پنجشنبه ۲۵ فروردین ۱۴۰۱ - ۱۰:۴۶
فعالیت‌های فرهنگی همدان احیا می شود/آغاز فصل هنر انقلاب در استان

رئیس حوزه هنری همدان اعتقاد دارد که قید «انقلاب» در ماموریت حوزه هنری بسیار مهم و قابل تفسیر است و این مرکز باید فعالیت خود را بر این ماموریت متمرکز کند.

خبرگزاری کتاب ایران‌(ایبنا)، در استان همدان، حوزه هنری استان همدان، از سال 1381 در عرصه‌های مختلف، هنری و فرهنگی به علاقه‌مندان خدمات مختلف و متنوعی را ارائه کرده است. در 15 سال گذشته دستاورد‌‌های قابل توجهی را به‌دست آورده از‌جمله آغاز تدوین مجموعه «دانشنامه همدان» و انتشار 40 عنوان از این اثر، همچنین تربیت نویسندگان مطرح در حوزه ادبیات پایداری.       
 
در فصل جدید فعالیت حوزه هنری استان همدان، محمدمهدی سماوات در اسفند 1400 به‌عنوان رئیس این نهاد انقلابی، برنامه‌های متعددی، برای پیشبرد اهداف فرهنگ و هنر انقلاب آماده اجرا دارد. وی که دانش‌آموخته مقطع کارشناس‌ارشد رشته زبان و ادبیات فارسی است، رویکرد حوزه هنری استان در سال  1401 را مردمی کردن هنر اعلام کرد، چراکه معتقد است؛ مردمی کردن هنر از زیرشاخه‌های اصلی هنر انقلاب اسلامی است. 

سماوات، علاوه براین یکی از اهداف خود را تشکیل اتاق‌های فکر تخصصی در حوزه هنری استان تعیین کرده تا حرف نویسندگان و تولید‌کننده آثار استان شنیده شود.     


چند ماه از آغاز ریاست شما در حوزه هنری می‌گذرد. احتمالا در این مدت با چالش‌ها و ظرفیت‌های حوزه هنری استان همدان آشنا شده‌اید. به نظر می‌رسد زمان آن است، سیاست و برنامه های خود را اعلام کنید.
یکی از مشکلات موجود در ایران، تغییر روش‌ و سیاست‌ها به‌دنبال تغییر مدیران است؛ در‌حالی‌که اصول باید پایدار باشد و روش‌ها تغییر کند. حال با آمدن من، قرار نیست چیزی اضافه یا کمتر از آن‌چیزی که به‌عنوان ماموریت تعیین شده، انجام شود. از روز اول مشخص بوده که حوزه هنری می‌خواهد چه کاری انجام دهد. یکی از برتری‌های حوزه هنری تمرکز خاص آن بر ماموریت‌ها است؛ به‌عبارت‌دیگر ماموریت‌های خاص و بسیط ندارد بلکه تمرکز آن بر چند موضوع است. از روز اول، تمرکز حوزه هنری کشف استعداد، پرورش و حمایت از «هنر انقلاب» بوده است. همان‌گونه که از عنوان مشخص است، قید «انقلاب» هم مهم و هم بسیار قابل تفسیر است. اگر قرار بر کشف استعداد و پرورش یا حمایت از هنر بود؛ موجودیت حوزه هنری لازم نبود چون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌صورت گسترده‌تر در این زمینه فعالیت می‌کند و توان بیشتری دارد. 

اگر حوزه هنری تمرکز خود را از روی «هنر انقلاب» بردارد، به یک نهاد اضافی تبدیل و زمینه اقدامات موازی فراهم می‌شود؛ ممکن است بسیاری از حرکت‌های انجام شده از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که بر طبق رسالت‌های آن وزارتخانه تعیین شده را نیز خنثی کند. 

