وی با بیان اینکه در میان کتابهای متنوع و مهمی که درباره تاریخ زبان فارسی منتشر شده است من کتاب «تاریخ زبان فارسی» تالیف دکتر مهری باقری را به دلیل بیان ساده و روان و در عین حال حجم مناسب برای علاقهمندان به مطالعه عمومی در این حوزه پیشنهاد میکنم، افزود: «تاریخ زبان فارسی» کتابی جامع است که در عین اختصار زبان روان و شیوایی دارد و میتواند دید خواننده را در حوزه زبان پارسی وسیع کند.
محمودی بیان کرد: در حوزه تاریخ ایران مجموعه سه جلدی «تاریخ ایران باستان» اثر حسن پیرنیا کتاب دیگری است که برای مطالعه پیشنهاد میکنم، این کتاب در دهه نخست 1306 تا 1314 تالیف شد. اگرچه جلد چهارم و پایانی این کتاب به علت فوت نویسنده هیچگاه به پایان نرسید و مدت زمان زیادی از تالیف این اثر گذشته است ولی من این اثر را هنوز از جهت استخوانبندی مطالب و کلیات آنچه که بیان شده، معتبر میدانم.
وی افزود: مرحوم پیرنیا در کتاب تاریخ ایران باستان منابع کلاسیک از جمله کتب مورخان یونانی، رومی و حتی منابع اسلامی را جامع و کامل بررسی کردهاند و با حفظ امانتداری در کتاب خویش آوردهاند. گرچه از آن زمان تا به امروز کاوشهای باستانشناسی و پژوهشهای میدانی بسیاری انجام شده و بر اطلاعات ما افزوده شده است، ولی پیکربندی کلی تاریخی که ما میدانیم هنوز بر پایه همان منابع کلاسیک استوار است. اگر این منابع را برای تاریخ ایران قدیم به مثابه تنه یک درخت توصیف کنیم یافتههای باستانشناسی و پژوهشهای جدید همانند شاخ و برگهایی هستند که به آن الحاق شدهاند، بنابراین اگر کسی بخواهد یک آشنایی خوبی با تاریخ پیدا کند، به هر حال ناگزیر است که این کتاب را مطالعه کند و بخش بزرگی از مطالب آن هرگز کهنه نخواهد شد. خلاصهای از جلد چهارم این مجموعه که به تاریخ دوره ساسانی میپرداخته و هرگز به چاپ نرسید در کتاب تاریخ ایران باستانی مرحوم پیرنیا پیشتر در سال 1306 منتشر شده بود که بارها تجدید چاپ شده و امروز نیز در دسترس علاقهمندان است.
محمودی در ادامه گفت: زمانی که دبیرستانی بودم، کتاب «از زبان داریوش» را خواندم و مطالعه این کتاب جرقهای شد که شعله علاقه من را به تاریخ و تمدن ایران روشن کرد، کتاب «از زبان داریوش» نوشته هاید ماری کخ، ایرانشناس فقید آلمانی است که ایشان سال گذشته از دنیا رفتند. این کتاب برای من بسیار جذاب بود به این دلیل که تاریخ دوره هخامنشی را نه از منظر تحولات سیاسی بلکه از نظر تاریخ، اجتماعی، هنر، مردمشناسی، معماری، سپاه و حتی زندگی روزمره، لباس، لوازم آرایش و در کل با توجه به جنبههایی غیر از تاریخ سیاسی مطالعه کرده بود. من این کتاب را بسیار جذاب، جالب، علمی و خوب دیدم.
وی در ادامه با بیان اینکه من علاقهام به تاریخ و تمدن ایران از دوره پیش از اسلام شروع شد ولی با گذر زمان به اهمیت بیش از پیش شناخت دوران اسلامی ایران پی بردم و باید گفت این دو دوره از هم قابل تفکیک نبوده و از بسیاری جهات به یکدیگر پیوستهاند. بسیاری از افراد خصوصا در قشر جوان علاقهمند هستند و دوست دارند تاریخ دوره باستان را بخوانند ولی باید بگویم که به هر حال آن تاریخ ما از کانال دوره اسلامی گذشته و بسیاری از مسایل تاریخی و هویتی ما در این دوران ادامه حیات داده و به امروز ما پیوسته است. به همین دلیل حتی برای شناخت ایران باستان هم توصیه میکنم که دوستان، تاریخ دوره اسلامی را مطالعه کنند و اهمیت آن را کمتر ندانند.
محمودی در ادامه گفت: یکی از خصوصیات تاریخ کشور ما و هویت ما این است که جزو معدود ملل در جهان هستیم که دوران معاصر ما با دوران گذشته و تاریخ کهن ما پیوسته است. ما مثل مصر که با دوران فراعنه هیچ ارتباطی ندارد یا عراقی که با دوره بابل و آشور دیگر هیچ ارتباطی ندارد، نیستیم. ما در کنار چین و یونان جزو چند کشوری هستیم که هنوز با گذشته باستانی خودمان حتی از نظر زبانی در ارتباط هستیم، زبانی که ما امروز به آن سخن میگوییم، با زبان دوره ساسانیان پیوسته است و آن هم جدش زبان پارسی باستان بوده که در دوره هخامنشی به این زبان صحبت میشده است، بنابراین توصیه من این است که تمام این دورهها ارزشمند هستند و همه باید خوانده شوند.
وی در ادامه درباره مقالهای که در همایش مستندنگاری سازمان بینالمللی موزهها در یونان عرضه کرده بود، گفت: این مقاله مربوط میشد به قدیمیترین عکس بازیافته از کتیبه بیستون داریوش که به انگلیسی ارایه شد. عنوان مقاله «قدیمیترین عکس کتیبه داریوش کبیر در بیستون یک گواهی جدید» بود که در این مقاله این موضوع مورد بررسی قرار گرفته است که در گذشته میگفتند، قدیمیترین تصویر از کتیبه داریوش را پروفسور جکسون آمریکایی در سال 1903 از این تصویر گرفته است که ما مدرکی پیدا کردیم که آقا رضا عکاسباشی 33 سال زودتر از این کتیبه عکاسی کرده است و این مدرک را آنجا ارایه کردیم.
محمودی در ادامه بیان کرد: در مجله فروهر مدتها قبل مقالهای از من چاپ شد با عنوان «جالینوس سردار ساسانی» که در این مقاله این سردار را معرفی کردم. جا داشت اسم ظاهرا یونانی این سردار ساسانی بررسی و معرفی شود و در عین حال یک مروری هم داشته باشیم بر وقایع آخرین سالهای شاهنشاهی ساسانی. همچنین در روزنامه ایران و باقی مطبوعات نیز نوشتههایی پراکنده از من منتشر شده است. در مورد نقش برجستههای تخت جمشید که در موزههای سراسر دنیا پراکنده است، کاری پژوهشی انجام دادم و فهرستی از اینها را جمعآوری کردم که در حد مصاحبههای مطبوعاتی معرفی شده است.
نظر شما