از سوی نشر مرندیز؛
حافظ به سعی «سالک» منتشر شد/عبدالکریم سینی چی:اگر پژوهشگر شاعر هم باشد موفقتر عمل میکند
عبدالکریم سینیچی (سالک مشهدی) تصحیحی از دیوان حافظ را بعد از 18 سال کار پژوهشی با عنوان «حافظ سالک» منتشر کرده است که در این اثر شاهد اعرابگذاری مقتدرانه و جسورانه این هنرمند و شاعر خراسانی هستیم.
از کودکی با حافظ بزرگ شدم
سینیچی با توجه به زمانشناسی عصر حافظ هر واژه را انتخاب کرده است. او در پسِ انتخاب هر واژه، دنیایی حرف و استدلال را نهفته دارد بهعلاوه آنکه در هنگام تصحیح، به ضعف در آثار منتشره در حوزهی حافظپژوهی توجهی توام داشته است وقتی رو در رویاش مینشینم او پر از حرف است و من پر از شنیدن، از اینکه چگونه و از چه زمانی اقدام به تصحیح دیوان حافظ کرده گفت وگو را شروع میکنم، او به فعالیت چند سالهاش در پژوهشکده عاشورا اشاره میکند، چنانچه رسم همه موسسههای پژوهشی، خرید نسخ خطی است، بنابراین سینیچی که چندسال قبل در پژوهشکده عاشورا مشغول به فعالیت بوده، ایده تصحیح اشعار حافظ به ذهناش میرسد اما آنطورکه خودش میگوید ردپای این ایده به سالیان بسیار دور و کودکی او برمیگردد.
او در این خصوص میگوید: مثل هر ایرانی دیگری که از کودکی با قرآن، حافظ، سعدی و فردوسی در خانواده آشنا میشود، من هم با حافظ بزرگ شدم. در کودکی خواهر بزرگترم برایمان حافظخوانی میکرد و من هم از همان ابتدا ذوق شعری داشتم بنابراین بیشتر از دیگران به این حافظخوانی توجه میکردم. اما به طور جدی برای پژوهش و ویرایش دیوانِ حافظ بزرگ، درست زمانیکه در پژوهشکده ادبیات به عنوان معاون در کنار گرمارودی انجام وظیفه میکردم، علاقهمند به جمعآوری نسخِ خطی شدم، بنابراین سال 1382 این وظیفه مهم را با تمام نسخِ خطی قرن نهم و چاپی شروع کردم که هجده سال به طول انجامید.
این حافظپژوه با اتکا به دانش خود نسبت به نسخ ممکنالوجودی که از غزلیات حافظ به طور جسته و گریخته در متون مختلف جمعآوری کرده، در گزینش نسخِ مذکور موفق عمل کرده و در نهایت حاصل این اهتمام را میتوان در گزینشهایی که نسبت به برخی واژگان بر خلاف انتخاب مرسوم، انجام داده است مشاهده کنیم.
ویژگیهای شاخص «حافظ به سعی سالک»
میدانیم که کمترکسی تاکنون توانسته است دریادلی و دلیری برای اعرابگذاری اشعار حافظ بهکار ببندد، چراکه هر بیت از غزلیات حافظ را به چند شیوه میتوان خواند اما در «حافظ به روایتِ سالک»، شاهد اعرابگذاری مقتدرانه و جسورانه این هنرمند سرشناس خراسانی هستیم، یکی دیگر از ویژگیهای شاخص این تصحیح، پیداکردن و تشخیص واژگان، براساسِ نُرمِ بسامدی زمان حافظ است که تشخیص این واژهها کاری بسیار دشوار است.