اما درباره روش؛ چند موضوع را برای سال 1401 در نظر گرفته‌ایم. پرداختن به زیرشاخه‌های هنر انقلاب اسلامی که یکی از آن‌ها مردمی کردن هنر است. انقلاب ـ منظور خود انقلاب است. یعنی هرآنچه که از ابتدا بود ـ همیشه ارتباطش با مردم برقرار است و از سمت مردم جریان دارد، تا از سمت حاکمیت. به همین دلیل هنر انقلاب نیز باید به همین ترتیب از سمت مردم بجوشد. حاکمیت وظیفه حمایت و پرورش را دارد نه این‌که خود متولی و متصدی کار شود. حاکمیت باید کنار بایستد و بگذارد مردم خودشان انقلابشان را به زبان هنر تبیین کنند و  در عین حال از این حرکت مردمی حمایت کند. 

در این زمینه، سال‌های گذشته حوزه هنری در مرکز ـ تهران ـ متمرکز بوده است؛ اکنون یکی از شعارهایی که از سوی مرکزیت حوزه هنری، به‌ویژه از سوی آقای دادمان برآن تاکید و تکرار می‌شود، شعار «فراتهران» است. اخیرا که مدیران حوزه هنری در تهران گرد آمده‌ بودند این شعار مورد استقبال قرار گرفت و در عمل در استان‌های مختلف در حال اجرا است. آن نگاهی که قبلا فقط به تهران بود، خیلی شکسته شده و شهرستان‌ها وارد عمل شده‌اند؛ بنابراین دراین راستا واقعا وظیفه داریم که خود را در شهر همدان اسیر یا محصور نکنیم. به شهرستان‌های دیگر استان که بعضی اوقات در برخی از رشته‌های هنری استعداد بیشتری دارند، بپردازیم. به‌عنوان مثال شهرستان ملایر در عرصه تئاتر، استعداد کشوری دارد و کاملا مطرح است، اما درنتیجه بررسی‌ها مشخص شد از سال‌های تشکیل حوزه هنری همدان تاکنون توجهی به این موضوعات نکرده‌اند. 

اخیرا از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به‌واسطه کتابخانه‌هایی که در نقاط مختلف استان دارد یک دانش‌آموز 10 ساله از اعضای این کانون در مسابقات بین‌المللی شرکت کرد و مقام آورد. استعداد این دانش‌آموز در یکی از شهرستان‌های همدان کشف شد. اگر این روش‌ها را در کنار آن مفهوم کلی که امروز در اولویت است و به تعبیری «جهاد تبیین» و یا به تعبیر دیگری «جنگ روایت‌ها» بگذاریم، کاملا وظیفه حوزه هنری مشخص است که متمرکز برچند روش و یک موضوع خاص خواهد بود. دوره جدید مدیریت قرار نیست چیز دیگری بنا کنیم. ما فقط می‌خواهیم به اصل حوزه هنری برگردیم. چیزی که ماموریتش بوده و در قانون تعیین شده؛ چراکه سال‌ها اعتقاد داشته‌ و دارم که نباید با مدیریت اهداف و برنامه‌هایی که در خلال کار تعریف شده‌اند، تغییر کند. فقط روش‌ها را باید تغییر داد. اهداف آن‌چیزی است که در اصول کلی انقلاب قرار گرفته و در قانون نیز بیان شده است. 

درباره هفته انقلاب چه برنامه‌ای دارید؟
متاسفانه حوزه هنری همدان، سال‌های متمادی در رشته‌های هنری، ولو رشته‌هایی که استعداد‌های بالقوه‌ای در آن وجود داشت مثل ادبیات پایداری؛ فعالیت نداشته و در آن روزگار کاملا تعطیل بوده است. اگر بخواهیم هفته هنر انقلاب اسلامی را مانند تهران و سایر استان‌هایی که فعال بوده‌اند، برگزار کنیم، به نظر می‌رسد، اشتباهی استراتژیک است. به همین خاطر، برنامه‌ریزی کردیم که هفته هنر انقلاب اسلامی شروع یک فصل هنری برای انقلاب اسلامی بگذاریم؛ بنابراین علاوه‌بر این‌که زمان بیشتری برای انجام برنامه‌ و فعالیت‌ها داریم تمرکز بیشتری بر موضوعات خواهیم داشت. در «فصل هنر انقلاب اسلامی» هر هفته را به اسم یک رشته از رشته‌های هنری نامگذاری و مانور پرحجمی درباره آن رشته انجام می‌شود؛ به‌عنوان مثال، در هفته‌ای که هفته شعر انقلاب اسلامی است، سعی می‌شود، فعالیت‌ها به‌شیوه‌ای برگزار شود که همدان را از رخوت و خواب چند‌ساله بیدار کند همچنین توجه هنرمندان را جلب کند که بنا بر فعالیت در این رشته داریم. به‌نظر می‌رسد گاهی اوقات، برخی از  رشته‌ها تا حدی در همدان فعالیت داشته و کوره آن گرم بوده اما در رشته‌های مثل عکاسی، نقاشی، تصویرسازی، تئاتر، سرود و رشته‌هایی از این دست هیچ فعالیتی وجود نداشته است. امسال هفته هنر را نقطه شروعی قرار می‌دهیم که همه متوجه شوند، بنا داریم در همدان در همه رشته‌های هنری در زمینه انقلاب اسلامی فعالیتی شروع کنیم. این را با تمرکز بر آن هفته‌ها و جریان رسانه‌ای مربوط به آن انجام می‌دهیم. 

