در ابتدای نشست، سردار آسودی رییس کانون پاسداران اهل قلم روز عفاف و حجاب، و روز شهدای مسجد گوهرشاد را گرامی داشت و درباره سابقه این جشنواره گفت: پنجاهوهفتمین جلسه نقدوبررسی برگزار میشود. یکی از ویژگیهای اقدامات کانون علمی-فرهنگی پاسداران اهل قلم این است که بعد هر دورهی جشنواره که در ۱۶ رشته از سراسر کشور آثاری به دست ما میرسد، جلسات نقدوبررسی تشکیل میشود.
او افزود: کتاب «مکتب ولایی» در بخش ویژه انتخاب شده است. سه سال است که بعد از شهادت حاج قاسم، بخش ویژه داریم؛ اما آثار فاخر در آن دیده نمیشود. عمدتا خاطرات و سخنرانیهای شهید سلیمانی را گردآوری و منتشر میکنند.
انتظار داریم بنیاد شهید سلیمانی از نویسندگان حمایت کند که آثار فاخر تولید شود تا بتوانیم مکتب شهید سلیمانی را نشان دهیم. در مجموع ۶۱۳ عنوان کتاب در این ۱۶ جشنواره برگزیده شده است و نزدیک به ۱۰ هزار عنوان از پاسداران اهل قلم دریافت شده. ما بیش از ۳۵۰۰ عضو پاسداران اهل قلم داریم؛ از مرتبههای بالای نظامی تا افسران. درخواست داریم یک نمایشگاه دائمی از این آثار برپا شود که جامعه ما ببینند پاسداران در بخشهای فرهنگی، علمی، ادبی و هنری آثار فاخری دارند.
سیامک باقری، نویسنده اثر در بخش نقدوبررسی به معرفی این کتاب پرداخت و گفت: تردیدی نیست که قلم اشکالاتی دارد. در درجه اول خواستیم یک مقاله علمی-پژوهشی باشد که بعد تبدیل به کتاب شد. واقف هستیم که این اثر ممکن است نتواند همه حق مطلب را ادا کند؛ آن هم درباره چنین مرد بزرگ و باعظمتی. رهبر انقلاب فرمودند: هر چیزی در ارتباط با حاج قاسم نوشته شود دلنواز و چشمنواز است. انشاءالله که بتوانیم این بخش را در حد خود فراهم کرده باشیم.
او در پاسخ به این سوال که «چرا عنوان کتاب را مکتب ولایی گذاشتیم؟» توضیح داد: آن چیزی که فهم بنده و همکارم در این کتاب بود، این بود که تمام وجود شهید سلیمانی ولایت است. اگر بخواهیم او را توصیف کنیم و هویتش را در فکر، اندیشه و عمل بشناسیم در ولایتمندی بود. ولایت در درجه اول ولایت الهی است. در طول ولایت الهی، ولایت پیامبر و ائمه و ولایت امام خمینی و امام خامنهای است. شهید سلیمانی، فردی بود که ذوب شده است در توحید الهی و در اسلام. گفتهاند پاسداران باید در ولایت ذوب باشند؛ از ائمه تا ولیه فقیه زمان.
باقری افزود: بیشتر نوشتهها به خاطرات و توصیف زندگی شهید سلیمانی پرداختهاند اما وقتی شنیده و گفته شد که سلیمانی نه به مثابه یک فرد، بلکه یک مکتب باید دیده شود این سوال ایجاد شد که اگر سلیمانی را به مثابه یک فرد یا یک مکتب ببینیم چه نوع بازخوردی خواهد داشت؟ غرض ما این بود که به مثابه یک مکتب را نشان دهیم. شهید سلیمانی به مثابه یک فرد، میتواند اسطوره باشد؛ اما اگر به مثابه یک راه و روش، مکتب و مدرسه درسآموز بدانیم، آن وقت او جامعهساز و ساختارساز است. شهید سلیمانی یک مکتب فلسفی نیست، فقهی نیست، کلامی نیست، سلیمانی را به عنوان راهوروشی که او در حکمت عملی خود به کار گرفت و رفتاری که از خود بروز داد و زندگیای که در پیش گرفت باید شناخت.
این نویسنده درباره اینکه چرا سلیمانی شهید سلیمانی شد؟ گفت: سوال ما در همینجاست؛ آیا رفتار او و عمل او خارج از چیزی بود که تفکر داشت و میاندیشید؟ اینکه چرا سلیمانی شهید سلیمانی شد؟ را بایستی در فکر و اندیشه او جستوجو کنیم. باید بگوییم که ریشه در فهم او از جهان هستی و انسان دارد. پیوندی بین اندیشه و رفتار او باید زده شود. او نه تنها یک مجاهد رزم بوده است؛ بلکه در زندگی شخصی و فردی خود نیز پررنگ بوده؛ نقطه کانونی زندگی او توحید است. دال مرکزی اندیشه شهید در توحید است.
