محمد قبادی در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد؛
تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی جای کار بسیاری دارد / لزوم توجه به نقد منصفانه و علمی
نویسنده و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی معتقد است که هنوز موضوع انقلاب اسلامی جای کار بسیاری دارد و بهطور کامل به آن نپرداختهایم. بیشتر روی تبیین زندگی و خاطرات شخصیتها متمرکز شدیم و کمتر به موضوعات کلیتر و رویدادها پرداختیم.
شما بهعنوان یک پژوهشگر حوزه انقلاب اسلامی، چطور به این عرصه وارد شدید و چه فعالیتهایی داشتهاید؟
از سال 1377 وارد دفتر ادبیات انقلاب اسلامی شدم. اولین کارهایم با ابتداییترین کارهای پژوهشی در فرهنگ ناموران معاصر ایران بود و بعد از آن همچنان ادامه داشت تا جایی که حدودا بیشتر از 30 عنوان مقاله و زندگینامه شخصیتها را نوشتم که ازجمله آنها «زندگی علامه امینی» و «زندگی مرحوم سید علی اکبر ابوترابی» بود.
کارم را با نوشتن مقالهای در فرهنگ ناموران معاصر ایران در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی شروع کردم. اولین کتابی که کار کردم و با این کتاب فضای تاریخ شفاهی را لمس کردم، « پاسیاد پسر خاک» زندگی سید علی اکبر ابوترابی بود. این کتاب که اولین تجربه نوشتاری کتاب من بود، حدود 80 ساعت مصاحبه در تهران، مشهد، قم و قزوین داشتم و این مصاحبهها ورای اسناد و مدارک و یادداشتهایی بود که بهصورت مکتوب منتشر شدهاست. حاصل این تلاش کتابم بود که تا امروز به چاپ هفتم رسیده است.
دومین کارم تدوین خاطرات مرحوم آیتالله محمدحسین بهجتی متخلص به شفق بود. آقای شفق، در سالهای دهه 30 همدوره و هممباحثه رهبر معظم انقلاب آیتالله خامنهای بودند. به گفته خودشان که در کتاب هم آمده، برخی سوژههای اشعارشان را نیز از ایشان الهام گرفتند. خاطرات ایشان را از موضوعات مختلفی که قبل از فوتشان جمعآوری شده بود، ولی جایی کار نشده بود، در اختیار من قرار گرفت و به مناسبت رحلت این شخصیت انقلابی خاطرات را تدوین و منتشر کردم.
دفتر ادبیات انقلاب اسلامی طرحی با موضوع 15 خرداد داشت که این مجموعه شامل حدود 20 جلد کتاب شد و جلد پنجم از این مجموعه که مربوط به وقایع بهار 1341 دوره نخست وزیری علی امینی بود، را من نوشتم. خاطرات دکتر سید محمد صدر، برادرزاده امام موسی صدر و پسر آیت الله سید رضا صدر و نوه آیت الله سید صدرالدین صدر، کتاب بعدی بود که به قلم من به چاپ رسید. این کتاب مجموعهای از خاطرات ایشان تا سال 1364 تحت عنوان «انقلاب و دیپلماسی در خاطرات سید محمد صدر» است.
کتاب دیگری که امسال از من منتشر شد، «یادستان دوران» است که مربوط به خاطرات سید هادی خامنه ای، برادر کوچکتر رهبری است. این خاطرات دربرگیرنده اطلاعاتی از خانواده، مراحل تحصیلات و فعالیتهایشان در مشهد و تهران است. نقاط برجسته این کتاب، خاطرات دقیق و با جزئیاتی از آقای سید هادی خامنهای درباره زندانهایی است که تجربه بودن در آنها را داشته است. سال 1350 تا 1351 را در زندان مشهد و بعد از آن از 1353 تا 1356 در زندان کمیته مشترک و قصر بودند. اتفاقات زندان و شخصیت و گروههایی که با آنها تعامل داشتند، نقطعه عطف این اثر است.
اخیرا خاطراتی از یکی از آزاده ها را در دست دارم که منتشر خواهد شد. این کلیتی از آثار من است و در حال حاضر هم مسئول واحد پژوهشهای انقلاب اسلامی در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی هستم که مجموعه شخصیتهای مانا و پژوهشهایی که در حوزه انقلاب اسلامی به دفتر میآید را کارشناسی میکنیم.
بهنظر شما بحث تاریخ شفاهی دوران انقلاب چه کمبودهایی دارد که میشود به آن پرداخت؟
ورود تاریخ شفاهی به ایران با سازوکار امروزی یک مقوله جدید است که از دهه 70 با آن مواجه شدیم. ورود ما به موضوع تاریخ شفاهی در حوزه انقلاب اسلامی یک ورود تجربی بود و ما کم کم به یک بلوغ رسیدیم. در حال حاضر در حوزه تاریخ شفاهی به یک رشد متوسط رسیدیم، ولی کافی نیست و هنوز آکادمیک نشده است. ما به موضوعات تاریخ شفاهی ورود کردیم و بیشتر روی تبیین زندگی و خاطرات شخصیتها متمرکز شدیم و کمتر به موضوعات کلیتر و رویدادها پرداختیم. ضمن اینکه ما معتقدیم که اساسا انقلاب اسلامی فقط وجهه سیاسی ندارد و ما در حوزه تاریخ شفاهی بیشتر به وجهه سیاسی پرداختیم. گاهی اوقات نیز شخصیتهای منتخب ما برای تاریخنگاری محدود میشود و برخی شخصیتهای دیگر حذف خواهند شد و این مشکل دیگری است که درگیر آن شدیم.