ارزیابی شما از وضعیت ادبیات پایداری و مباحث هنر انقلاب در استان همدان چیست؟ استان همدان در چه جایگاهی از هنرهای مختلف انقلاب اسلامی در کشور قرار دارد؟
هنرمندانی که در حوزه ادبیات پایداری در همدان شخصاٌ ورود پیدا کرده‌اند، جایگاه خیلی خوبی دارند؛ البته هیچ‌وقت بیان این‌که وضعیت خیلی خوبی داریم به این معنا نیست که باید به آن وضعیت راضی باشیم. هرچه توان بیشتر باشد، مسئولیت هم بیشتر می‌شود. به همین خاطر وقتی می‌گوییم ادبیات پایداری و وقتی می‌گوییم شخصاً هنرمندان پای کار آمدند و این توان فوق‌العاده را ایجاد کردند، یعنی اگر حمایت لازم از سمت نهادهایی که مسئولیت دارند که حوزه هنری مشخص‌ترین آن‌ها است، انجام شود، این توان حتما چندین برابر خواهد شد. پس به نظر می‌رسد با توجه به این‌که شرایط خیلی خوبی در ادبیات پایداری داریم و شاید جزو اولین‌ها در کشور باشیم  ـ شاید را به‌خاطر احتیاط می‌گویم ـ اما این نشان‌دهنده این است که وقتی گیاهی به‌صورت خودرو به این توان و شادابی رسیده است اگر مراقبت از آن انجام بشود، حتما در سال‌های آینده حتی در صحنه بین‌المللی هم می‌تواند موفقیت‌های چشمگیری داشته باشد. در ادبیات پایداری در استان هم از نظر سوژه‌ و  وجود هنرمندان بسیار مستعد هستیم.
 
همدان سوژه‌های گمنام مثل میرزامحمد سلگی را به‌خوبی مطرح کرده که اکنون در کشور تمام مخاطبان این ادبیات و حتی فراتر از آن‌ها هم این دست سوژه‌ها را می‌شناسند. به همین خاطر فکر می‌کنم واقعا استعداد استان، جدا از این‌که بخواهم اسم ببرم در همدان فوق‌العاده است اما تکرار می‌کنم تمام این موفقیت‌ها حاصل تلاش شخصِ هنرمند بوده؛ بدون حمایت جمعی و حرکتی منسجم. یقینا با حمایت اوضاع از وضع موجود بهتر خواهد شد. 

