این پژوهشگر به داستان سرقت انگشتر خاتم از انگشت مبارک حضرت اباعبدالله(ع) در روز عاشورا اشاره کرد و توضیح داد: به این داستان در شعرها، نوحهها و مرثیههای شاعران و مداحان اهل بیت (ع) بسیار پرداخته شده ولی صحت و سقم این حادثه تاریخی در پردهای از ابهام است. این داستان توسط حسین بن حمدان خصیبی، مؤلف کتاب مهم و جنجالی «الهدایه الکبری» روايت شده که متهم به غالیگری و قایل به مقام الوهيت و ربوبیت برای خاندان رسالت بوده است. به همین جهت بسیاری از رجالیان و فهرستنویسان متقدم شیعه مانند نجاشی و ابن غضائری او را فردی فاسد المذهب معرفی کرده و روایتش را در این مورد غیر مستند عنوان کردهاند. در مقابل روایت حسین بن حمدان خصیبی دو روایت از محمد بن مسلم از امام صادق(ع) نقل شده که انگشتر امام حسین(ع) به امام زین العابدین (ع) و سپس به امام باقر (ع) و سپس به خود امام ششم رسیده و شیخ عباس قمی بعد از نقل دو روایت محمد بن مسلم از امام صادق(ع) مینویسد «انگشتری که بجدل بن سلیم از انگشت امام بیرون آورد، غیر از آن انگشتر رسولالله بود.»
اسماعیلی همچنین بر ضرورت توجه به مقتضیات زمان در بیان مسایل دینی تاکید کرد و افزود: طبق توصیه موکد عالمان دینی، برای حفظ و تحکیم وحدت در جهان اسلام و پیشگیری از سوء استفاده دشمنان از اختلافات مذهبی و همچنین حفظ شان الهی امام حسين و یارانش، در مورد واقعه عاشورا، امروز جز در محافل و مجامع حوزودی و دانشگاهی و در قالب یک بحث دینی، مجاز به گفتن هر مسالهای در تریبونهای عمومی نیستیم. به حکم عقل، در این عصر پرتلاطم که معاندان از هر سو پرچم اسلامستیزی را بلند کردهاند، مسلمان بصیر و اصیل کسی است که زمانشناس باشد و با لحاظ مقتضیات زمان سخن بگوید.
این شاعر آیینی با تاکید بر اینکه وقتی در یک مجلس غیررسمی و خصوصی شعر یا روضهای میخوانیم صریح و بیپرده سخن گفتن برای پردهبرداری از یک حقیقت دینی اشکالی ندارد، توضیح داد: ولی وقتی مجلس عمومی و رسانهای است، باید اهل محاسبه و مراقبه باشیم و حواسمان باشد سنجیده حرف بزنیم تا بهانه به دست دشمنان قسم خورده اسلام برای برادرکشی و به راه انداختن حمام خون ندهیم. اگر امروز امام حسین(ع) نیز در میان ما بودند، ما را از توهین به مقدسات سایر ادیان و خواندن بسیاری از نوحهها و مرثیههای مکشوف و اختلاف برانگیز که باعث تحریک عصبیتهای دینی میشود منع میکرد و به شاعران و ذاکرانی که این شعرها و نوحهها را میخوانند تذکر شدید میدادند. بنابراین اگر قصد خدمت به دستگاه امام حسین(ع) را داریم، باید صبور و خویشتندار باشیم و در مجالس عزاداری حضرت به قصد شور به پا کردن کاری نکنیم که سبب رونق کفر و کسادی بازار اسلام و مسلمانی شود.
وی همچنین بر ضرورت پرهیز از روضه مکشوف تاکید کرد و گفت: توصیف موبهمو و جزء به جزء حوادث روزعاشورا و نحوه شهادت اباعبدالله و یاران وفادارش و همچنین مصایب تلخی که بر اهل بیت(ع) آن حضرت وارد شد، در بسیاری از موارد حکم روضه مکشوف را پیدا میکند که اگر توانایی پرداخت هنرمندانه و عزتمدارانه آنها را در خود نمیبینیم، نگفتن آنها مقرون به صوابتر است. بیان این وقایع و مظالم دلخراش با لهجه الکن و بیان غیر هنری حاصلي جز تنزل شان آن امام همام و وهن اهل بیت(ع) ندارد. همچنین وقتی در مورد یک مساله دینی بین مورخان و محدثان شیعی اختلاف نظر وجود دارد بهتر است که نه بر انکار آن پای بفشاریم و نه به دنبال تبلیغ آن باشیم.
