای پیرامونی خودش، میتواند سوژه تحقیق باشد. ولی تاکنون این اتفاق نیافتاده و جدیدتر از ایشان شهدای هستهای هستند که پس از شهادت احمدی روشن، 300 نفر از دانشجویان به یکی از رشتههای هستهای تغییر رشته دادند و این موارد میتواند بهصورت مستقل سوژه تاریخ شفاهی قرار گیرد، اما از این باب کمتر به آنها پرداخته شده و همین امر بود که ما را رهنمون کرد تا به سمت ثبت و ضبظ بازتاب شهادت سردار سلیمانی در زندگی مردم برویم که در کنار خاطرات مردم سبزوار، هواز و مردم عراق، خاطرات مردم شیراز هم کلید خورد.
مهمترین ویژگی این کتاب چیست؟
بههرحال شاید زندگی سردار سلیمانی به شکل مشخص، محل توجه نهادها و نویسندگان قرار گیرد. کما اینکه آثاری به زبانهای دیگر در کشورهای مختلف درباب سردار سلیمانی منتشر شده و این مسیر ادامه خواهد داشت. اما پرداختن به این سوژه از زاویه دید مردم و این منظر خاص، میتواند بازتاب و کنشی در فضای اجتماعی ایجاد کند که متأسفانه کمتر در این زمینه ورود کردهایم.
یکی از دلایلی که میخواستیم این سوژه ثبت شود و در تاریخ بماند این بود که علاوه بر اینکه خوراک فرهنگی برای مخاطب عام است، میتواند دستمایه هنرمندان، فیلمنامهنویسان و دیگر عرصههای هنری قرار گیرد و میدانستیم مسیری را داریم باز میکنیم که کمتر به آن پرداخته شده و علاوه بر اینکه بار بر زمینمانده را برمیداریم، یک الگو هم به افرادی که در حوزه تاریخ شفاهی فعالیت میکنند، ارائه میدهیم.
استقبال از کتاب چگونه بوده و بازخوردی از طرف مخاطبان نسبت به این کتاب دریافت کردهاید؟
استقبال از کتاب خوب بوده است. تاکنون دوبار چاپ شده و احتمالا در ماههای آینده برای چاپ سوم برود. درمورد بازخوردها هم یکی از دوستان نویسنده که خودش دست به قلم است، معتقد بود که این اثر برای تبدیلشدن به داستان مناسب است، زیرا بُنمایههای داستانی مجموعه کتاب «حافظ دلها» بالاست.
مهمترین درسی که میتوانیم از زندگینامه شهید سلیمانی و دیگر سرداران انقلاب و دفاع مقدس برای تدبیر جامعه امروز و مشکلاتی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم بگیریم، چیست؟
زندگی این افراد همه درس است. ابعاد اجتماعی و فرهنگی شخصیت ایشان سرشار از درس و مناسب نسل امروز است. اگر کمی دقت کنیم، پاسخ بسیاری از مشکلات امروز را در مییابیم. درسی که میشود از زندگی این بزرگواران گرفت، این است که مقابل سختیها و مشکلات، هیچوقت دچار ناامیدی و یأس نشدند و حتی میشود گفت از تهدیدات فرصت آفریدند. نمونه بارزش، شخصیت شهید سلیمانی است که در محور مقاومت در سوریه که هیچکس به واسطه تسلط داعش، امید پیروزی نداشت، ایشان قهرمانانه ورود کرد و حرکتی را به یادگار گذاشت که سالهای سال میتواند درس برای افرادی باشد که در جبهه مقاومت مشغول خدمت هستند که با اتکا به خدا و آوردن نیروهای مردمی پای کار، میشود بر مشکلات غلبه کرد و بزرگترین درس برای مدیران و افراد دغدغهمند فرهنگی در عرصه فعالیتهایی که دارند، این است که با اندک مانعی انگیزه خود را از دست ندهند.
بهنظرتان، نویسندهای که قصد نوشتن از شهدا و بهخصوص شخصیتی همانند حاج قاسم سلیمانی را داشته باشد، باید به چه نکاتی توجه داشته باشد و خودتان در این زمینه چه نکاتی را رعایت کردهاید و میکنید؟
نظر شما