برای جلب مخاطبان کودک و نوجوان به ادبیات پایداری که به نظر می‌رسد برای آن‌ها فقط متون داستانی تاثیرگذار نباشد و ضرورت بهره‌‌مندی از سایر قالب‌های هنری از‌جمله فیلم و تئاتر و تصویرگری وجود دارد، چه برنامه و دیدگاهی دارید؟

همدان در رشته‌های مختلف، از‌جمله تصویرگری در سطح جهانی موفقیت‌های چشمگیری کسب کرده است؛ اما هنرمندان این عرصه در استان، باید از سوی نهادهای متولی شناسایی و معرفی می‌شدند که متاسفانه این اتفاق نیفتاده است. بسیاری از کتاب‌های موفق انتشارات سوره، با تصویرگرهای هنرمندان همدانی منتشر شده‌اند؛ اما خصوصا حوزه هنری که باید به‌عنوان متولی از هنرمندان حمایت می‌کرده و آن‌ها را معرفی می‌کرده، در این زمینه کوتاهی کرده است. کار در حال انجام است، گرچه در برخی از حوزه‌ها ضعف‌هایی هم وجود دارد؛ به‌عنوان مثال کتاب‌هایی که در حوزه ادبیات پایداری در دست داریم که سال‌ها از موفقیتش می‌گذرد و همچنان موفقیت آن ادامه دارد. اما هیچکدام از آن‌ها تبدیل به فیلمنامه و تصویر نشده‌اند. یکی از برنامه‌ها برای دو سال آینده، کشف استعدادهای بومی در‌ زمینه فیلمنامه‌نویسی است و این‌که این استعدادها را تربیت کنیم و به سمت فضایی حرفه‌ای‌تر هدایت کنیم و مبانی و اسنادی که در زمینه ادبیات پایداری و دفاع مقدس داریم را با توجه به تقویت این گروه تبدیل به فیلمنامه کنیم. گام نخست و سخت‌ترین گام، تبدیل این متن‌ها به تصویر است. به نظرم اگر فیلمنامه تهیه شود باقی کارها راحت‌تر انجام خواهد شد؛‌چراکه حد واسط تصویر با متن همین فیلمنامه است. در برخی از بخش‌ها مثل گرافیک، تصویرسازی و ... قوت لازم را داریم و حتی به مرحله عمل رسیده؛ اما در زمینه معرفی این موفقیت‌ها کوتاهی شده است. 

چه برنامه‌های آموزشی و حمایتی را برای هنرمندان در پیش دارید؟ آیا بانک اطلاعاتی از افراد فعال در حوزه هنر انقلاب دارید؟
بانک اطلاعاتی وجود دارد؛ اما ادعا نداریم که این بانک اطلاعاتی کامل است. به‌عنوان مثال آقای حسام که امروز برای همه شناخته شده است در روزگاری که خیلی هم دور نیست؛ شخص سرشناسی نبودند. ممکن است امروز در استان همدان هنرمندان بسیار حضور موفقی داشته باشند اما با آن‌ها آشنا نباشیم. به نظرم مهم‌ترین حمایتی که می‌توان از آن‌ها انجام داد، تشکیل اتاق فکرهایی از جنس خود هنرمندان است در هر رشته‌ای در حوزه هنری اتاق فکری عملیاتی تشکیل خواهد شد تا همه تصمیمات از همان اتاق راهبردی و عملیاتی بیرون آید. به همین علت می‌گویم که این مهم‌ترین حمایت حوزه هنری است، زیرا آن‌چیزی که در هنر مغفول است، هم‌زبانی است. به این معنی که بفهمیم هنرمند از چه سخن می‌گوید و این را کسی که در میدان هنرمندان حضور دارد متوجه می‌شود نه کسی که خارج از آن است. هنرمندان خود می‌دانند در کدام شرایط، کدام حمایت لازم است. وقتی واژه حمایت به زبان می‌آید فکر می‌کنیم اگر کتابی منتشر می‌شود، باید خریداری شود و یا سایر انواع حمایت؛ در صورتی‌که این‌ها حمایت‌های متداولی است که به‌دلیل تکرار بیشتر به چشم می‌آید؛ البته همیشه هم منجر به نتیجه نمی‌شود. گاهی نباید کتاب را به‌صورت دولتی خرید؛ بلکه باید فضا را برای فروش کتاب آماده کنیم. چون ممکن است با خرید دولتی کتاب‌ها، مخاطبان به ارزش اثر پی نبرند و ممکن است به رایگان دریافت کنند و در گوشه‌ای از خانه، بدون مطالعه آن را در گوشه‌ای بگذارد و نخوانند. وظیفه داریم ذهن مخاطب را جذب محصولات هنری کنیم. باید مانور تبلیغاتی-رسانه‌ای در حوزه هنر انجام دهیم و مخاطب را جذب آن هنر کنیم آن وقت می‌توان نام حمایت بر آن گذاشت. خرید کتاب و توزیع بی‌هدف آن با حمایت مغایرت دارد چون بازار از کتاب خالی می‌شود و اثر به‌دست مخاطب اصلی اثر نمی‌رسد. 