باقری بخشهای کتاب را برشمرد و گفت: سه بخش دارد؛ خواستگاه مکتبیبودن شهید سلیمانی؛ میخواهیم بگوییم که مکتب در بحث شهید سلیمانی این نیست که مکتب جدید آورده است، بلکه مکتب او در راستای اسلام است و او در اسلام ذوب شده. بخش دوم معرفتشناسی یا منابع معرفتی شهید سلیمانی است؛ او اهل معرفت است و فقط لباس رزم نپوشیده. اهل مطالعه، تفکر و عقلانیت است. منابع او قرآن و احادیث است و در تمام سخنرانیهایش از این منابع استفاده میکرد. همهچیز را از دریچه ولایت ائمه میبیند. باز با تفسیر چه کسی؟ مرحله بعدی میشود مکتب امام خمینی. با تفسیر امام خمینی ایشان مکتب ائمه را میبینند، و بعد با تفسیر رهبر معظم انقلاب به بحث ولایت نگاه میکنند.
او افزود: بحث اساسی در مرحله بعدی است؛ نگاه توحیدی شهید به هستی؛ اگر او یک مجاهد است و در عرصههای مختلف جنگ، سازندگی و دستگیری و خدمتگذاری به مردم است این ریشه در همین توحید دارد؛ توحید افعالی. برهمین مبناست که اگر میگوییم شهید سلیمانی شجاع است، شجاعت معمولی نه؛ چون او عظمت خداوند را میبیند این عظمت او را شجاع کرده است. خطرپذیری او ناشی از این موضوع است. توکل و اخلاص دو ویژگی اوست که ریشه در همین توحید دارد. این علم برایش حصولی نیست؛ بلکه علم شهودی و حضوری است. او هستی را اینطور میبیند که همهچیز در تملک خداوند و قدرت برای اوست پس از چیزهای دیگر نمیترسد و اعتماد واقعی به سنتهای الهی دارد.
سیامک باقری بخش آخر کتاب را نگاه شهید سلیمانی به انسان مطرح کرد و گفت: شهید انسانشناسی توحیدی داشت که در رفتار او تأثیر عمیقی داشت. از نگاه او، انسان دارای فطرت الهی است و رفتار او بر این اساس ساخته شده. مسئولیت او در برابر خودش، خداوند، جامعه و ... بخشهایی هستند که ناشی از نگاه او به انسان است. از نوازش سر یک بچه کوچک تا احترام و محبت به بالاترین افراد، نشاندهنده اعتقاد راسخ او به کرامت انسان است. امنیت برای همه، و همه برای امنیت شعار شهید سلیمانی است. ایشان در حوزه انسانشناسی، انسان را هدایتپذیر میداند. شهید میگفت: چون انسان هدایتپذیر است اگر وجه ارزشهای درونی او، خداجویی و زیباییطلبی او به صورت بالقوه در انسان است، قابلیت هدایتپذیری انسان نیز وجود
دارد.
در ادامه اسماعیل منصوری لاریجانی، استاد فلسفه و عرفان اسلامی و نویسنده، در بحث نقد محتوایی کتاب «مکتب ولایی» بیان کرد: شهید سلیمانی دریایی است که هر کسی به اندازه ظرفیت وجودی خود از او پر میشود. آن چیزی که مهم است این است که اگر عنوان کتاب نظام معرفتی گذاشته شده است باید به نکاتی توجه شود؛ چون دست کسانی میافتد که فلسفه و کلام خواندهاند و دوست دارند تحقیق کنند. به هرحال از پژوهشگاه امام صادق آن هم از طرف سپاه توقع ویژهای دارند. معمولا ایراد ریختاری و ظاهری نمیگیرم و بیشتر به محتوا نگاه میکنم. آنچیزی که درباره مکتب فرمودید، آیا سلیمانی مکتب جدیدی آورده است؟ منظور مکتب به معنای منظومهی فکری و الگوسازی است. مراد حضرت آقا هم این بود؛ الگوسازی و الگوپروری.
بحثهای کلیدی درباره شهید سلیمانی نیز همین است؛ مثل اینکه مکتب چیست؟ مراد از مکتب از نگاه حضرت آقا و امام خمینی الگوسازی و الگوپروری است. امیدوارم در تجدید چاپ به این نکته الگوسازی و الگوپروری توجه شود.
او این دو مفهوم را اینطور توضیح داد: الگوسازی در حوزه نظری و تئوریک است و الگوپروری و پردازی در حوزه رفتار است. متاسفانه اینقدر از زندگی شهدا گفتیم ولی اصلا تابهحال شهید باقری و ... در زندگی ما نیامدهاند و الگوپردازی اتفاق نیفتاده است. در فصل دوم نباید میگفتید خاستگاه مکتب سلیمانی، باید میگفتید منابع مکتب سلیمانی. همچنین، محوشدن و ذوبشدن تعابیر علمی و فلسفی نیست، بلکه ادبی و عرفانی است. هیچ انسانی در معارف ذوب نمیشود و فقط میتواند در خداوند ذوب شود. نکته بعدی این است که، قبل ورود به منابع باید نظام معرفتی تعریف شود چون بر این اساس بوده است. باید مطرح شود که نظام معرفتی مطرحشده کدام یکی از اینهاست؛ فلسفی، کلامی، شهودی، تاریخی، اخلاقی و ... .
