از این رو، به مناسبت سالروز شهادت دهمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت، امام علی النقی (ع) و برای شناخت جنبههایی از زندگی ایشان، با سعید محمدی، نویسنده رمان «نذر نصرانی» گفتوگویی داشتهایم تا این اثر داستانی با محوریت زندگی این امام بزرگوار را بررسی و به مخاطبان معرفی کنیم؛
چرا به سراغ زندگی امام هادی (ع) رفتید؟
بعضی از امامان معصوم ما، کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند و آثار ساختهشده درباره آنها بسیار کم است؛ چه داستان و رمان، چه فیلم و هر محصول دیگری. یکی از این بزرگواران امام هادی (ع) است؛ از این رو، زندگی پرفشار و سخت امام هادی (ع) که با اتفاقات متنوعی همراه بوده است، میتوانست دستمایه خوبی برای تولید داستان و رمان یا آثار دیگر باشد. من به زعم خودم، خواستم کاری در مورد امامی تولید کرده باشم که نه تنها در عصر خودش که حتی در عصر ما هم، غریب و مظلوم واقع شده است.
از چه منابعی برای شناخت رابطه مسیحیان با امام هادی (ع) استفاده کردهاید؟
منابع زیادی برای شناخت رابطه مسیحیان با امام هادی (ع) در دسترس نیست؛ اما بهطور جسته گریخته در کتب مختلف به آن اشارههایی شده است. داستانهایی مانند همین داستان یوسف ابن یعقوب و ماجرایش با امام هادی (ع) یا ماجراهای دیگر.
این دیدگاه در عقاید شیعه وجود دارد که امام معصوم، امام همه مردم است؛ اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و حتی کفّار، لذا امام منبع فیض و فضل است برای تمامی کسانی که به سراغ او میآیند؛ چون مثال امام مثال کعبه است. مردم باید به سراغ او بروند تا از فیوضات او بهره ببرند.
در این داستان هم شخصیت اصلی وقتی خودش را به امام میرساند و کمک میخواهد، امام راهگشا میشود و مشکلاتش را حل میکند. منابعی مانند موسوعه امام هادی (ع)، سیره پیشوایان، منتهیالاعمال، تاریخ طبری و کتب دیگر نیز دراینباره مطالبی را ذکر کردهاند.
بهطور کل، کیفیت و کمیت منابع موجود از نوع زندگی و رفتار امام هادی (ع) را کافی میدانید که یک نویسنده بتواند از آنها ایده بگیرد و تحقیق کند؟
متأسفانه درباره امام هادی (ع) منابع گسترده و زیادی وجود ندارد. کمیت منابع که اصلا مقبول نیست و آثار مکتوب و غیرمکتوب درباره این امام، بسیار محدود است؛ اما نویسندگان میتوانند با استفاده از برخی موسسات که مربوط به امام هادی (ع) هستند به تحقیقات بپردازند و آثاری تولید کنند. درباره نحوه زندگی و داستانهایی از زندگی ایشان هم مطالب چندانی در دسترس نیست. چند داستان محدود از ایشان روایت شده است؛ البته آثار کلامی ایشان مانند زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه و کلام گهرباری که از ایشان مانده بسیار پرارزش است.
برای نگارش این داستان، علاوهبر مطالعه منابع، گفتوگویی نیز با مسیحیان دوستدار اسلام داشتهاید که بتوانید بهتر این ارادت را در بطن داستان به تصویر بکشید؟
من با مسیحیان امروزی دراینباره صحبتی نداشتم؛ زیرا محل زندگی ما در شهر قم است و تقریبا به هیچ مسیحیای دسترسی ندارم؛ مطلب دیگر هم اینکه شاید گفتوگو با مسیحیان امروزی، کمکی به داستانپردازی و فضاسازی بهتر رمانی که متعلق به تاریخ است نکند؛ زیرا قطعا فضای زندگی مسیحیان امروز با مسیحیان دوران امام هادی (ع) بسیار بسیار متفاوت است. شاید اگر میشد با پژوهشگران مسیحیت در تاریخ، ملاقات و گفتوگویی داشته باشم خوب میشد؛ اما متأسفانه این امکان برای من فراهم نشد و اطلاعات موردنیاز خود را با مطالعه متون و منابع به دست آوردم.
یوسف نصرانی را برایمان توصیف کنید.
یوسف ابن یعقوب، جوانی عاشقپیشه، زیرک، مهربان و پراحساس است. نهادی پاک دارد و در مسیحیت خود باایمان است. او پایبند خانواده و عشقش است و کارگزار متوکل در سرزمینهای مسیحی؛ لذا قدرت مدیریت بالایی دارد و شرایط اجتماعی و حوادثی را که دوروبرش رخ میدهد به خوبی درک و تحلیل میکند. او همواره به فکر بهترین راه چاره برای مشکلات است؛ اما به سبب ضمیر پاکی که دارد وقتی دچار مشکل میشود خداوند نیز او را به مرکز راهحل مشکلات، یعنی محضر امام هادی (ع) رهنمون میسازد.
ویژگی بارز این داستان را چه میدانید؟ باتوجه به بازخورد مخاطبان و نگاه خودتان.