کسی حمایت را می‌فهمد که خود دغدغه تولید داشته است. اکثر نویسندگان بیش از آن‌که به منافع مادی حاصل از فروش کتاب فکر کنند، به خوانده شدن کتاب اهمیت می‌دهند و این‌که حرفی که در کتاب مطرح شد؛ شنیده شد. ممکن است در درجه دوم و سوم به مسائل مالی هم فکر کند اما دغدغه اصلی نویسنده این نیست. غالباٌ کسی که هنرمند است ـ نه کسی که خود را به‌عنوان هنرمند جا می‌زند ـ برایش مهم است که حرفش شنیده شود. اثرش دیده شود. یکی از مهم‌ترین راه‌هایی که در حوزه هنری قصد داریم برای حمایت از هنرمندان انقلاب اسلامی برداریم؛ تشکیل همین اتاق فکرهای تخصصی است. 


تجربه نویسندگی، چه تاثیری بر دیدگاه مدیریتی شما در حوزه هنری دارد؟
قبل از این‌که وارد حوزه هنری شوم در مشاغل آزاد فعالیت می‌کردم. در حالی‌که پیش از آن کارمند بودم. نسبت به فضای کارمندی انتقاد زیادی دارم به همین علت از آن فضا خارج شدم و کسب و کار خود را ایجاد کردم. اما با این اعتقاد وارد این عرصه شدم که مدیریت فرهنگی و هنری که خاص‌ترین نوع مدیریت در کشور است، دست کسی باشد که آن موضوع را درک کند. فکر می‌کنم در تمام عرصه‌ها به‌جز فرهنگ؛ اگر مدیری که خصوصیات مدیریتی دارد، در آن عرصه قرار گیرد، حتما موفق می‌شود؛ اما در فرهنگ این قاعده  اصل نیست. در فرهنگ حتما باید فهم فرهنگی و هنری، پیوست توانایی مدیریتی باشد. مهم‌ترین مولفه در هنر همزبانی است. هنرمند وقتی با موضوع همراه می‌شود که آن همزبانی را درک کند. همه هنرمندان در یک وجه با همدیگر مشترک هستند و آن زیبا‌بینی ظاهری و باطنی است تا خوب ببینند و خوب بیان کنند. اگر زبان مشترک وجود نداشته باشد، اگر زیبابینی درک نشود، اگر نکته‌سنجی حین دیدن و درک‌کردن وجود نداشته باشد؛ همزبانی شکل نمی‌گیرد.

مساله‌ای که امروزه با آن مواجه هستیم این است که وقتی اسم از هنر انقلاب اسلامی می‌آوریم، همه یاد دفاع مقدس می‌افتند. دلیل این مساله این است که سال‌ها مدیرانی داشته‌ایم که از جنس فرهنگ و هنر نبودند و زیبایی‌های انقلاب را فقط در آن چیزی که بیان می‌شده و همه تکرار می‌کردند، می‌دیده‌اند. در صورتی‌که اگر بتوانیم احساس فرزند و مادر را بیان کنیم، این نیز بخشی از هنر انقلاب اسلامی است؛ چون ریشه انقلاب اسلامی عواطف درونی ما است. اگر بتوانیم فرهنگ سخت‌کوشی را تبلیغ کنیم در هر حوزه‌ای چه کادر‌ درمان که ویترین گسترده‌ای دارد و یا در فعالان اقتصادی؛ اگر این را بتوانیم به خوبی بیان کنیم، به هنر انقلاب پرداخته‌ایم. لزومی ندارد که فقط به جنگ بپردازیم، جنگ یک بخش از انقلاب اسلامی است اما بخش‌های مهم و ضروری‌تری اکنون در پیش‌رو داریم. اگر این فهم فرهنگی را نداشته‌ باشم، اتفاق خوبی برای هنر انقلاب اسلامی نمی‌افتد. احساس کردم این خلاء وجود دارد و از آنجایی که هرچند نمی‌توانم ادعا کنم که هنرمند خاصی هستم، اما زبان هنر را متوجه می‌شوم؛ بنابراین وارد این عرصه شدم تا حرف‌های خود را در عرصه عمل وارد کنم. 

