مجموعه «من یک دخترم» به چه موضوعاتی میپردازد؟
این مجموعه بهصورت کلی مهارتهای زندگی و دورهی نوجوانی دختران را نشانه میگیرد. مسلماً موضوعاتی که در این مجموعه آمده موضوعاتی هستند که نوجوانان در زندگی روزمره و در دورهی نوجوانی به عنوان بخشی از اصول مهم زندگی با آن روبهرو میشوند. تلاش شده که در این کتاب یک نوجوانِ امروزی درنظر گرفته شود با شرایطی که درحال حاضر با آن مواجه است، و براساس آن کتاب به نوجوان کمک کند که بعضی از مهارتهای بنیادین را با خود مرور کند؛ مثل خودآگاهی، تصمیمگیری، مهارت و جرئتورزی، ابراز وجود، نه گفتن، مخالفتورزیدنِ منطقی و درست، حل مسئله که چهطور با مسائل مواجه شود و چهطور بتواند آن را حل کند و موضوعاتی از این دست که غالباً مهارتهای مهمِ مربوط به دورهی نوجوانیاند.
بهخاطر همین ممکن است این سوال پیش بیاید که آیا بهخاطر اینکه روی جلد کتاب نوشته شده «من یک دخترم» فقط مهارتهای زندگی مربوط به دختران را دربرمیگیرد و آیا تفاوت خاصی با مهارتهای زندگی یک پسر نوجوان دارد؟
باید گفت شاید تا حدود 70 درصد مطالب کاملاً یکسان است و فرقی نمیکند مخاطب دختر باشد یا پسر، و شیوهی مواجه با آن نیز یکی است، ولیکن از نگاهِ یک دختر دیدن، و با توجه به شرایطی که دختر متناسب با وضع زندگی خود در جامعه با آن روبهروست، حدود 30 درصد تفاوت هم وجود دارد و دیدن همانها هم میتواند کمککننده باشد.
روش آموزش مسائل در این مجموعه به چه صورت است؟
روشی که برای این کتاب در نظر گرفتم که خوشبختانه از همان ابتدای تألیف از آن استقبال شد و ناظران انتشارات مدرسه هم با آن هماهنگ بودند و بر آن تأکید داشتند همین بخش عملیاتی-کارگاهی بود؛ بخشی که بچه این حس را داشته باشد که میتواند با آن زندگی کند. یعنی یک کتاب کاملا خودآموز ولی کارگاهی-عملیاتی که بتواند با نوشتههای آن ذهنش را بیامیزد و درنهایت تجارب خوبی دربارهی خودش بهدست آورد. این کتاب تمرینمحور و چالشمحور است. سوالاتی را در ذهن ایجاد میکند و کمک میکند به اینکه وقتی نوجوان وارد کتاب میشود و از همان صفحهی اول مشغول به خواندن و نوشتن دربارهی خودش، این حس برایش بهوجود بیاید که این کاملا من هستم، دربارهی من است و کتابِ من است.
معمولا بچهها خوششان میآید که در دورهی نوجوانی آنچه که به خودشان تعلق دارد را در اختیار داشته باشند. تلاش کردم که این ویژگیها در این کتاب رعایت شود و حس استقلال را به نوجوان بدهد. ممکن است جاهایی او را ارجاع داده باشم به اینکه از فلانی هم راجعبه این موضوع سوال کن یا وقتیکه این را گفتی به چهرهاش نگاه کن و ببین چنین واکنشی را نشان میدهد یا نه. یعنی یکجاهایی از کتاب به دیگران هم ارجاع داده شده ولیکن در تمام ماجرا باز دوباره محور فقط خودِ نوجوان است و این از مواردی است که نوجوان را جذب میکند و اصلا ویژگی این دوره هم همین است.
در این مجموعه بخشهای مختلفی درنظر گرفته شد و سعی کردم که در آنها به چنین معیارهایی توجه داشته باشم. اینکه نوجوان کتاب را در دست بگیرد و بتواند همراه خودش داشته باشد و در جاهایی از آن بنویسد. به همین علت هم سه جلد شد.
در هر فصلی بخشی است به نام «نیمنگاه» که زبان ارتباط بین مخاطب و نوشتههای آن فصل توضیح داده میشود و در هر فصل داستان یا داستانکی داریم که غالباً هم داستانهاییاند که تمِ واقعی دارند و لزوما ساخته و پرداخته ذهن نیستند. ایستگاه تفکر و گفتوگو داریم که مخاطبان کتاب راجعبه موضوعِ مشخصِ هر فصل، تمرینی مبتنی بر تفکر و گفتوگو دارند. مطالعه موردی در کتاب است، تمرینهای انفرادی و گروهی وجود دارد؛ که فرد به سراغ دیگران برود یا دربارهی خودش است. بعضی از تمرینهای کتاب نیز جنبه بازی و چالش دارند که روی آنها خیلی کار شده است و سعی کردم که این چالشها به گونهای باشد که ذهن نوجوان را درگیر و علاقهمند به فعالیت کند.
