اما مهمترین کتاب شیخ حر عاملی «تَفْصیلُ وَسائلِ الشیعَة إلی تَحْصیلِ مَسائلِ الشَّریعَة» است و به دلیل نگارش همین کتاب شیخ به «صاحب وسایل» هم شهرت پیدا کرده است. این دانشنامه حدیثی شامل مجموعهای از احادیث و روایات از پیامبر مکرم اسلام (ص) و اهل بیت (ع) در موضوعات مختلف احکام شرعی و فقهی است که در ۵۰ بخش موضوعی گردآوری شده است. شیخ در پایان کتاب نیز به طور مفصل درباره مصادر و سندهای هر حدیث بحث کرده است و بویژه بحث او در زمینه رجال احادیث فوقالعاده مهم است. وسایل الشیعه که حدود ۳۶ هزار حدیث دارد در طول ۲۰ سال گردآوری شده است.
از دیگر تالیفات شیخ حر عاملی میتوان به این منابع اشاره کرد: «الصحیفة الثانیة من أدعیة علی بن الحسین علیهالسلام»، «رساله عله خلق الکافر: یشتمل علی مباحث الطینه، الاراده و المشیه، القضاء و القدر، الامر بین الامرین، البداء»، «الجواهر السنیة فی الاحادیث القدسیة»، «اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات»، «الایقاظ من الهجعة بالبرهان علی الرجعة»، «کشف التعمیة فی حکم التسمیة»، «الفصول المهمة فی اصول الائمة» و...
الرد علی صوفیه
اما یکی دیگر از تالیفات مهم و مشهور شیخ حر عاملی کتاب «رساله اثنی عشریه فی رد علی الصوفیّه» است. شیخ بنا به سنت فکری و رویکردهای عقیدتی خود در این کتاب نیز دست به گردآوری حدیث زده و بیش از هزار حدیث در نقد و مذمت صوفیه را ارائه کرده است.
کتاب ۱۲ باب دارد و مباحث این ابواب نيز با ارائه دوازده دليل عقلى و دوازده دليل نقلى، به تحرير در آمده است. شیخ در باب نخست كتاب، از ابطال و نكوهش صوفىگرى سخن رانده است؛ به اين معنا كه در آيين اسلام، انتساب به صوف «پشم» و صوفى «پشمينه پوش» مردود است و بر اين ادعا دوازده دليل اقامه مىكند.
در باب دوم با يادآور شدن مسالک دوازدهگانه تصوف و بيان رواياتى كه به صراحت يا كنايه تصريح بر كفر اينان مىكند، خط بطلانى بر مسلک تصوف مىكشد. نویسنده در باب سوم با ارائه دوازده دليل عقلى، دوازده آيه، دوازده روايت با دلالت عقلى و دوازده روايت مرتبط، بار ديگر گامى در ابطال اعتقادات صوفيه و اين بار در اعتقاد به حلول و اتحاد و وحدت وجود، برمىدارد.
در باب چهارم، ايشان با دوازده حجت، به ابطال كشف و عدم صحّت آن كه مورد ادعاى صوفيه است مىپردازد. در باب پنجم، بر اعتقاد صوفيان كه در صورت دستيابى به كشف مورد ادعاى خود، تكاليف را ساقط مىدانند، خط بطلان مىكشد. صوفيان به اين اعتقاد تصريح كرده و علما و دانشمندان با صراحت اين اعتقاد را به صوفيان نسبت داده و بسيارى از آنان را آشكار ساختهاند. از جمله، علامه در كتاب «نهج الحق و كشف الصدق» آن را يادآور شده است؛ عين عبارت وى و ديگر عبارات، در مبحث نكوهش سران آنها، در اين باب آمده است. وى به رد عقيده اين طايفه مبنى بر اسقاط تكليف در صورت دستيابى به كشف مورد ادعاى خود، مبادرت مىورزد و با اقامه دوازده دليل، حديث جعلى «من عرف الحق لم يعبدالحق» را مردود مىداند.