از دفاع مقدس به‌عنوان یکی از هنرهای انقلاب اسلامی نام بردید. باتوجه به فعالیت بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس، پرداختن حوزه هنری به این موضوع چگونه است؟
مفاهیم کلی انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس تجلی خوبی داشته است، مثلا مفهوم «ایثار» که امروز نماد دوران دفاع مقدس است، جزو مفاهیم انقلاب اسلامی است. مفهوم ایثار امروزه در عرصه جهاد اقتصادی نیز متجلی است و اگر به این بُعد بی‌توجه باشیم به مبانی انقلاب جفا می‌شود. اگر تلاش کادر درمان را بیان نکنیم، مرتکب این جفا شده‌ایم. چراکه آن مفهوم کلی را به این مصداق جزئی منحصر کردیم که باعث شده، افراد نتوانند این مفهوم را در زندگی تسری دهند. امروز اگر از دفاع مقدس به‌عنوان قله انقلاب اسلامی یاد می‌کنیم به این دلیل است که می‌توان از آن برای زندگی الگو گرفت. امروز جنگ نظامی نداریم اما در زندگی همه با دشمن درونی و مشکلاتی درگیر هستیم. جنگی که اکنون وجود دارد «جنگ روایت‌ها»، «جنگ اقتصادی»، «جنگ فرهنگی» و حتی به نحوی جنگ در عرصه سلامت هم هست. اگر این‌ها را روایت نکنیم، انگار بخش عمده‌ای از انقلاب اسلامی را روایت نکرده‌ایم. حال که در عرصه دفاع مقدس متولی وجود دارد، حوزه هنری باید سعی کند  آن بخش را حمایت کند که موفق باشد و خود به سایر حوزه‌ها بپردازد؛ البته از آنجایی‌که دفاع مقدس، خود حوزه‌ گسترده‌ای است و آن نهاد ممکن است فقط به خود جنگ بپردازد، می‌توانیم به نقش مادران، پدران و آثار جنگ در سال‌های بعد بپردازیم. 

از آخرین وضعیت «دانشنامه همدان» بگویید. چه تعداد کتاب تاکنون منتشر شده و چه تعداد در حال انتشار است؟ آیا رویکرد انتشار کتاب‌های دانشنامه، ادامه خواهد داشت؟ 
تدوین دانشنامه به‌صورت کلی، کاری پُرزحمت و عالمانه بود. واقعا اگر کسی بخواهد برای پژوهش از این کتاب‌ها استفاده کند، بسیار کاربردی است. اما اکثر موضوعاتی که در دانشنامه طرح شده است از ماموریت‌های حوزه هنری نیست. تا الان 40 جلد چاپ شده و 40 جلد آماده چاپ است. در برنامه تدوین این دانشنامه 100 جلد دیگر نیز وجود داشته است. با توجه به این‌که در حوزه هنری منابع محدودی داریم، دانشنامه را در موضوعاتی که مربوط به هنر انقلاب اسلامی است محدود خواهیم کرد؛ اما کار با همان قوت پیش خواهد رفت. مثلا ممکن است‌، عنوان‌هایی در دانشنامه وجود داشته باشد که ماموریت حوزه نباشد اما به نهاد دیگری مرتبط باشد. در این‌صورت با آن نهاد رایزنی می‌کنیم تا کار انجام شود. مثلا کتاب‌های «ابنیه‌های تاریخی» که کتابی محققانه و قوی دارد را به میراث فرهنگی و شهرداری ارائه خواهیم کرد. اما تمرکز حوزه هنری بر موضوعات هنر انقلاب اسلامی خواهد بود. هنر انقلاب اسلامی فقط به دهه فجر و دفاع مقدس محدود نخواهد شد. برخی اتفاقات که ممکن است امروز رخ دهد و ما ربط آن را به انقلاب اسلامی درک نکنیم. مشخص کردن ربط اتفاقات به انقلاب اسلامی یکی از محورهای جهاد تبیین است. 