بیشتر قالبها همینهاست. بهطور کل نوشتن، دیدن، گفتن و نقاشیکردن در این سه جلد وجود دارد. درنهایت هم در صفحهی پایانی هر فصل بخشی است با عنوان «اکنون کجا هستم» که کمک میکند نوجوان پس از اتمام فصل حس کند که کجای کار است. دربارهی آن موضوع و مهارت که کار شده، چهچیزهایی را توانسته است انجام دهد و کدامها را توانسته یاد بگیرد و همچنین چهچیز دیگری است که تمایل دارد بداند و سوال برایش پیش آمده. این کتاب میتواند ذهن او را جمع کند و نظم بدهد.
در بخش پیشگفتار نیز یک راه ارتباطی وجود دارد که نوجوانان میتوانند اگر نکاتی دارند مطرح کنند و ارتباط داشته باشند. به منابع هم در پایان کتابها اشاره شده است که اگر والدین خواستند مطالعه بیشتری داشته باشند به آن رجوع کنند.
ویژگی دیگر کتاب این است که والدین و مربیان میتوانند از آن استفاده کنند. اگر من میخواهم بر موضوع خودآگاهی کار کنم هم ایده کارگاه و هم تمرین در این کتاب وجود دارد. یعنی کتاب کمککنندهای است برای مربیانی که در این زمینه میخواهند کار کنند. اگر مادر یا پدر بخواهد دربارهی حقوق و مسئولیتهای نوجوان و دفاع از حق خود کاری انجام دهد میتواند از این کتاب ایده بگیرد. اگر آنها تمایل دارند که روی فرزند خود سرمایهگذاری کنند؛ در هر زمینهای که احساس میکنند لازم است دربارهی آن با دختر خود ارتباطی مبتنی بر غنیسازی تواناییها داشته باشند این کتاب مفید است. برای مثال در کنترل هیجانات، حل تعارض و دوستی و همدلی؛ موضوعاتی که ممکن است دغدغهی خانوادهها باشند.
درست است که این کتاب برای مخاطب نوجوان نوشته شده است اما کاملا برای مربیان و مدارس نیز که بخواهند کلاس مهارتهای زندگی داشته باشند قابل استفاده است.
چه امتیازهایی در این مجموعه لحاظ شده است که به نظرتان میتواند توجه نوجوانان را جلب کند؟
در سوال قبلی به بیشتر امتیازها اشاره کردهام اما دوست دارم به این نکته هم اشاره کنم که یکسال قبل از حملهی کرونا به زندگیمان نگارش این کتاب تمام، و به لحاظ اصلاح و بازنگری هم تجدیدنظر شده بود. در این فاصله از دهها نوجوان دعوت کردم که بخشهایی از کتاب یا یک جلد کامل آن را بخوانند و نظر بدهند. نظرات خیلی به من کمک کرد تا دوباره اثر را اصلاح کنم. باوجود اینکه سالهای زیادی با نوجوانان ارتباط داشتم، زندگی کرده بودم و روحیاتشان را میشناختم ولی آن نظرخواهی هم خیلی کمک کرد که کتاب بتواند شکل بهتری بگیرد و به ذهن بچهها و نوجوانان نزدیکتر شود.
البته که فقط به نوجوانان محدود نشدم و از همکاران عزیزی هم که در حوزهی نوجوان کار میکردند کمک گرفتم و واقعا نظرات دوستانی که با جان و دل میخواندند خیلی برایم کمککننده بود. افرادی هم از طرف انتشارات مدرسه بودند که به صورت دعوتی خواسته شده بود کتاب را بخوانند که نظرات آنها نیز ارزشمند بود. اما دقیقا میتوانستم احساس کنم که فقط میتوانیم بر نظرات آنهایی اکتفا کنیم که واقعا با نوجوان و دورهی نوجوانی کار و زندگی کردهاند و به صورت فعال در این حوزه بودهاند. و الّا بودهاند کسانی که شاید اصلا دیدگاهی نداشتهاند و بعضی مواقع نظراتی که میدادند نه تنها به ما کمکی نمیکرد بلکه اندوهی اضافه میکرد که چهقدر فاصله وجود دارد بین فردی که تصمیمگیرنده است و دارد یک کتاب درسی برای این گروه سنی تألیف میکند درحالیکه شناختی از این دنیا ندارد. و یا نکاتی را مطرح میکند که مغایرت صددرصدی با نظرات فعالان این حوزه داشته است.
اینها جزو خاطراتی است که از این مجموعه داشتهام. خوبیِ کار این بود که چون کتاب از طرف انتشارات مدرسه سفارشی بود، نمیشد بهطور کامل کار انتشارش را کنار گذاشت. البته ما مقابل بعضی از نظرات مخالف هم میایستادیم اما درعینحال مجبور به اطاعت از بعضی از محدودیتها، فرمتها یا چارچوبها هم بودیم.
نظر شما