با چشم زینب به عاشورا نگاه کنیم
اسماعیلی با تاکید بر اینکه رسالت شاعر اصیل آیینی این است که از نگاه حسین (ع) و زینب (س) کربلا را ببیند، تاکید کرد: حضرت زینب فرمودند «ما رایت الا جمیلا» ولی متاسفانه ما در شعر آیینی گاهی به خاطر جذابیت روایت های تصویری وقایعی همچون سرقت انگشتر، ناخودآگاه در مسیر خواست یزید حرکت میکنیم و با چشم یزید به تماشای کربلا مینشینیم و در این میدان افتخار و عزت، چیزی جز خون و آتش و تیر و سرنیزه و خنجر نمیبینیم. با بزرگنمایی مظالم و فجایعی که در روز عاشورا به دست یزید و ابن زیاد و عمر سعد رقم خورد، تصویری سیاه، خشن و دلآزار از کربلا ارایه میدهیم که این تصویر غبارگرفته و مجعول، شایسته اسلام و مسلمانی نیست. بزرگنمایی فجایع عاشورا ارایه تصویر شکست به جای پیروزی از کربلا و حماسه حسینی است. صحنههایی چون سرهای برآمده بر نیزه، گودال قتلگاه، تنور، خیمههای آتشگرفته، سیلیخوردن کودکان و اسیران و غیره پیش و بیش از آن که کربلای حسینی و زینبی باشد، یزیدی است.
وی بر ضرورت بازخوانی عاشورا تاکید کرد و توضیح داد: استاد مطهری تاکید دارد «چرا باید حادثه کربلا را همیشه از نظر صفحه سیاهش مطالعه کنیم و چرا باید همیشه جنایتهاى کربلا گفته شود؟ چرا همیشه باید حسین بن على از آن جنبهاى که مورد جنایت جانیان است مورد مطالعه ما قرار بگیرد؟ چرا شعارهایى که به نام حسین بن على مىدهیم و مىنویسیم، از صفحه تاریک عاشورا گرفته شود؟ چرا ما صفحه نورانى این داستان را کمتر مطالعه مىکنیم، درحالى که جنبه حماسى این داستان صد برابر بر جنبه جنایى آن مىچربد و نورانیت این حادثه بر تاریکى آن خیلى مىچربد.» اگر ما نیز همچون استاد مطهری درد دین داشته باشیم، به حکم غیرت دینی و مرام مسلمانی هرگز به خود اجازه نخواهیم داد که از عاشورا، این مینیاتور باشکوه الهیفقط صحنه های سیاه را به تماشا بگذاریم.
خاطرهای از رهبر انقلاب
اسماعیلی همچنین به ذکر خاطرهای از مقام معظم رهبری پرداخت و گفت: ایشان 14 تیر 1389 در دیدار با مسئولان موسسه روایت سیره شهدا فرمودند: «ما در مشهد یک واعظی داشتیم، مرحوم حاجی رکن؛ به او میگفتیم آقای رکن و حدود شاید چهل سال، چهل و پنج سال قبل از این - یا بیشتر- ایشان از دنیا رفته. منبری پیرمرد محاسن سفیدی بود، واعظ خوبی بود و منبر بسیار شیرین و جذابی هم داشت. میرفت منبر و روضه میخواند؛ این روضه مجلس را منقلب میکرد؛ زیرورو میکرد، در حالیکه مطلقاً – تعبیر خودش این بود و بارها در منبر میگفت که خاک بر دهانم اگر اسمی از نیزه و شمشیر و خنجر بیاورم – از این چیزهایی که متعارف است که گفته بشود، هیچ نمیگفت؛ اصلاً و ابداً. حادثه را تصویر میکرد؛ تصویر هنرمندانه. یک هنرمند غریزی و بالذات بود. واقعاً یک هنرمند بود. اگر این جور هنرمندها شناخته بشوند و تربیت بشوند، خیلی باارزشند. اینجوری است قضیه؛ ما اگر بتوانیم ابعاض و ابعاد حادثه را با نگاه هنرمندانه و با زبان هنرمندانه، ببینیم و تبیین و تصویر بکنیم، به افزودنی هیچ احتیاج ندارد؛ این افزودنیهای مُضر و رنگآمیزیهای غیرلازم هیچ لزومی ندارد.»
نظر شما