در ششمين باب كتاب، نویسنده با دلايلى مستحكم، چلهنشينى زمستانى صوفيان و رياضات و نخوردن گوشت و ديگر اختراعات آنان را بدعت دانسته و در اين راه رواياتى را با موضوع اهميت فرآوردههاى غذايى و گوشت ذكر مىكند. باب هفتم دوازده دليل، بر برترين عبادت صوفيان، يعنى حالات چرخيدن، به زمين افتادن و آشفتگى، ارائه شده است. نویسنده هشتمين باب را به ابطال اعمالى نظير رقص، دست افشانى و عربده كشيدن، اختصاص مىدهد و سخن خود را با دلايلى از قرآن و سنت، استحكام مىبخشد.
نویسنده در باب نهم، عقيده منحرف صوفيان مبنى بر بيهوده دانستن تلاش براى كسب روزى و معاش و باز داشتن مردم از آن، را با دوازده دليل ارزنده مورد نقد قرار مىدهد. باب دهم، به بيان تحريم غنا، آنگونه كه در قرآن آمده و عقيده صوفيان مبنى بر حلال، بلكه عبادت دانستن آن، اختصاص يافته و رواياتى در اين خصوص بيان گشته است.
شیخ حر عاملی در يازدهمين باب در انجام ذكر خفىّ و جلىّ و اختراعات صوفيان خط بطلان كشيده است. در آخرين باب كتاب نیز او خط بطلانى بر شعار صوفيان مبنى بر دوستى با دشمنان خدا و دشمنى با دوستان خدا مىكشد. وى در نهايت، به معرفى برخى شخصيتهاى معروف صوفى مبادرت ورزيده، نكاتى مهم چون قطع رابطه با اهل بدعت و وجوب لعن بدعتگذاران در دين را يادآور مىشود.
همانطور که ملاحظه کردید محتوای کتاب در نقد دیدگاههای اعتقادی اهل خرقه و عملکرد آنان با استناد به آیات و روایات و دلیل عقلی است. به عبارتی نویسنده با رویکردی روایی به رد و ابطال افکار و اعمال صوفیه از منظر اهل بیت (ع) پرداخته است و اعتقاد آنان به حلول و اتحاد، سقوط تکالیف شرعی در صورت رسیدن به کشف و شهود عرفانی، انجام ریاضتهای شرعی و ترک لذایذ حلال، سماع و رقص و برخی دیگر از بدعتها و افکار انحرافی آنان را مورد نقد و ارزیابی قرار داده است.
نگارنده ضمن وارد کردن طعن نسبت به مشایخ صوفیه، اقتدا کردن به این مشایخ را حرام دانسته و آنان را دشمنان دین خدا شمرده و معاشرت کردن با صوفیه را نیز جایز ندانسته و مخالفت با آنان و افکار و عقاید ایشان را لازم دانسته است. از نظر نویسنده صوفیه باید از افکار و اعمال خویش توبه کنند و از کفر و بدعتی که در دین دارند برگردند زیرا آنان فقط شعار دینداری و دوستی اولیای الهی را میدهند ولی در عمل از محور اصلی دین خارج هستند. البته برخی از احادیث روایت شده در این کتاب سندشان به کتاب «حدیقیةالشیعه» مرحوم مقدس اردبیلی برمیگردد و برخی اعتقاد دارند که مرحوم مقدس اردبیلی در روایت احادیث چندان دقت نظر علمی روا نداشته است که البته این ادعا جای چون و چرا دارد.
اما کتاب «الاثنی عشریة فی الرد علی الصوفیة» در عصر جدید با تصحیح و تحقیق عباس جلالی توسط انتشارات انصاریان به سال ۱۳۹۰ در ۳۴۴ صفحه منتشر شد. ترجمه فارسی این کتاب نیز به قلم جلالی با عنوان «نقدی جامع بر تصوف» توسط انتشارات انصاریان ارائه شده است.