با واسپاری عناوین غیرمرتبط با ماموریت‌های حوزه هنری، به سایر دستگاه‌های اجرایی که از نظر ماموریت سازمانی با عنوان مورد نظر همخوانی دارد؛ یکپارچگی دانشنامه همدان از بین نمی‌رود؟ یا فکر نمی‌کنید که کیفیت اثر برای قرارگیری در دانشنامه کاهش یابد؟
دانشنامه توافقی بین استانداری و حوزه هنری بوده است. محور دانشنامه استانداری بوده و حوزه هنری، مجری آن بود. از این پس تنها بخشی را اجرا خواهیم کرد که در ماموریت‌های حوزه هنری  می‌گنجد. از آن‌جا که انجام دانشنامه، کار عالمانه‌ای است، موضوع و روش کار را به  دستگاه‌های اجرایی منتقل خواهیم کرد. اما این‌که بخواهیم کار آن‌ها را انجام دهیم شدنی نیست؛ چراکه از نظر منابع انسانی و بودجه، توان اجرای ماموریت‌های خود را داریم و فراتر از آن مقدور نیست. در موضوع جهاد تبیین نخستین مخاطب حوزه هنری است؛ چراکه نخستین‌بار مقام معظم رهبری در سخنرانی با کادر درمان، خطاب به هنرمندان به بحث «جنگ روایت‌ها» پرداختند. وقتی یک مخاطب حاضر است و خطاب به یک مخاطب غایب صحبت می‌شود نشان از درجه اهمیت موضوع دارد. حتما در آن موضوع ضرورت فوق‌العاده‌ای وجود داشته است. 

وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی کارآفرینان را افسران جنگ نرم معرفی می‌کنند،  پس با تفسیر شما می‌توان پرداختن به موضوع فعالیت اقتصادی را هم در دسته هنر انقلاب قرار داد.
حتما باید باشد. اقیانوس مفاهیم هنر انقلاب اسلامی را به قطره‌ای از دریا تقلیل داده‌ایم. مفهوم ایثار، بسیار بزرگ است و دفاع مقدس قطره‌ای از آن است. قطره‌ دیگر آن دریا، فعالیت‌های اقتصادی است. قطره دیگر آن فعالیت هنرمندان است. قرارگیری این قطرات سبب ایجاد اقیانوس هنر انقلاب اسلامی است. اگر امروز تمرکزمان بر دفاع مقدس است، به خاطر این‌که دفاع مقدس قله هنر انقلاب است. اما کوه از قله و دامنه و ... ساخته شده است. اگر بخواهیم مفاهیم انقلاب را بیان کنیم باید به اقتصاد و گاهی به پیرزنی که در خانه نشسته و دلبسته انقلاب است نیز بپردازیم. 

فکر می‌کنم، امروز حوزه هنری خط مقدم انقلاب اسلامی است. اگر مقام معظم رهبری می‌فرمایند «جهاد تبیین» فوری و قطعی است و روی آن توان می‌گذارند که همه آن را درک کنند. به نظر می‌رسد هنرمندان در صف اول جهاد قرار دارند. اگر در زمان جنگ، افرادی که در خط مقدم بودند به‌خوبی وظایفشان را انجام نمی‌دادند امروز امنیت نداشتیم. اگر امروز که در صف مقدم هستیم، وظایفمان را به‌خوبی انجام ندهیم، یقینا ضربه بدی به مردم وارد می‌شود. اگر وظایفمان را درست انجام دهیم ممکن است، امروز خوب قضاوت نشویم اما در سال‌های بعد آن‌چنان که از میرزا کوچک جنگلی، شهید همت، شهید قاسم سلیمانی نام خوبی باقی ماند، یقینا هنرمندانی که در صف اول قرار دارند و می‌فهمند که کجا هستند، همین سرنوشت نام نیک را خواهند داشت.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها