به مناسبت چهارم شعبان، روز جانباز؛
شما که سلامت خودتان را در راه اسلام دادهاید از زمره شهیدان هستید
«امام خمینی (ره) به یکی از جانبازانی که برای رفتن دوباره به جبهه بیتابی میکرد، فرمودند: شما که سلامت خودتان را در راه اسلام دادهاید از زمره شهیدان هستید و حق خودتان را به اسلام عزیز ادا نمودید. از اینکه به جبهه نمیشود بروید، ناراحت نباشید.
به مناسب این روز، دو بخش از صحیفه امام خمینی (ره) را که مجموعهای مکتوب از همه بیانات شفاهی و کتبی ایشان است، مرور کنیم. این بخشها، از جلدهای شانزدهم و هجدهم صحیفه انتخاب شدهاند.
شما از زمره شهیدان هستید
روزی از روزهای بهار 1363 نامهای از سوی یکی از جانبازان جنگ تحمیلی برای امام (ره) نوشته شد. نویسنده نامه «سعید پورسراج، فرزند کاظم، ساکن شهر شوشتر» بود و نامهاش را با این جملات شروع میکرد «امام عزیز این جانب... یک مسئلهاى را خواستم مطرح کنم. امید است که جواب بفرمایید. و با عرض پوزش از اینکه وقت مبارک و گرانبهاى شما را مىگیرم.» پورسراج نوشته بود «امام عزیز من در حدود 19 سال است در خانوادهاى مذهبى زندگى مىکنم. از ابتداى جنگ، اگر خداوند ان شاءاللَّه قبول کند، چند نوبت در جبهههاى حق شرکت کرده؛ تا آخرین بار در عملیات والفجر مقدماتى پاى چپم از زیر زانو قطع گردید. اما از آنجا که در طول مدت این جنگ دوستان زیادى را از دست دادهام و عشق جبهه رفتن من را تا حالا آرام نمىگذارد، مدتى پیش به هر نحو که بود براى دعاخوانى به جبهه اعزام شدم؛ ولى هرچه خواهش کردم که با برادران به خط مقدم و عملیات بروم، برادران اجازه ندادند.»
به امام نوشته بود که ناراحت است و تحمل این ناراحتی برایش بسیار دشوار؛ «حالا دیگر از ناراحتى طاقتم دارد بهسر مىرود و مىخواهم این مسأله را از شما، جناب فرمانده کل قوا، مطرح کنم و تنها ناراحتى من این است که مىبینم هر روز یکى از دوستانم شهید مىشود؛ و با این همه دوست از دست دادن، مىترسم نکند من در شهر و یا در بستر بمیرم. و خیلى عشق به شهادت دارم و تلاش مىکنم که به دوستانم انشاءاللَّه ملحق شوم. امیدوارم که جواب مصلحت را بفرمایید.» در انتهای نامهاش هم اضافه کرده بود «ضمنا اماما، اگر خط مقدم بهصورت پدافندى باشد و کارى از من ساخته باشد، مىتوانم شرکت کنم. و اگر شرکت کنم و مثلا کشته شوم، آیا انشاءاللَّه شهید هستم یا نه. در آخر امید آن دارم که با دستخط مبارک خودتان بهطور خلاصه جواب دهید. و انشاءاللَّه ما را حتما در جواب نامه نصیحت بفرمایید. عاشقى که تا خون در رگ دارد شما را فراموش نمىکند، و همیشه قلبش براى شما مىتپد.»
امام خودش نامه را خواند و چنانکه پورسراج درخواست کرده بود، به خط خودش به آن جواب داد. متن نامه پورسراج و پاسخ امام در هجدهمین جلد از صحیفه امام ثبت شده است. امام برایش دعا کرد و او را به اعتبار فداکاریهایی که در راه اسلام کرده بود، همردیف شهدا دانست. ایشان نوشته بود «بسمه تعالى. فرزند عزیزم من، از خداوند منّان مسألت مىکنم که شما را با شهداى اسلام محشور نماید. و شما که سلامت خودتان را در راه اسلام دادهاید از زمره شهیدان هستید، و حق خودتان را به اسلام عزیز ادا نمودید و از اینکه به جبهه نمىشود بروید، ناراحت نباشید. امید است خداوند شما را حفظ فرماید. والسلام علیکم و رحمة اللَّه.»
عظمت بیاننشدنی کار همسران جانبازان
همچنین امام(ره) یکی از زیباترین و عمیقترین خاطراتش را خاطره ازدواج یکی از جانبازان میدانست. البته در رقم خوردن این زیبایی و عمق، دو نفر نقش داشتند؛ هم جانبازی که در راه باورهاش فداکاری کرده و اثر این فداکاری در جسمش باقی مانده بود، و هم دختری که این ازدواج را انتخاب کرده بود. «این جانب در طول این جنگ صحنههایى از مادران و خواهران و همسران عزیز از دست داده دیدهام که گمان ندارم در غیر این انقلاب نظیرى داشته باشد. و آنچه براى من یک خاطره فراموشنشدنى است - با اینکه تمام صحنهها چنین است- ازدواج یک دختر جوان با یک پاسدار عزیز است که در جنگ هر دو دست خود را از دست داده و از هر دو چشم آسیب دیده بود.»
امام فرمود «آن دختر شجاع با روحى بزرگ و سرشار از صفا و صمیمیت گفت: حال که نتوانستم به جبهه بروم، بگذار با این ازدواج دِین خود را به انقلاب و به دینم ادا کرده باشم. عظمت روحانى این صحنه و ارزش انسانى و نغمههاى الهى آنان را نویسندگان، شاعران، گویندگان، نقاشان، هنرپیشگان، عارفان، فیلسوفان، فقیهان و هر کس را که شماها فرض کنید، نمىتوانند بیان و یا ترسیم کنند. و فداکارى و خداجویى و معنویت این دختر بزرگ را هیچکس نمىتواند با معیارهاى رایج ارزیابى کند» (صحیفه امام، جلد شانزدهم).
نظر شما