این داستان میتواند چند ویژگی داشته باشد؛ اول اینکه رحمت عمومی امام شامل همه مردم اعم از مسلمان و مسیحی و یهودی و ... میشود؛ دوم اینکه داستان این رمان، پرتعلیق است و مخاطب با خواندن آن دچار کسالت و خستگی نمیشود؛ سوم اینکه این مفهوم به مخاطب القا میشود که برای استفاده از عنایت امام، باید به سراغ ایشان رفت و از ایشان استمداد کرد. در عصر هر امامی همین قانون پابرجاست. چهارم اینکه متن داستان روان و به دور از پیچیدگیهای فرمی و زبانی است، لذا مخاطب عام به خوبی با آن ارتباط برقرار میکند و حتی مخاطب نوجوان نیز میتواند از خواندن آن لذت ببرد و پنجم اینکه مخاطب با خواندن این رمان، کمی با دوران پرخفقان و سخت متوکل و محدودیتهای امام هادی (ع) و سختیهایی که کشیدند آشنا میشود.
کدام ویژگی شخصیتی، رفتاری یا عقیدتی امام هادی (ع) را جالبتوجهتر از همه میدانید که در این داستان نیز به آن پرداخته باشید؟
امام مجموعهای از صفات عالی و نماینده خداوند روی زمین است؛ لذا در هر عرصه و جایگاهی ممکن است یکی از این صفات و ویژگیها ظهور و بروز داشته باشد. در جایگاهی که امام هادی (ع) قرار داشته، علم او به همه امورات و عنایت ویژه او به کسانی که به ملاقاتشان میآمدند و از وی استمداد میگرفتند ظهور بیشتری دارد. نحوه برخورد و تعامل امام با دسیسهها و نقشهها و فشارهای متوکل و سایر حاکمان عباسی دوران وی نیز قابل توجه است.
در این اثر، سعی کردهاید اوضاع سیاسی و اجتماعی زمان متوکل را هم لابهلای کلمات داستانی به مخاطبان نشان دهید. چهقدر به رسانهبودن داستان معتقدید؟
عمدتا رماننویس باید به گونهای بنویسد که مخاطب با مطالعه رمان، خودش را در آن فضا و حالوهوا احساس کند. یکی از فضاپردازیها، پرداختن به وضعیت حاکمیت و افکار و اعمال متوکل بود. من تا آنجا که توانستم تحقیقاتی درباره فعالیتها، صفات و ویژگیهای او، وضعیت اقتصادی و فرهنگی و معیشتی مردم در زمان متوکل و مسائل دیگر داشتم و در بخشهایی از رمان در لابهلای داستان به آن اشاره کردهام. وقتی مخاطب این اطلاعات را در خلال خط داستانی مرور میکند، به خوبی به آنها رهنمون میشود و این اطلاعات در ذهن او ماندگار میشود؛ لذا رمان و داستان هم میتواند یکی از رسانههای انتقال مفاهیم و اطلاعات به مخاطب باشد که در ناخودآگاه مخاطب نفوذ، و اطلاعات ماندگاری را به وی ارائه میکند.
توجه ادبیات بزرگسالمان به زندگی ائمهاطهار (ع) چگونه است؟ واقعا ضعیف است و در این حوزه کمبود داستان داریم، یا موجودند و کسی نمیشناسد؟
ادبیات بزرگسال ما درباره مسائل دینی و مذهبی عمدتا دچار خلأ و کمبود است. در موضوع اهل بیت (ع) هم این کمبود بیشتر احساس میشود؛ البته که آثاری در این زمینه تولید شده؛ اما به شدت ناکافی است. عرصه اهل بیت، عرصه بسیار عمیقی است که ظرفیت تولید آثار متعدد در آن وجود دارد که متأسفانه مغفول واقع شده است. برخی آثار تولیدشده در این زمینه هم واقعا ضعیف هستند و نمیتوان آنها را برای مطالعه به عموم مردم توصیه کرد. من از نویسندگان متعهد که علاقهمند نگارش رمان تاریخی هستند، میخواهم در این عرصه فعالیت کنند؛ چراکه مخاطب امروزی مخصوصا قشر نوجوان نیاز شدیدی به آشنایی با معارف اهل بیت دارند.
بخشی از داستان را که مرتبط به این امام بزرگوار است و خودتان خیلی دوست دارید برایمان بگویید.
من این بخش از داستان را خیلی دوست دارم؛ جایی که یوسف نصرانی، از تعقیب و گریز مأموران خلیفه خسته شده و سوار بر مرکب خود در کوچهپسکوچههای سامرا سرگردان است و نمیتواند از کسی سراغ خانه امام هادی را بگیرد. همینطور که روی مرکب نشسته چشمانش را میبندد و ارتباط قلبی با امام برقرار میکند. مرکب در کوچه و بازار راهی میشود، از بازار مسگرها و میوهفروشها و بازارهای دیگر میگذرد و در کوچهپسکوچهها میگردد تا جلوی خانهای میایستد. یوسف که چشم باز میکند، کسی از خانه بیرون میآید و نام و نام پدر او را میگوید و امانتی را میخواهد.
رمان «نذر نصرانی» به قلم سعید محمدی در 152 صفحه از سوی انتشارات کتابستان معرفت منتشر شده است.
نظر شما