چند حدیث از کتاب «الاثنی عشریة فی الرد علی الصوفیة»
در کتاب «الاثنی عشریة فی الرد علی الصوفیة» حدیثی از امام جعفر صادق (ع) را به شرح زیر روایت شده است:
قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا لِلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَدْ ظَهَرَ فِي هَذَا اَلزَّمَانِ قَوْمٌ يُقَالُ لَهُمُ اَلصُّوفِيَّةُ فَمَا تَقُولُ فِيهِمْ؟ فَقَالَ: إِنَّهُمْ مِنْ أَعْدَائِنَا فَمَنْ مَالَ إِلَيْهِمْ فَهُوَ مِنْهُمْ، وَ سَوْفَ يُحْشَرُ مَعَهُمْ، وَ سَيَكُونُ أَقْوَامٌ يَدَّعُونَ حُبَّنَا، وَ يَمِيلُونَ إِلَيْهِمْ وَ يَتَشَبَّهُونَ بِهِمْ، وَ يُلَقِّبُونَ أَنْفُسَهُمْ بِلَقَبِهِمْ وَ يُوَلُّونَ أَقْوَالَهُمْ، أَلاَ فَمَنْ مَالَ إِلَيْهِمْ فَلَيْسَ مِنَّا وَ إِنَّا مِنْهُ بُرَآءُ، وَ مَنْ أَنْكَرَهُمْ وَ رَدَّ عَلَيْهِمْ كَانَ كَمَنْ جَاهَدَ اَلْكُفَّارَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ.
شخصی به حضرت امام صادق (ع) عرض کرد: گروهی به نام صوفیه در جامعه ما ظاهر شدهاند، نظر شما درباره ایشان چیست؟
حضرت فرمود: آنها دشمنان ما خاندان هستند، هرکس میل و رغبتی به آنها نشان دهد از آنان بوده و با آنان محشور خواهند شد. و زود است بیایند گروهی با وجود ادعای دوستی و محبت ما تمایل به سوی صوفیه نموده خود را شبیه آنان سازند؛ و صوفی را به عنوان نام برای خود انتخاب کنند و کوششان توجیه و تاویل و کرسی نشاندن گفتار آنان باشد. آگاه باشید هرکس میل و رغبتی به سوی این طایفه از خود نشان دهد از ما نیست و ما خاندان به شدت از او بیزاریم و هرکس که در پی انکار و رد این گروه برآید، کار و فعل او از نظر ارزش همچون کار کسی است که در خدمت رسول اکرم (ص) سعی و مباردت در جهاد با کفار کرده باشد.»
این حدیث را مرحوم علامه شیخ میرزا حسین بن محمد تقی بن علی محمد نوری طبرسی معروف به محدث نوری (از علمای امامیه قرن چهاردهم) در کتاب شریف «مُستَدرَكُ الوَسائل و مُستَنبَطُ المَسائل» نیز روایت کرده است.
همچنین در همین کتاب «الاثنی عشریة فی الرد علی الصوفیة» حدیثی از قول حضرت ثامن الحجج امام علی بن موسی الرضا به این شرح درج شده است: «لا یقول بالتصوّف أحد إلّا لخدعة، أو ضلالة، أو حماقة و أمّا من سمّى نفسه صوفیاً للتقیة فلا إثم علیه». معنای حدیث چنین است: «کسی خود را صوفی اعلام نمیکند، مگر از روى مکر و حیله، یا گمراهى و یا حماقت، اما کسى که خود را از روی تقیه صوفى بنامد، گناهی مرتکب نشده است.»
فارغ از مباحث سندشناسانه و رجالی پیرامون این احادیث باید به بررسی تاریخی علت مواجهه شخصیت مهمی چون علامه شیخ حر عاملی با اهل خرقه همت گماشت و این میتواند یک موضوع پژوهشی مهم و در عین جذاب باشد.
نظر شما