سینیچی با اشاره به ویژگیهای مهم این کتاب میگوید: من در این کتاب تفاوت بسیاری از کلمات را نشان دادهام نظیرِ «چون» و «چُن». «چون» یک معنی بیشتر ندارد و آن چگونه است، اما «چُن» معانی مختلف دارد نظیر زیرا، که و.. بنابراین در این کتاب هرکجا به «چُن» برخوردهام رویاش ضمه گذاشتهام یا هرجا «که» به معنای ضمیر بوده زیرش کسره گذاشته ام اما در جاهای دیگر که به عنوان کلمهی ربط به کار برده، زیرش کسره نگذاشتهام. از طرفی واژگان را بر اساس نسخ خطی موجود جایگزین واژگانی کردم که حافظ در زمانِ خودش ترسیده برخی کلمات را به کار ببرد چراکه خیلی دشمن داشته و با شاه مملکتاش در میافتد و با ایدئولوژی، تزویر و ریا مبارزه میکند.
بهترین دیوان، آخرین دیوان است
آنچه اکنون در بازار نشر با آن مواجه هستیم، تعداد بیشماری از دیوان حافظ است که با یکدیگر تفاوت فراوان دارند اما از نگاهِ نگارنده، بهترین دیوان همواره آخرین دیوان است چرا که با نگاه به تمام نسخ قبلی آماده شده است. سینیچی از گذشته تا کنون تمام دیوانهای چاپ سنگی حافظ را جمعآوری کرده است. جمله نکاتِ قابل تامل در مجموعه نسخههای خطیای که او در اختیار دارد، شناخت و توجه به اصالت نسخه و تشخیص صحت آن است که از دید ریزبینانهی او پنهان نمانده است.
او به عنوان یک امانتدار خوب با مطالعه دقیق زبان، زمانه و نوع زیست و زندگی حافظ تلاش کرده تا تفاوتها را بزداید و به زبانِ حافظ نزدیکتر شود؛ این حافظپژوه در جواب این پرسش که کدام نسخ به حقیقت کلامی حافظ نزدیکترند، میگوید؟ دیوانِ حافظِ استاد سایه (هوشنگ ابتهاج) از دیگر دیوانها بهتر و تاحدودی حافظانهتر است، چون اعتقاد دارم که اگر پژوهشگر خودش شاعر هم باشد موفقتر عمل میکند. در نسخه شاملو دوازده مورد حق با شاملو است، آقای قزوینی هم خیلی زحمت کشیدهاند، تصحیح خرمشاهی هم تصحیح بدی نیست اما به حافظ هم نزدیک نیست ولی سایه از نظرگاهِ من بهترین تصحیح حافظ را دارد. همینطور اینکه معتقدم در دوازده مورد چه در واژهها و چه در تغییراتی که در ابیات داده حق صد در صد با شاملو است.
او ادامه میدهد: ما از گذشته دور تاکنون چند تصحیح داشتهایم، یکی تصحیحی که مردم کوچه و بازار سینه به سینه انجام دادهاند، و دیگر تصحیحی که مربوط به ترتیب اشعار است، من در این کتاب «الا یا ایها الساقی» را در ابتدای دیوان نگذاشتهام چراکه در ردیف خودش نیست، این کار را شاملو هم انجام نداده است. عارف قزوینی هم خیلی زحمت کشیده اما تصحیحاش غلط زیاد دارد، به عنوان مثال بین تصحیح خانلری و قزوینی مقایسهای انجام شده که در هر دو بیش از صد غلط وجود دارد. هرچندکه عارف قزوینی تنها یک نسخه از حافظ را داشته اما در خصوص خانلری از دکتر شفیعی کدکنی سوال کردم که چطور میشود آدمی مثل خانلری با این همه عظمت نسخهای با اینهمه اشتباه را روانه بازار کند؟ اما دکتر شفیعی کدکنی جواب قانعکنندهای به من دادند و گفتند: «علتاش این است که کسیکه نسخهی خانلری را ویرایش کرده، دختری دانشجو از شاگردان دکتر کدکنی بوده ... اما به دلایلی فرصت بازبینی را پیدا نمیکند وگرنه دکتر خانلری از اسطورهها هستند.»