یکی از کارهای دیگری که باید در حوزه تاریخ شفاهی انجام شود، راستی آزمایی اطلاعات است که گاهی براساس اسناد مکتوب و شفاهی است. گاهی این راستیآزمایی انجام نمیشود، درصورتیکه اهمیت زیادی دارد. بعد از انتشار کتاب دیگر راستیآزمایی بیفایده است. مشکل دیگری که در بحث کتابهای تاریخ شفاهی و انقلاب داریم این است که یا نقد نمیشود یا اگر نقد شود، منصفانه و درست نقد نمیشود. اگر نقد درست و منصفانه و علمی داشته باشیم، نویسنده در کارهای بعدی با دقت بیشتری عمل میکند. ما در تاریخ شفاهی نمیتوانیم از منِ راوی جدا شویم ولی یک جاهایی نیاز به اصلاح دارد.
اگر قرار است تاریخ شفاهی یه شکل کتاب منتشر شود، باید ادبیات درخوری داشته باشد تا بتوان از آن بهعنوان یک سند تاریخی یا قالب ارائه مطلب استفاده کنیم. اگر بخواهیم بهعنوان سند تاریخی به آن نگاه کنیم، باید با احتیاط بیشتری بنویسیم و ادبیات شایستهای داشته باشد. تلاش کنیم تا لحن و محتوای کلام راوی را حفظ کنیم. اما اگر بخواهیم این کتاب را به شکل خوشخوان بهدست مردم برسانیم باید رمان، داستان بلند و کوتاه و... بنویسیم. نظر شخصی من این است که خاطرات شفاهی یک سند تاریخی است و باید اصل مطلب منتشر شود و بعد نویسندگان و فیلمسازان از روی این اثر رمان، فیلم و... را بنویسند چون رمان تاریخی فهم تاریخی میدهد، ولی اطلاعات تاریخی دقیق نمیدهد و من بهعنوان یک پژوهشگر تاریخی نیاز به اطلاعات دقیق دارم.
کتاب آقای صدر از کارهای ویژه شما هم به لحاظ موضوع و هم ادبیات کتاب است. درباره این اثر بفرمایید.
آقای صدر چند ویژگی مهم داشتند و به همین خاطر من ایشان را انتخاب کردم. این شخصیت وابسته به خاندان تاثیرگذار صدر در تاریخ اسلام هستند و در کوران مباحث انقلاب و مبارزات انقلابی دانشجوی دانشگاه تهران بودند و جنبشهای دانشجویی اساسا در دانشگاه تهران بوده است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایشان به دعوت شهید رجایی به وزارت امور خارجه می رودد و به مقام مدیر کل اروپا و آمریکا منصوب شدند و چهار سال در این مقام بودند و بخش عمدهای از کتاب به این دوران میرسد. ایشان تعریف میکنند که بعد از وقایع خرداد 1360 هواپیما چطور از کشور خارج شد و اساسا چون مسئول بازگرداندنشان بودند به پاریس رفتند و آنجا مذاکراتی داشتند تا این خدمه و هواپیماها برگردند. آقای صدر یکی از شاهدان وقایع 17 شهریور سال 1357 بودند که از وقایع آن روز میگویند که بهعنوان یک شاهد عینی نکات خوبی را میگویند. همه این عوامل باعث میشد تا آقای صدر سوژه منحصربهفردی در تاریخ انقلاب باشد.
درباره کتاب یادستان دوران هم توضیح دهید. چه چیزی باعث شد که به سمت نگارش خاطرات سید هادی خامنهای بروید؟
بدون شک در جریان نهضت امام خمینی، شخصیت آیتالله سید علی خامنهای بهعنوان رهبر انقلاب بسیار فراگیر و تأثیرگذار است و به تبع آن شناخت خانواده ایشان بسیار پراهمیت است و آقای سید هادی خامنهای بهعنوان شخصی که در وقایع مشهد و نهضت امام خمینی حضور داشتند، شخصیت بسیار پراهمیتی هستند؛ چون ایشان یکی از شاهدان و راویان اتفاقات و وقایع هستند. نکته دیگری که در خاطرات ایشان برای من اهمیت داشت، جزئینگریهایی است که در اتفاقات زندان بیان کردند، چون کمتر کسی را داریم که با این جزئیات خاطرات زندان را بیان کند.
سال 1365 که از زندان آزاد میشود، جلوه دیگری از حضورشان را مشاهده میکنیم. روایت و بیانی که ایشان از سخنرانی امام در بهشت زهرا دارند، یک روایت دست اول است. مجموع اینها شخصیت سیاسی آقای سید هادی خامنهای را تبیین میکند و خاطرات ایشان را تا بهار 1358 در این کتاب داریم. ایشان میگویند که در اهواز عدهای از فعالان سیاسی آمدند و درخواست کردند تا یک روحانی برای مردم سخنرانی کند، ولی وقتی ایشان به اهواز میروند، اتفاقات زیادی میافتد که از ایشان بخواهند تا بیشتر در اهواز باشند و بعد از آن به دعوت رهبری به از مشهد باز میگردند و در این شهر و تهران فعالیت میکنند.
نظر شما