این نویسنده افزود: زینت اندیشه شهدای ما این است که تربیتیافته قرآن و اندیشه ائمه هستند. ایشان تربیتیافته اندیشه امام خمینی و رهبر انقلاب است. هیچ روزی نبود که مطالعه نکند. گاهی به من زنگ میزد که منظور از فلان فصل چیست و حساس بود که اصل متن را درک کند. اما بحث اصلی کتاب در فصل چهارم و پنجم است؛ آثار عملی تفسیر توحیدی شهید از هستی. این عنوان بلند است و هرچه کوتاهتر باشد بهتر است. هستیشناسی از نگاه شهید؛ اینطور عنوان کنیم بهتر است. مراد شما از هستیشناسی نگاه آنتولوژیک است ولی زیرفصلهایی که آوردهاید اینطور نیست. مگر می شود از هستیشناسی شهید صحبت کرد و عشق او به دعای عرفه را نیاورد و درباره این فرازها صحبتی نشود؟ آن چیزی که باز هم مهم است، کل صحبتهایی که حضرت آقا راجعبه الگوسازی و الگوپردازی نوشتهاند در این کتاب اضافه کردم. آن مطالب را تحت عنوان الگوسازی در کتاب بیاورید. هنر مهم انسان مومن این است که الگو بسازد. آقا فرمود که شهید سلیمانی وقف اسلام و خداوند بود. واقعا من و شما وقف خداییم؟ نه، میگوییم حق تألیف و ماشین بگیرید برایم و ... . کلماتی که آقا گفتند خیلی حکیمانه است. باید یک منشوری بنویسیم و روششناسی و پژوهش در اندیشه شهید سلیمانی را نشان دهیم.
این استاد فلسفه و عرفان درباره حضور ادبی پاسداران در جامعه گفت: نشر علم است که بچههای صاحب قلم سپاه به جامعه معرفی شوند.
وی افزود: کاری که لازم است ما کنیم این است که وحدت رویه در پژوهش ایجاد کنیم؛ معیارهای الگوسازی از نگاه دین. در کنار چیستی و چرایی باید حتما از چگونگی صحبت کنیم. امروز مطالبه اصلی جوانان ما از چگونگی است. شب و روز باید از شهدا عذرخواهی کنیم که راجعبه چگونگی هیچ کاری نکردهایم.
منصوری لاریجانی در پایان صحبت خود بیان کرد: با تشکر از نویسنده کتاب که جسارت و توانمندی دارد؛ ولی شهید سلیمانی خیلی بزرگ است و باید بیشتر تلاش کنیم. چون مخالفان این کتابها را ترجمه میکنند، سعی کنیم بر اساس مولفههای بینالمللی و استاندارد علمی کتابهایی
بنویسیم و به دنیا عرضه کنیم.
در بخش نقد نگارشی و ویراستاری اثر علی فروزفر، ویراستار توضیحاتی ارائه داد: هر محتوای ارزشمندی را بخواهید در یک قالب دلپذیر و قابلقوبل بریزید دشوار است. پیداکردن یک قالب دلپسند یا عقلپسند کار سختی است. در صفحه حقوقی این کتاب، گروه ۷ نفرهای معرفی شدهاند که دو نویسنده، یک ناظر علمی و یک سرویرستار و ... دارد. این باعث میشود که هم انتظارات دکتر لاریجانی به لحاظ محتوایی بالا باشد و هم انتظارات من که به لحاظ شکلی، شکل و قالب، ارزش متن را بالا ببرد و از آن نکاهد.
او افزود: بر اساس بررسیهای روانشناختی، اگر کتاب صاحب و مولف مشخص نداشته باشد مخاطب آن را پس میزند. سوال اولم این است که چرا روی جلد کتاب نام مولف نیامده است؟ اینکه نوشتید موسسه غلط است؛ موسسه حاصل زحمات دیگران را منتشر میکند، این فرد است که کاری انجام میدهد. در صفحه بعد از فهرست، پیشگفتار داریم و دیگر نباید عنوان دیگری بیاید. حداکثر کلمهای که میشود آورد همان «پیشگفتار» است. از لحاظ نشانهگذاری کتاب اشکالات فراوانی دارد. در زبان فارسی ما قبلا نقطه و ویرگول و ... وجود نداشته است که البته خیلی از زبانها نداشتند؛ اما بعدا اضافه کردند. چه کسانی باید این را درست کنند؟ همان سر ویرستار و ویراستار. اگر این کار را نکردهاند برای چه اسمشان در گروه تولید آمده است؟ فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی به ما میگوید چهطور بنویسیم و ما نیز باید از قواعد آن پیروی کنیم؛ مثل نیمفاصلهها، بحث همزه و ... . متاسفانه ویراستاران این قواعد شکلی را رعایت نکردهاند.
فروزفر در ادامه برنامه و در بحث نقد نگارشی و ویراستاری اثر، نکات ویرایشی دیگری نیز مطرح کرد.
نظر شما