حافظ یک رندِ تمامعیار بوده است
وی میافزاید: به عقیده من هرکسی که در این مسیر قدمی بردارد، کاری بزرگ کرده اما درکل خانلری و شاملو و سلیم نیساری حافظ را قلع و قمع کردند و از بدو تولدش او را شاعر کردند در حالیکه حافظ غزلهای ضعیف هم دارد ما افعال بدون مصدر در حافظ زیاد داریم، حافظ به کرات فعل ماضی را به جای مضارع به کار برده است. در دیوان حافظ بسیاری از اشعار فاقد مصدر هستند به عنوان نمونه «بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم»، می در ساغر اندازیم اشتباه است می را در ساغر میریزند اما در هرحال حافظ است. سعدی، مولوی، حافظ، فردوسی و... الگوهای شعر و ادب فارسی و معیار ما هستند ادبیات ما با کلام آنها محک میخورد. اگر فعل بدونمصدر استفاده کردهاند، حق تصرف دارند پس ایراد نیست اما ما باید بدانیم این افعال امروزه به کار نمی رود.
او درمورد پاسخ به این سوال که آیا حافظ شاعر آزادهای بوده یا تحتتاثیر حکام زمانهی خودش، بیان کرد: حافظ به گمانِ من یک رندِ تمامعیار بوده است؛ کسی که تحت تاثیر مکتبِ شک و عشق باشد، نمیتواند تحتتاثیر حاکمانِ زر و زور و تزویر و ریا باشد.
این شاعر با اشاره به یکی از بزرگترین مشکلات پژوهش، عنوان میکند: مشکل بزرگی که در پژوهش داریم این است که یک محقق باید چند ویژگی داشته باشد اول اینکه به بیتفاوتی رسیده باشد. محقق باید حافظ را بشناسد نه اینکه بخواهد حافظ چیزی که او دوست دارد را بگوید. درست به همین علت من روی تفسیر حافظ کار نکردم چرا که اعتقاد دارم مخاطب باید خودش به حافظ برسد. برای اینکه چیزی را توضیح دهیم باید بدانیم در کجا ایستادهایم.
در فرانسه هیچکس کار ندارد که بالزاک چگونه زندگی کرد. هنر تنها برای مردم ایران اینگونه است، اینکه حافظ چگونه زیسته، تنها برای ما جذابیت دارد.
این کتاب قرار بود ۴ جلد باشد!
او با بیان اینکه این دیوان باهزینهی شخصی چاپ شده است، ادامه میدهد: در ابتدا قرار بود این کتاب چهار جلد باشد، به این صورت که جلد دوماش واژه نامه قرن هشت باشد یعنی به مقایسهی واژههایی بپردازد که در قرن هشت مصرف داشتهاند و امروزه معانی دیگری دارند، جلد سوم آن به مقایسهی نسخههای خطی قرن ۹ بپردازد و جلد چهارم هم تاریخ زمان حافظ و ارتباط این شاعر و مراوداتاش با دیگر شعرای همعصرش را در بر بگیرد که متاسفانه منابع مالی سه مجلد دیگر هنوز تامین نشده است.
عبدالکریم سینیچی (سالک مشهدی) در ادامهی گفتگو ادبیات را دریا می داند و در این خصوص میگوید: جوانانی که میخواهند شاعر شوند نباید لحظهای دست از مطالعه و پژوهش بردارند. ما باید بدانیم که با دانستن قافیه و عروض شاعر نمیشویم. در گذشته شعرای ما در تمام زمینهها صاحبنظربودند، به این خاطر که آنها کاری جز مطالعه نداشتند اما من در این عصر و فصل، تصور میکنم ایران با این همه غنای فرهنگی و ادبی کشوری شبیه ژاپن خواهد شد که شاعراناش از دوبیتی، رباعی، سه بیتی و مفردات جلوتر نخواهند رفت، دلیلش این است که زندگی در عصر میکروثانیه ما را مثل جامعه ژاپن کرده هیچکس فرصتی برای اندیشه کردن ندارد اما در گذشته «حکیم» لقبِ اغلبِ شعرای ما بوده است. حکیم از حکمت می آید، یعنی کسی که تمام علوم قدیم را میدانسته به همین علت است که فردوسی سی سال از عمرش را برای کتاباش صرف کرد.
دشواریهای تصحیح و اختلافات در نسخ متعدد
وی با اشاره به زبان فارسی ادامه میدهد: زمانیکه در انگلیس از منزل شکسپیر بازدید کردم متوجه شدم شکسپرینها در حال ترجمه زبان شکسپیر هستند در جامعهی انگلیس فرهنگ لغات دورریختی وجود دارد، به این معنی که لغاتِ غیرقابلِ استفاده را دور میریزند. اما زبان ما پویا نیست. لغات ما جای کار دارند «سلام» در اسلام به معنی تسلیم بوده، اما ما از این واژه عاشقانهترین کلام را ساختهایم «فتح یک کوچه به دست دو سلام».
یکی از نکاتی که در تصحیح و در گزینش واژهها دامنهی انتخاب را برای مصحح با دشواری مواجه میکند، وجود اختلافات در نسخ متعدد است. براساس آنچه که میدانیم بخشی از این تنوع راهیافته به نسخههای متعدد حاصلِ بازخوانیهای خود سراینده در ادوار زمانی مختلف است. طبیعیست در چنین شرایطی رجحان واژهای بر کلمه دیگر یا عبارتی بر تعبیری دیگر، نیاز به اشراف کامل نسبت به زبان و زندگی حافظ در دورههای مختلف دارد، به این معنا که مصحح با غوری به قدمت یک عمر، در ذهن و زبان و تاریخ حافظ باید ادلهی متقنی بر گزینشهایاش اقامه کند که مثلا استفاده از واژهای، تطابق بیشتری با زبان حافظ در دوران پختگی سنی دارد تا واژهی دیگر که رنگ و رایحهی ناپختگی از آن مستفاد میشود و به سهولت میتوان دریافت که از آن دوران پر شر و شور جوانی حافظ است.
«در حافظ به سعی سالک» به مواردی از این دست برمیخوریم و به همین دلیل است که گزینشهای سالک گاه متفاوت با نسخ دیگر به چشم میآید که البته علاوه بر اهمیت تصحیح جدید، زمینهای مناسب برای پژوهشهای دراز دامن فیلولوژی و لغتشناسی به طور گسترده گشوده میشود.
وقتی از او میپرسم که موقع تصحیح چه چیزی شما را اذیت می کرد؟ پاسخ میدهد: حافظ برخی واژهها را با دو معنا به کار برده. معنی واژهها در قرن هشت با الان خیلی متفاوت است. من باید معانی واژهها را بررسی میکردم. در اختیارات شاعری وظایفی به گردنِ شاعر است که به گردنِ نویسنده نیست. شاعر حق دارد در جوانی از پیری هم حرف بزند چون در گسترهی خیالپردازیهای ادیبانه، شاعر میتواند در عالم رویا که زمان مناسبی برای شکوفایی ذوق است، به اکتشافات دسترسی پیدا کند که منجر به رستاخیز واژگانی در زبان شود. ضمن آنکه غزلیاتِ حافظ چیزی حدود ۸۶۶ عدد است که اینها به حافظ منصوب هستند که از بین آنها بنده ۵۶۶ تا را حافظانهتر تشخیص دادم. فقط و فقط به واسطهی انس و استمرار در تاملات حافظانه است که یک محقق دغدغهمند به ژرفای لازم برای غور در "ذهن، زبان و زمان" حافظ دست پیدا می کند.
خاطرنشان میشود کتاب «حافظ سالک» در ۷۱۹ صفحه، ۱۰۰۰ نسخه از سوی نشر مرندیز روانه بازار نشر شده است.
خبرنگار: مرجانه حسین زاده
نظر شما